شماره ۱۱۵۱ ـ ۸ نوامبر ۲۰۰۷

مدتی ست که ذوق خندیدن به احمدی نژاد را از دست داده ام و احساس می کنم دیگر این احمدی نژاد خنده دار نیست شاید دلیلش این است که بیشتر از آنکه به حرفهایش، قیافه اش و احیانا بویش بیاندیشم به نتیجه حرفهایش فکر می کنم و احساس خطر کرده ام. به نظر منگ شده ام. من باب مثال موقعی که احمدی نژاد قطعنامه سازمان ملل را “یک مشت کاغذ” بی اعتبار نامید، برایم دیگر خنده دار نبود. به کامپیوتر زل زدم و بی اختیار به این می اندیشیدم که حالا سرکوزی تلفن را برمی دارد و این جمله را برای پوتین می خواند و بعدش می گوید: ببین تو از کی دفاع می کنی؟ یا بوش آن را به دموکراتها و سران کشورهای دیگر نشان می دهد و می گوید: ببینید! چگونه به همه شما دهن کجی می کند حالا به من بگویید آیا باید با یک چنین آدمی معامله کرد؟

آخر تا کی مدافعان ایران باید سر تکان بدهند و بگویند عیبی ندارد این آدم نمی فهمد، عقلش کم است شما بگذرید. اینجاست که صبرشان به آخر می رسد و می گویند اصلا به ما مربوط نیست هر کاری می خواهید بکنید، بکنید. ما رویمان را آن طرف می گیریم و اظهار بی اطلاعی می کنیم. خدا عاقبت مردم ایران را بخیر کند!

ـــــــــــ

در اخبار بود که لاوروف وزیر خارجه روسیه غیرمترقبه به دیدار احمدی نژاد شتافت، اما احمدی نژاد و رئیس مجلس که با او دیدار داشتند گفتند نه! این دیدار غیرمترقبه نبود و در ادامه همان سفر پوتین بود و از طرفی همین احمدی نژاد در رابطه با دیدار پوتین و جلسه سران کشورهای حاشیه خزر در ایران مدعی شد که موضوع آن جلسه تقسیم خزر نبوده است و هیچ پیشنهادی هم در مورد مسائل اتمی رد و بدل نشد. پس باید نتیجه گرفت که سفر پوتین و بعدش سفر وزیر خارجه روسیه آقای لاوروف برای زیارت بود و احیانا نامه ای که گفته می شود لاوروف از پوتین برای احمدی نژاد آورد نیز باید چنین مضمونی داشته باشد که در زیر آمده است.

نامه پوتین به احمدی نژاد:

آقای احمدی نژاد عزیز. با سلام و عرض ارادت. از آنجایی که در سفرم به تهران به من خیلی خوش گذشت. از نشستن چهار زانو و خوردن آن صبحانه خوشمزه نان بربری و آن پنیر تبریز، چای داغ که گفتی مال گیلان است ولی بعدا ماموران من اطلاع دادند که دیگر چایی به نام چای گیلان وجود ندارد و همش چای کلکته است و پنیر تبریز هم پنیر بلغار بود. به هر جهت بسیار بسیار چسبید ـ کجا نمی دانم ـ همه این لذتها یک طرف حرف زدن تو هم یک طرف. خلاصه اینکه به محض شنیدن این داستان توسط لاوروف، ایشان هم دو تا پایش را توی یک کفش کرد و گفت به من اجازه بده دوباره به ایران بروم و با این احمدی نژاد کمی گپ بزنم و حاضر شد که زمان سفرش هم پای مرخصی اش نوشته شود و چون خرجی پای ما نمی افتاد ما هم قبول کردیم. فقط خواهشم این است که با او جدی حرف بزن تا بیشتر لذت ببرد والسلام نامه تمام. سلام مرا به علی آقا برسان.

پوتین رئیس جمهور روسیه

ـــــــــــ

لاریجانی در مصاحبه با هفته نامه کویتی هدف از برکناری خود را تغییر ادبیات ایران در تعامل با غرب ذکر کرد و گفت:” آمریکایی ها ادبیات مرا نمی فهمیدند بنابر این دولت تصمیم گرفت افراد دیگری را با ادبیات دیگر جایگزین من کند.” ایشان در ادامه گفتند اگر باز هم به همان جایگاه بازگردم تمام هم و غمم این خواهد بود که هر گونه مشکل و خطری را از کشورم دور کنم. . .

بله منهم موافقم که آمریکاییها ادبیات آقای لاریجانی که همان دور کردن خطر از کشور ایران باشد را نمی فهمیدند و برای همین احمدی نژاد او را عوض کرد و کسی را گذاشت که باب میل آمریکا باشد و ادبیاتی داشته باشد که خطر را نزدیک و نزدیکتر کند.

ـــــــــــ

رئیس پلیس پایتخت اعلام کرد همه اراذل و اوباش بازداشتند. جز هفت نفر. بله منهم موافقم که جز همین هفت نفر که آنها هم قایم شده اند دیگر ما اراذل و اوباش نداریم. بالاخره تمام شد. احسنت و بارک الله. من موافقم به ایشان یک مدال طلا که به شکل جارو یا پاک کن درست شده است بدهند تا به پاس پاک کردن خیابانها به گردن آویزان کند.

ـــــــــــ

در گزارش بانک مرکزی آمده است که مهار تورم غیرقابل کنترل است.

با روی کار آمدن احمدی نژاد همه چیز غیرقابل کنترل شده است. این یکی هم روش. من موافقم دولت طی اطلاعیه ای اعلام دارد که این دولت دولت امام زمانی است و قرار نیست کنترل چیزی دست آدمها باشد. دست نیروهای غیبی ست.

ـــــــــــ

روزنامه قدس نوشت که قرار است ایران و روسیه تلسکوپ ۵۰۰ میلیون دلاری بسازند. بله منهم با این تدابیر موافقم چون دیدن چیزهای کوچک مهمترین وظیفه احمدی نژاد و دولتش است. گور پدر چیزهای بزرگ مثل تورم، جنگ، منطقه و . . .

ـــــــــــ

مشاور ارشد رئیس جمهور آقای ثمره هاشمی تاکید کرد . . . از این قله (پرونده هسته ای) عبور خواهیم کرد.

بله با این بالهای احمدی نژاد منهم موافقم که از این قله عبور خواهد کرد و به آسمانها می رسد و برای همین هم به تلسکوپ احتیاج پیدا کرده است و چون می خواهد نقطه فرود بعدی را بیابد.

ـــــــــــ

در اخبار بود که آقای احمدی نژاد در کنگره ای که به مناسبت بزرگداشت مولانا برگزار شد شرکت کرد و اشعاری از ایشان خواند و از آنجایی که نگارنده این سطور جدال لفظی با مولانا دارد دو بیت مجزای زیر را از مولانا انتخاب کرده و به احمدی نژاد هدیه می کند تا خودش باشد دیگر در چنین مراسمی شرکت نکند.


۱ـ از کفر وز اسلام برون است نشانم

از فرقه گریزانم و زنار ندانم

۲ـ طوطی قند و شکر بودیم ما

مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما.