هوس رئیس جمهور محبوبمان برای بازدید از زندان اوین و مخالفت آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه با این کار چنان بالاگرفته که انتخابات آمریکا را هم تحت تاثیر قرار داده است!

می گویند اوباما در یک مجلس خصوصی گفته است اگر من دوباره انتخاب شوم، ترتیبی می دهم که آقای احمدی نژاد به آرزویش برسد و آخر عمری (منظورش عمر دوران حکمرانی ایشان است) برود زندان اوین را هم ببیند، ولی میت رامنی گفته است اگر مرا انتخاب کنید محال است بگذارم احمدی نژاد به اوین برود. اگر رفت و نگذاشتند دیگر بیرون بیاید یا کسی سوءقصدی به جان ایشان کرد، ما چه خاکی توی سرمان بکنیم؟

از کجا معلوم است که برای آقای احمدی نژاد بابت میلیون ها دلار پول خردی که در دوران حکومت ایشان گم شده پاپوش ندوخته باشند یا به جان ایشان سوءقصد نکنند؟

مگر ویدیوی بسیجی معروف به غنچه دهان را ندیده اید و نشنیده اید که برای رئیس جمهور مملکت تعیین تکلیف می کند و می گوید من صلاح نمی دانم که آقای احمدی نژاد به زندان بروند؟!

خیلی ها می گویند هوس بازدید از زندان از وقتی به سر آقای احمدی نژاد افتاده که آقای جوانفکر، مشاور مطبوعاتی ایشان را زندانی کرده اند.

عده دیگری نیز معتقدند که این هوس به خاطر اعتصاب غذای نسرین ستوده است.

این عده استدلال می کنند که آقای احمدی نژاد خیلی دل نازک است و در جریان کشت وکشتارهای بعد از انتخابات، این نکته ثابت شد. در آن زمان هر وقت تلویزیون فیلم لت و پارکردن مردم را نشان می داد ایشان همیشه رویشان را می کرد آنطرف که آن صحنه ها را نبینند و دلشان ریش ریش نشود! موقع پخش اخبار کهریزک هم در گوش هایشان را می گرفتند که چیزی در این مورد نشنوند، به همین دلیل هم نه خبر شدند که در زندان اوین چه می گذرد و نه در زندان کهریزک و نه ابراز نارضایتی در این مورد کردند.

از وقتی هم که نسرین ستوده اعتصاب غذا کرده، غذا ازگلوی ایشان پائین نمی رود به همین جهت می خواهد یک قابلمه لوبیاپلوی خوشمزه بردارد و ببرد زندان، تا بوی آن اشتهای نسرین خانم را تحریک کند و دست از اعتصاب غذا بکشد. ضمناً یک بشقاب هم ببرد برای آقای جوانفکر که فکرش جوان تر شود.

متأسفانه رئیس قوه غذائیه! اجازه نداده و گفته است شما غصه نخورید، در زندان همه جور غذائی هست و ما نمی گذاریم به نسرین خانم بد بگذرد.

از شانس بد، در این گیرودار که روسای قوه مجریه و قضائیه ایران به جان هم افتاده اند، انتخابات آمریکا هم نزدیک شده و بحث ایران یکی از موضوعات اصلی مباحثه بین اوباما و میت رامنی است.

و باز در میان اینهمه گرفتاری، توفان سندی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر در ساعت برنامه های تبلیغاتی اوباما و میت رامنی را به هم ریخته و۵۰ میلیون آمریکائی را از خانه وکاشانه خود آواره کرده.

خیلی ها معتقدند این توفان را احمدی نژاد به کمک هاله نورش به پا کرده تا اخطاری باشد برای میت رامنی و اوباما و از طریق همین توفان، برای هر دو نفر پیغام داده اگر کمک کنید که من از زندان اوین بازدید کنم، وقتی خودم یا رفیقم آقای مشائی رئیس جمهور شدیم، همه جوره باهاتون راه میام وگرنه بعد از توفان منتظر سونامی باشید!

 

اختلاس کنندگان در انتظار فرصت های بهتر

 

به گزارش خبرگزاری مهر، میزان اختلاس کشف شده در بانک های کشور در سال گذشته ، ۱۰ درصد بیشتر از سال ۸۹ بوده است.

این رقم گرچه امیدبخش است! اما به نظر من ناچیز است. درکشوری که همه چیزش در حال پیشرفت است و دلارکه به قول آقای احمدی نژاد ورق پاره ای بیش نبود ظرف یک سال صددرصد ترقی کرده، چرا باید اختلاس در بانک ها فقط ده درصد افزایش داشته باشد؟

کارشناسانی که علت رشد ناچیز اختلاس درکشور را بررسی کرده اند می گویند که درگیری ها و جنگ پنهانی که بین جناح های مختلف قدرت در کشورمان در جریان است، روحیه اختلاس کنندگان را ضعیف کرده و طفلکی ها حال و حوصله ای برایشان باقی نمانده تا دست به اختلاس های سه هزار میلیارد تومانی بزنند.

کارشناسان می گویند وقتی امروز شایع می شود که گروه آقای خامنه ای پیروز جنگ قدرت است و فردا شایع می شود که نه خیر باند آقای احمدی نژاد با مدارکی که به دست آورده است برنده این نبرد است، برای اختلاس کنندگان دل و دماغی باقی نمی ماند که یک رقم کلان برداشت کنند و فرار کنند.

آنها به خودشان می گویند یک ذره دیگر صبر می کنیم شاید توانستیم همراه با هرچه اسکناس در ایران هست ساختمان های بانک ملی و بانک مرکزی را هم برداریم و بزنیم به چاک.

اختلاس کنندگان استدلال می کنند و می گویند کانادا که همیشه سرجایش هست و جائی نمی رود، آقای خاوری هم تا الان زبان انگلیسی اش کامل شده و می تواند کمک مان کند. بنابراین چه عجله ایست که با اختلاس یک رقم میلیاردی خودمان را قاطی آفتابه دزدها کنیم؟!

حق السکوتی که چهار تا چرخ دارد!

به گزارش سایت الف، به هرکدام از۲۸۶ نماینده مجلس یکی یک پژوی پارس که در حال حاضر ۳۲ میلیون تومان ارزش دارد، هدیه داده شده.

نمی فهمم چرا این هدیه مرا یاد یک لطیفه قدیمی انداخت؟

شنیده اید که آرایشگرها به پرحرفی هنگام کار معروفند؟ یکی از مشتریانی که حوصله پرحرفی آرایشگرش را نداشت به محض اینکه روی صندلی آرایشگاه نشست، لبخندزنان یک اسکناس درشت گذاشت کف دست او و گفت قابلی ندارد.

آرایشگر پول را گرفت و تشکر کرد و با خنده گفت: شما اولین مشتری هستید که جلوجلو انعام می دهید.

مشتری لبخندی زد و گفت: این انعام نیست، حق السکوت است!

حق السکوت نمایندگان مجلس گرچه وسط کار داده شده ولی به قول معروف جلوی ضرر را از هرکجا که بگیری منفعت است. چون خیلی از نمایندگان متوجه می شوند که اگر بچه خوبی باشند و طی مابقی دوران نمایندگی صدایشان درنیاید و فقط چرت شان را بزنند،  خدمات شان! بی نتیجه نمی ماند.

جواب نسل های آینده با من!

آپارتمان سازی در جنگل های شمال ایران آنقدر با سرعت پیش می رود که آدم حظ می کند و توی دلش می گوید آفرین به اینهمه نوسازی. پیشرفت یعنی این!

انصافن هم از کشوری که با سرعت در حال پیشرفت است و به همین دلیل با خیلی از کشورهای جهان در حال درگیری، انتظاری غیر از این نمی رود که دریاچه هایش را خشک کند و جنگل هایش را تبدیل به آپارتمان کند تا چشم آنها از حسادت چهارتا شود!

در این میان برخی آدم های نخود هر آش می پرسند تکلیف نسل های آینده چیست و اگر فرزندان و نوه های ما پرسیدند فضای سبز چه شکلی بوده، چه جوابی به آنها باید داد؟

به نظر بنده اولا که تا نسل های آینده تولید شوند و به دنیا بیایند، آیفون ۷۵ هم تولید شده و سر همه شون گرمه که ببینند آیفون ۷۵ چه فرقی با آیفون ۷۴ داره.

دوماً نسل های آینده بیجا می کنند که از این سئوال های سخت سخت بکنند. مگر ما از پدر و مادرهایمان پرسیدیم شماها چرا برق را اختراع نکردید که ما مجبور نباشیم زیر نور چراغ گردسوز درس بخوانیم؟

سوماً، برای اینکه علاقمندان در آینده ببینند فضای سبز چه شکلی بوده کلی فیلم و عکس داریم و به قول آقای احمدی نژاد مدارکش موجود است!

تازه اگر کسی در آینده پرسید دریاچه ارومیه یا جنگل های شمال که در افسانه ها از آنها یاد می شود چه شکلی بوده، دو تا راه حل وجود دارد.

راه حل اول اینکه می توانیم بفرستیمش به یکی از کشورهای  اروپائی که خودش با چشم های بابا قوری شده اش فضای سبز و دریاچه ارومیه آنها را تماشا کند و فضای سبز ندیده از دنیا نرود.

راه حل دوم این است که می توان او را فرستاد آن دنیا پیش من!  من با زبان چرب و نرمی که در آن دنیا پیدا خواهم کرد، قانعش می کنم که یک کشور پیشرفته احتیاج به درخت و جنگل ندارد!

نکته

 

برلسکونی نخست وزیر سابق ایتالیا که به چهار سال زندان محکوم شده است پس از شنیدن حکم دادگاه گفت آقای رئیس از ایرانی ها یاد بگیرید. در ایران سن فحشاء به ۱۲ سال رسیده است آنوقت شما از خوش و بش کردن من با یک دختر۱۷ ساله ایراد می گیرید؟ وی سپس در حالی که سرش را با افسوس تکان می داد به  خبرنگار ما گفت می بینی؟ گناه من این است که دخترهای زیر۱۸ سال را هم داخل آدم حساب می کردم!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.