چیست در نام که هر فتنه درین عالم ازوست؟

چیست در نام کزو دشمنیِ سنگ و سبوست؟

ننگِ نام از چه نخواهد به جهان حافظِ رند؟

جنگِ هفتاد و دو ملّت همه دانست کزوست

گل سرخ ار گل خرزهره بخوانیش ار خار

دگر آیا شودش رنگ و دگر نکهت و بوست؟

نقل انگور و اوزوم گر که شنیدیّ و عنب

نامها دیگر و در کام همه نغز و نکوست

رگِ گردن چه کند نیست قوی حجّت اگر؟

بی دلائل نتوان کرد جدا مغز ز پوست

چه تفاوت کند اندر دهنِ موری و مار

گر سپیدست تو را ور سیهت عارض و روست؟

آریائیم اگر خوانی و گر تازی و ترک

آدمم نام و ز نوع بشرم خصلت و خوست

هم از آن روز که از حضرت میمون زادم

نام فرخنده‌ام آدم شد و میمون یاهوست

وز پس گفتن یک یاحق و یاهوست که حال

نامها گبر و مسلمان و جهود و هندوست

چیست در نام کزان خون خلایق جاری ست؟

چیست در نام کزو دشمن من گردی و دوست؟

چیست در نام که زنجیر منت در گردن

چیست در نام که تیغ تو مرا در پهلوست؟

چیست در نام اقالیم که معلوم کند

چه کس از خطّه ی قفقاز و کدامین زولوست؟

گر خلیج عربش خوانی و گر گوئی فارس

ماهیان را چه غم از نامش و زین هایَت و هوست؟

گر به آواز حزین گوید و گر اندُهگین

چون ز حافظ شنوی، صحبت جانان دلجوست

گوئی ار غالیه ور مُشک، یکی باشد بوی

نرگس ار نرجس خوانیش همان عربده جوست

ای خوشا سیطره ی دانش و تحکیم خرد

که ز جهل است که همنوع به چشم تو عدوست

کودک از جهل کشد مویت و بخراشد روی

کودک از جهل به چشمش همه چیزی لولوست

ای خوشا سیطره ی شادی در دولت عشق

وآنچه با عشق توان کرد ز اسرار مگوست

چون در آغوش کشد بید کهن افرا را

باغ خندان شود و باد صبا هلهله گوست

۱. Shakespeare: “What’s in a name? That which we call a rose / by any other name would smell as sweet.”