نمایش تازه ترین فیلم بهمن مقصودلو در تورنتو

شهروند ـ فرح طاهری: جمعه ۲ نوامبر ۲۰۱۲، شاهد نمایش فیلم باارزش دیگری از بهمن مقصودلو در تورنتو بودیم.

بهمن مقصودلو این بار به سراغ اردشیر محصص، کاریکاتوریست برجسته ی ایران رفته است. مقصودلو قبلا فیلم کوتاهی در سال ۱۹۷۲ از محصص ساخته که با عنوان “اردشیر محصص و صورتکهایش” در جشنواره ها به نمایش درآمده بود. او این فیلم را پس از مهاجرت محصص به آمریکا در پیش از انقلاب، ادامه داد و از زندگی و فعالیت های محصص در نیویورک هم فیلم گرفت  و مجموعه ای دیدنی از کارهای بیشمار محصص را در کنار لحظاتی از کار و زندگی او به نمایش گذارد.

از دکتر مقصودلو، پیشتر در تورنتو فیلم های او را درباره احمد شاملو، احمد محمود و ایران درودی دیده بودیم و همچنین فیلم علف که او کتابی از پشت صحنه ی این فیلم ارزشمند نوشته بود که به تازگی ترجمه ی فارسی این کتاب هم به چاپ رسیده است.

بهمن مقصودلو کارگردان و تهیه کننده فیلم اردشیر محصص

بهمن رودگرنیا، از انجمن نویسندگان و روزنامه نگاران قومی آمریکای شمالی که برگزاری این برنامه را در سالن برگندی کتابخانه نورت یورک برعهده داشت، ضمن خوشامد به حاضران، بهمن مقصودلو نویسنده، تهیه کننده و کارگردان این فیلم را معرفی کرد.

دکتر بهمن مقصودلو منتقد، نویسنده، پژوهشگر سینمائی، تهیه کننده و فیلم ساز بیش از ۴۰ سال است که در عرصه سینمای جهانی فعالیت می کند.  او به عنوان ژوری، سخنران و تهیه کننده و یا فیلمساز در بسیاری از جشنواره های معتبر جهانی شرکت کرده است.

به عنوان نویسنده، منتقد و سردبیر برای نشرکتب “ویژه سینما و تئاتر” جایزه ی  فروغ فرخزاد را درسال۱۹۷۴ دریافت کرده است. از جمله کتاب های او “سینمای ایران”  است که در سال ۱۹۸۷ توسط دانشگاه نیویورک منتشر شد. این اولین کتاب مقصودلو به زبان انگلیسی در مورد تاریخ سینمای ایران است که توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کرد.  کتاب های دیگر او “این سوی ذهن، آن سوی مردمک” ۱۹۹۹ و ” آزادی و عشق در سینما ” است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.

دکتر بهمن مقصودلو تهیه کننده بسیاری از برنامه های هنری تلویزیون ملی ایران بوده و بیش از ده  فیلم سینمائی و  مستند را در آمریکا تهیه کرده است که در بیش از صد جشنواره معتبر و بزرگ جهانی به نمایش درآمده اند.  فیلم “هفت مستخدم” با شرکت آنتونی کوئین هنرپیشه بزرگ جهانی برنامه اختتامیه جشنواره معتبر لوکارنو بوده که برای بیش از هشت هزار نفر با موفقیت در سال ۱۹۹۶ به نمایش گذاشته شد.

فیلم “خواستگاران” (بازیگر) در جشنواره کان ۱۹۸۸و فیلم “منهاتان به روایت ارقام” در سال  ۱۹۹۳ در جشنواره های نیویورک، ونیز و تورنتو به نمایش درآمد.

بهمن رودگرنیا مجری مراسم

دکتر بهمن مقصودلو با همکاری بهروز مقصودلو با تهیه فیلم کوتاه “زندگی در مه” ۱۹۹۹ اثر بهمن قبادی، با دریافت بیش از ۱۵ جایزه بین المللی رکورد دریافت جایزه و انتخاب در جشنواره های معتبر بین المللی فیلم های ایرانی را شکسته  است. فیلم “خاموشی دریا” ( ۲۰۰۳) به تهیه کنندگی مقصودلو بیش از شش جایزه ی بین المللی را در بیش از بیست جشنواره جهانی کسب کرده است و منتقد مجله معتبر”ورایتی” به مناسبت نمایش آن در جشنواره ساندنس  آمریکا، فیلم را یک شاهکار خوانده است. او همچنین تهیه کننده فیلم «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادى» نیز هست.

اولین فیلم دکتر بهمن مقصودلو به عنوان کارگردان، فیلم “اردشیر محصص و صورتکهایش” است که در سال ۱۹۷۲ ساخته  شد و درسال ۱۹۹۶ در جشنواره لایپزیک آلمان به عنوان یکی از بهترین فیلم های کوتاه مستند ایران قبل از انقلاب به نمایش درآمد و دومین فیلم او “احمد محمود نویسنده انسانگرا” تاکنون در بسیاری از فستیوالها و مراکز هنری و فرهنگی جهان به نمایش درآمده است.

تازه ترین کتاب مقصودلو ترجمه ی فارسی کتاب “علفزار: ماجراهای شگفت و ناگفته” است.  این کتاب ۳۵۰ صفحه ای از ماجراهای پشت صحنه و ساخت فیلم “علف” است که مقصودلو نخست آن را به زبان انگلیسی منتشر کرد و درباره  سه آمریکایی (سازندگان فیلم کینگ کنگ) است که در سال ۱۹۲۴ به ایران رفتند و فیلم مستند فوق العاده ای به نام علفزار ساختند که توسط پارامونت در سال ۱۹۲۵ به نمایش درآمد.

بهمن مقصودلو برگزارکننده‌ “فستیوال بین‌المللی و مستقل فیلم کوتاه درباره ایران” در نیویورک است و  پروژه ی ساخت  فیلم مستند بلند زندگی دکتر محمد مصدق را در دست دارد که به گفته ی او هزینه ی زیادی می برد و او به تنهایی از پس مخارج آن و خرید فیلم های آرشیوی که گاه دقیقه ای پنج هزار دلار قیمت دارد، برنمی آید.

مقصودلو در توضیح درباره ساخت فیلم گفت: فیلم ساختن خرج دارد و من از زندگی خودم می زنم و هزینه های تهیه فیلم را خودم می دهم. همین فیلم چهار سال رویش کار شده و در چند کشور فیلمبرداری شده.  من افتخاری که داشتم با اردشیر محصص در اواسط دهه چهل خورشیدی (شصت میلادی) آشنا شدم. جوان بودم و جویای نام و زود سردبیر شدم و یکی از دوستان بسیار عزیزم که کار را با من شروع کرد، بهرام بهرامی ست که در میان جمع است و شاهد چهل، پنجاه سال کار من بوده. به مجردی که در مجله ی روشنفکر سردبیر شدم، قسمتی را به من دادند “در قلمرو هنر” از کارهای اردشیر محصص برای تزئین مقالات استفاده می کردم و جزو تحریریه بود. بعد سردبیر ماهنامه ستاره سینما شدم و کار اردشیر محصص را در مجله می بینید که به عنوان هیئت تحریریه اسم او آنجا هست و ما با هم همکار بودیم. بعد اولین هنرمند ایرانی که جهانی شد اردشیر محصص بود. اواخر شصت و اوایل هفتاد میلادی محصص در تمام مجلات معتبر دنیا مطرح شد و کارش چاپ شد و معروف شد. من آن موقع تهیه کننده تلویزیون ملی ایران بودم و برنامه ای داشتم به نام “دست ها و اندیشه ها” یک روز رفتم منزل اردشیر محصص و فیلمی از او ساختم بدون اینکه حرف بزند، و از سه مهمان عزیز هم دعوت کردم، آقای هوشنگ طاهری سردبیر سخن، جواد مجابی از اطلاعات، فریدون گیلانی از کیهان آمدند و فیلمبرداری کردیم با محمد تهامی نژاد ادیت کردیم، گفتار فیلم را خودم نوشتم و فریدون فرح اندوز هم روی فیلم حرف زد و این شد یک فیلم بیست دقیقه ای که از تلویزیون ملی پخش شد. من که به آمریکا آمدم فیلم را با خودم آوردم. این تنها فیلمی بود که بعد از انقلاب به فستیوال ها رفت. اردشیر محصص هم بعد از من در سال ۱۹۷۶ به نیویورک آمد و آنجا ما با هم ارتباط داشتیم. من به علت آشنایی و همکاری و آن فیلم اولم  همیشه با او در رابطه بودم و سندها را جمع می کردم. کتاب، عکس، نمایشگاه هر جا بود اینها را فیلمبرداری می کردم و نگه می داشتم تا اینکه در سال ۲۰۰۸ نمایشگاه او را در نیویورک فیلمبرداری کردیم که بعد ایشان در ۹ اکتبر همان سال فوت کرد و بعد از آن بود که من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم. این فیلم چهار سال روش کار شده، در تهران، پاریس، لندن، لس آنجلس، کنتیکت و نیویورک فیلمبرداری شده و مجموعه ی تمام کارهایش بررسی شده و تاریخ قاجار تا امروز را در آن می بینید.

مقصودلو گفت من ادعایی ندارم ولی فکر می کنم منتقد فیلم بدی نیستم. وقتی خودم فیلم ام را نگاه می کنم و می بینم این نمره ی قبولی از من می گیره آن را به دنیا ارائه می کنم. البته اگر صدها هزار دلار پشت کار باشد، فیلم من بهتر خواهد شد، ولی این طور نیست. آسان بگیرید. این فیلم ها برای آیندگان ما می ماند. اینها هنرمندان برجسته ی ما هستند و این در تاریخ تصویری ما می ماند.

نمونه هایی از کارهای اردشیر محصص

فیلم اردشیر محصص، زندگی و کارهای این کاریکاتوریست کم حرف را به تصویر کشیده بود. مقصودلو به سراغ معلم مدرسه ی محصص رفته بود و دوستان زمان دانشگاه او، همچون جواد مجابی از محصص می گویند. در فیلم همچنین رضا براهنی، شیرین نشاط، مجید روشنگر، ناصر پاکدامن، (رمزی کلارک وکیل حقوق بشر) و آقای رحمانی دوست محصص صحبت کرده اند. دکتر معظمی و نیکزاد نجومی از دیگر افرادی بودند که در فیلم آنها را می بینیم. این دو سرپرستی تراست اردشیر محصص را عهده دارند تا کارهای او را جمع و جور کرده و درآمد حاصل از فروش آثار او را خرج بیماران کنند.

محصص نپذیرفته بود که در مقابل دوربین مقصودلو حرف بزند، اما کارگردان توانسته بود صدای ضبط شده ی گفت وگوی او با مادرش درباره ی پروین اعتصامی را در فیلم بگنجاند.

گرچه به دلیل اشکال دستگاه پخش، فیلتری آبی بر روی همه ی فیلم کشیده شده بود، ولی کمتر کسی این را به حساب نقص دستگاه گذاشته بود و تعدادی تصور کرده بودند که مونوکروم بودن فیلم  انتخاب کارگردان بوده، و در گفت وگو با چند تن از حاضران، آنها این را جزو نقاط قوت فیلم دیده بودند.

انتخاب آهنگ فیلم بسیار هنرمندانه و کاملا مناسب با موضوع و متن نمایش بود.

در بخش پرسش و پاسخ، در پاسخ به اینکه چرا افراد نزدیک خانواده ی او در فیلم حضور ندارند، مقصودلو گفت که بارها تلاش کرده با خواهر و برادر او تماس بگیرد، ولی تماس هایش بی جواب مانده است.

 

اردشیر محصص۱۸ شهریور ۱۳۱۷ در رشت به دنیا آمد و ۱۸ مهر۱۳۸۷در نیویورک درگذشت. او طراح، کاریکاتوریست و نقاش بود. پدر و مادر او هر دو از متمولین لاهیجان بودند و او نیز بزرگ شدهٔ این شهر است. مادرش شاعر و مدیر مدرسه ی دخترانه و پدرش قاضی بود.

در بخش پرسش و پاسخ، مقصودلو به پرسش های حاضران در سالن جواب داد

اردشیر ۳ ساله بود که به همراه برادر بزرگ‌ترش به تماشای سریال مشهور «بلای جان نازی‌ها» رفته بود، زمانی که‌از سینما برگشت در منزل از او درباره داستان فیلم سوالاتی کردند و چون او نمی‌توانست ماجرای فیلم را شرح دهد آنچه را دیده بود روی کاغذ طراحی کرد. این اولین طراحی محصص بود و آغاز راهی که بعدها او را به مشهورترین طراحان ایران و جهان مبدل ساخت.

در سیزده سالگی با مجله فکاهی توفیق همکاری کرد.

در ادامه تحصیلاتش محصص به طور همزمان در رشته حقوق و علوم سیاسی و دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شد اما حقوق را انتخاب کرد. اردشیر توجه و علاقه خاصی به سرگذشت سرزمین مادری خود طی قرون گذشته پیدا کرده بود و تأثیر آن را در کاریکاتورهای او می توان مشاهده کرد.

از آثار محصص کتاب‌های «اردشیر محصص، تاریخی کوتاه» و «زندگی در ایران» در ۱۹۹۴ توسط انتشارات میج (MAGE) در آمریکا انتشار یافته‌است.

محصص به ‌آثار استاینبرگ علاقه خاصی داشت و طنز در آثار بوش، بروگل، گویا، دومیه، انسور، پیکاسو، شاگال، یونسکو، بکت و فلینی را می‌ستود. او تعدادی طرح برای روزنامه نیویورک تایمز کشید و هم‌اکنون مجموعه‌ای از ۸۰ تا ۱۰۰ اثر از وی در کتابخانه ملی آمریکا نگهداری می‌شوند. در سال ۲۰۰۶ میلادی، مجموعه آثار اردشیر محصص در موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش گذاشته شد.

تا دو سال پیش از درگذشتش در ایران خبری از محصص نبود و کسی خبر از او نداشت. همه چیز در خاطرات نسلی خلاصه می‌شد که سی سال پیش را روایت می‌کرد تا آنکه تعدادی از آثار وی برای اولین بار بعد از انقلاب در تهران به نمایش گذاشته شد. بازگشت هنرمند به ایران با طرح هایش، یک بار دیگر فضای هنری کشور را تحت تاثیر قرار داد و خاطرات گذشته زنده شد. آخرین نمایشگاه آثار وی در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ در نیویورک به مناسبت بزرگداشت این هنرمند کاریکاتوریست ایرانی از سوی «انجمن آسیا» برپا شد. در این نمایشگاه که به مناسبت یک عمر فعالیت هنری محصص برپا شده بود، خودش به دلیل بیماری حضور نداشت.

او سال‌های پس از انقلاب را در نیویورک سپری کرد و به بیماری پارکینسون مبتلا شد. محصص تا انتها با وجود بیماری به خلق آثار کاریکاتور و طراحی پرداخت و سرانجام در سن هفتاد سالگی در ۱۸ مهر ۱۳۸۷ پس از گذراندن دوران طولانی کسالت، درگذشت.

نیویورک تایمز ۳۰ می ۲۰۰۸ درباره ی او نوشت: در آثار محصص، زیبایی هنر ایرانی در مقابل زشتی زمامداران خودکامه آن دیار گذارده شده است.

نیویورک آبزرور در سوم جون ۲۰۰۸ نوشت: اردشیر محصص از آن هنرمندانی است که واقعیت های عادی جامعه را در آثار خود تا حد یک الهام الهی تعالی می دهد.

وال استریت ژورنال ۱۹ جون ۲۰۰۸ هم اردشیر را چنین توصیف می کند: در طرح های محصص می توان طیف وسیعی از آثار هنرمندانی مثل گوستاو مورو، اودیلون ردون و حتی اوبری بردسلی را درهم آمیخته یافت.