پنجشنبه و جمعه هفته گذشته، ۱۶ و ۱۷ اکتبر، به ترتیب "روز جهانی غذا" و "روز جهانی ریشه کنی فقر" نام گذاری شده بودند.  



 

شماره ۱۲۰۰ ـ پنجشنبه ۲۳ اکتبر ۲۰۰۸


 


پنجشنبه و جمعه هفته گذشته، ۱۶ و ۱۷ اکتبر، به ترتیب "روز جهانی غذا" و "روز جهانی ریشه کنی فقر" نام گذاری شده بودند. بانی این نام گذاری ها سازمان ملل متحد است. به این مناسبت مراسم کم رمق و رنگ باخته ای برگزار شد که با اهمیت موضوعی آنها ـ بر مبنای اثری که بر سرنوشت صدها میلیون انسان دارند ـ تناسب نداشت. دلیل عمده این عدم تناسب بویژه این بود که همزمان با برگزاری این روزها رهبران مهمترین و قدرتمندترین کشورهای دنیا چنان سرگرم اتخاذ تدابیر جدی برای نجات بانکداران و بورس بازان بودند که وقت و بودجه ای برایشان نمانده بود تا چاره ای جدی برای "جزییات" ی چون "غذا" و "ریشه کنی فقر" بیندیشند!

در چنین حال و هوایی بود که روز پنجشنبه، ۱۶ اکتبر، آکسفام  (Oxfam) ، یک سازمان جهانی امدادرسانی، در گزارشی خواستار کمک های مالی بیشتر برای رویارویی با گرسنگی فزاینده در جهان شد و اعلام کرد که در سال جاری، ۱۲۰ میلیون نفر بر شمار گرسنگان جهان افزوده شده و این شمار به بیش از ۹۰۰ میلیون نفر رسیده است.

آکسفام در گزارشی که با عنوان "تیغ دو لبه قیمت ها" منتشر شد می گوید که افزایش بهای مواد خوراکی اصلی، موجب تشدید فقر در میان کم درآمدترین مردم دنیا شده و در عین حال سود برخی از شرکتهای بین المللی را چهار برابر کرده است. آکسفام از دولت ها و سازمانهای امدادرسانی خواسته تا به سرعت اقداماتی برای سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، اصلاح مقررات تجارت جهانی و برقراری نظام های تامین اجتماعی مناسب انجام دهند تا افراد کم درآمد از امنیت غذایی، به عنوان یکی از حقوق اولیه انسانی، برخوردار شوند. گزارش آکسفام می افزاید که اجرای برنامه های شتابزده آزادسازی اقتصادی در بخش کشاورزی در برخی از کشورها موجب شده که افزایش جهانی بهای مواد غذایی پیامدهایی فاجعه بار برای مردم داشته باشد. این گزارش همچنین می گوید که اگرچه سازمان ملل متحد برنامه ای برای مقابله با این وضعیت تدوین کرده، اما هنوز هیچ کشور یا سازمانی رهبری اجرای این برنامه را برعهده نگرفته است. از این موضوع شگفت زده نباید شد زیرا چنانکه پیش از این نیز گفته شد، رهبران کشورهای بزرگ و قدرتمند ـ در صدر آنها ایالات متحده آمریکا ـ چنان سرگرم تخصیص بودجه های چند صد میلیاردی برای جبران اشتباهات چند هزار بانکدار طمعکار و چند صد هزار بورس باز طمعکارتر هستند که نه وقت و نه بودجه دارند که صرف سرنوشت نزدیک به یک میلیارد نفر انسان گرسنه کنند!


 

روز جمعه، ۱۷ اکتبر، نیز مراسم "روز جهانی ریشه کنی فقر" در شرایطی برگزار شد که همان بانکداران و بورس بازان عملا تامین منابع مالی برای "ریشه کنی فقر" را در سایه قرار داده بودند. سابقه "روز جهانی ریشه کنی فقر" به سال ۱۹۸۷ برمیگردد که در آن حدود یک صد هزار نفر در میدان حقوق و آزادی بشر در پاریس گرد آمدند که محل امضا اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ بوده است. بنابر ماده ۲۵ این اعلامیه، دسترسی به خوراک، پوشاک، مسکن و خدمات درمانی و اجتماعی کافی از جمله حقوق اساسی همه افراد بشر است. در این راستا، رهبران دو کشور پرجمعیت در حال توسعه، هند و برزیل با اشاره به پیامدهای بحران مالی جهانی، اخطار داده اند که نباید فقرا به خاطر مشکلاتی که ناشی از سوء مدیریت ثروتمندان است، مجازات شوند.

اما، به نظر نمی آید که این اخطار گوش شنوایی بیابد، زیرا رهبران کشورهای بزرگ و ثروتمند اگرچه کر نیستند ولی در این مورد خاص خود را به کری زده اند! کسی که کر است را شاید بتوان با فریاد زدن و اخطار به خود آورد، اما این کار در مورد کسی که خود را به کری زده کارساز نیست!

سازمان "فراخوان جهانی برای اقدام علیه فقر" می گوید که در ماههای اخیر، خانواده های فقیر در برخی از کشورهای آمریکای لاتین شاهد کاهش پول ارسالی توسط افراد این خانواده ها که برای کار به ایالات متحده مهاجرت کرده اند، بوده اند.

کاهش ارسال پول توسط این کارگران مهاجر، که ناشی از افزایش بیکاری در ایالات متحده است، می تواند بسیاری از خانواده های وابسته به این پولهای دریافتی از خارج را با خطر گرسنگی روبرو کند.

کارشناسان می گویند که برای رویارویی با مشکل گرسنگی در دنیا به بودجه ای بین بیست تا سی میلیارد دلار نیاز است. این بودجه تنها ۳ تا ۴ درصد ۷۰۰ میلیارد دلاری است که اخیرا کنگره آمریکا برای نجات بانکداران و بورس بازان اختصاص داده و اگر ارقامی که دیگر کشورهای ثروتمند چون آلمان، انگلستان، فرانسه، ژاپن، بلژیک و لوگزامبورگ و . . . به آن افزوده اند در نظر گرفته شود، پول مورد نیاز برای مقابله با فاجعه افزایش شمار گرسنگان کمتر از یک درصد مجموع آنها خواهد بود. دریغ و افسوس که اراده سیاسی برای تامین این بیست یا سی میلیارد دلار وجود ندارد در حالی که همه امکانات مالی کشورهای ثروتمند به سرعت برای تامین هزاران میلیارد دلار بسیج می شوند.

برای نشان دادن وضعیتی که بر دنیا حاکم است به یک نمونه اشاره می کنم: در ماه ژوئن سال جاری نشستی در سازمان ملل متحد برای رسیدگی به بحران غذا، در رم، پایتخت ایتالیا، برگزار شد. در این نشست رهبران ۱۸۱ کشور شرکت کننده، به این نتیجه رسیدند که تولید مواد غذایی باید تا سال ۲۰۳۰ دو برابر شده و کشاورزان در کشورهای فقیر بیشتر مورد حمایت قرار گیرند. بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در این نشست اعلام کرد که برطرف کردن بحران غذا به بودجه سالانه ای حدود ۲۰ میلیارد دلار نیاز دارد. در پایان این نشست، سازمان خواروبار جهانی تاکید کرد که هدف نشست رم تضمین کمک های مالی نبود! در همین حال، این سازمان گفت که باید بودجه خود را برای کمک به کشاورزان۱۰ برابر کند و به حدود ۳۰ میلیارد دلار برساند تا آنها بتوانند غذای مورد نیاز جوامع خود را تامین کنند.

در همین نشست، به عنوان بخشی از مشکل، به مسئله سوخت های زیستی ـ تهیه سوخت از محصولاتی چون ذرت  و نیشکر ـ اشاره شد. در سال گذشته، تنها در آمریکا حدود ۱۰۰ میلیون تن ذرت به مصرف تهیه بنزین رسیده و برخی از مقامهای سازمان ملل گفتند که تهیه سوخت از محصولات کشاورزی ممکن است تا ۳۰ درصد به تورم بهای مواد غذایی دامن زده باشد. آمریکا که بزرگترین تولیدکننده این نوع سوخت در دنیاست اصرار می ورزد که این صنعت تنها مسئول ۳ درصد از افزایش بهای مواد غذایی است.

یک ماه پیش از این نشست، در ماه می، جرج بوش، رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد که در نظر دارد علاوه بر ۲۰۰ میلیون دلار قبلی، ۷۷۰ میلیون دلار دیگر  برای مقابله با بحران کمبود مواد غذایی در کشورهای در حال توسعه اختصاص دهد و از کنگره آمریکا خواسته تا این اعتبار را هر چه زودتر تصویب کند. آقای بوش در این زمینه گفت: "ما این پیام صریح را به جهان می فرستیم که آمریکا رهبری مبارزه با گرسنگی را تا سالها برعهده خواهد داشت"!

این ژست سخاوتمندانه و ادعای "رهبری مبارزه با گرسنگی در جهان" در حالی است که ایالات متحده در ایجاد بحران موجود مواد غذایی مسئولیتی به مراتب بیشتر از کمک ۷۷۰ میلیون دلاری دارد. بنابر آمارهای موجود، حدود سی و پنج درصد مواد غذایی دنیا در آمریکا مصرف می شود و این در حالی است که این کشور کمتر از پنج درصد جمعیت دنیا را دارد. معنی این امر این است که هر آمریکایی به طور متوسط هفت برابر سرانه مواد غذایی دنیا را مصرف می کند یا هدر می دهد.

به عبارت دیگر، دو کشور چین و هند که بیش از دو میلیارد نفر جمعیت دارند، مصرف مواد غذایی شان کم و بیش برابر با ایالات متحده سیصد میلیون نفری است!


 

 



 

با این حساب، اگر بحرانی در زمینه مواد غذایی به وجود آمده که برطرف کردن آن به ۳۰ میلیارد دلار نیاز دارد، سهم ایالات متحده بر مبنای مصرف ۳۵ درصدی اش از تولید مواد غذایی دنیا، چیزی بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار می شود و بنابر این ژست سخاوتمندانه ۷۷۰ میلیون دلاری آقای بوش چیزی جز یک فریبکاری نیست!

در زمینه سوخت نیز کم و بیش وضع به همین روال است. مجموع تولید روزانه نفت دنیا حدود ۸۰ میلیون بشکه است که از این مقدار ۲۰ میلیون بشکه یعنی ۲۵ درصد در ایالات متحده مصرف می شود.

یعنی هر آمریکایی به طور متوسط پنج برابر سرانه مردم دنیا سوخت مصرف می کند. این تازه تنها مربوط به مصرف مستقیم سوخت است.

اگر سهم سوخت کالاهایی که در چین، هند، اندونزی و دیگر کشورهای دارای نیروی انسانی ارزان که تولیداتشان به آمریکا صادر و در آنجا مصرف می شوند را به رقم بالا بیفزاییم، شاید بتوان گفت که مانند مواد غذایی، هر آمریکایی ۷ برابر یا بیشتر از متوسط جهانی سوخت مصرف می کند!

این ولع سیری ناپذیر به مصرف، ناگزیر تبعات خاص خود را دارد و مشکلات متعددی را پدید می آورد. یکی از این مشکلات که در آمریکا از آن به عنوان "مشکل ملی"  (National Problem) یاد می شود، مسئله چاقی مفرط آمریکاییان است. نرخ چاقی در ایالات متحده بالاترین در دنیاست. ۶۴ درصد از آمریکاییان بزرگسال دارای اضافه وزن و یا به چاقی مبتلا هستند. تعداد آمریکاییان مبتلا به چاقی مفرط ـ که بیش از ۵/۱۳ کیلو اضافه وزن دارند ـ از ۴/۱۹ درصد در سال ۱۹۹۷ به ۶/۲۶ درصد در سال ۲۰۰۷ افزایش یافته است. اقتصاددانان هزینه های مرتبط با چاقی مفرط آمریکاییان در سال ۱۹۹۵ را ۲/۹۹ میلیارد دلار (بیش از سه برابر بودجه ای که در سال ۲۰۰۸ برای رفع بحران گرسنگی مورد نیاز است) برآورد کرده اند که ۶۴/۵۱ میلیارد دلار آن هزینه های مستقیم پزشکی بوده و پژوهشگران پیش بینی کرده بودند که این هزینه های پزشکی در سال ۲۰۰۳ به ۷۵ میلیارد دلار برسد.

 

گزارش دیگری که در سال۲۰۰۶ تهیه شده می گوید که حدود ۴ نفر از هر ۱۰ آمریکایی بزرگسال به چاقی مفرط مبتلا هستند و سلامتشان در معرض خطر است. بنابر این گزارش، ۳۱ درصد از آمریکاییان بزرگسال یعنی ۵۹ میلیون نفر هر یک بیش از ۵/۱۳ کیلو اضافه وزن دارند و ۶۵ درصد نیز از اضافه وزنی بین ۵/۴ تا ۵/۱۳ کیلو رنج می برند. این مسئله موجب افزایش بیماریهایی چون دیابت، بیماریهای قلبی، انواعی از سرطان و بیماریهای دیگر شده است. در سال ۲۰۰۶ کارشناسان پیش بینی کرده بودند که در سال ۲۰۰۸ در آمریکا تعداد مبتلایان به چاقی مفرط به ۳۹ درصد افراد بزرگسال یعنی حدود ۷۵ میلیون نفر برسد. این کارشناسان می گویند که چاقی مفرط حدود ۷ سال و داشتن اضافه وزن حدود ۳ سال از عمر طبیعی افراد می کاهد.

"روزگار غریبی است نازنین"

روزگاری پر از تناقض و تضاد. پر از عدم تعادل و بی عدالتی. روزگاری که از یک سو ظرف چند روز چند هزار میلیارد دلار تامین و بسیج می شود تا اشتباهات آزمندانه معدودی بانکدار و بورس باز جبران شود و از سوی دیگر یک ششم انسانها در انتظار تامین سی میلیارد دلار ـ معادل چند هفته مصرف نفت ایالات متحده ـ سر گرسنه بر بالین می گذارند. روزگاری که گرگ، نگهبان گله می شود و رئیس جمهوری کشوری که سهمی بزرگ ـ اگر نه بزرگترین سهم ـ در گسترش بی عدالتی اجتماعی در دنیا را دارد، دعوی "رهبری مبارزه با گرسنگی" را می کند. روزگاری که ۹۰۰ میلیون گرسنه و ۷۵ میلیون در خطر مرگ از سیری، دارد!


 


 

shahbaznakhai@live.ca