شماره ۱۲۰۱ ـ پنجشنبه ۳۰ اکتبر ۲۰۰۸

دقت و حوصله تحقیق، دو ویژگی اجتناب ناپذیر اطلاع رسانی است. یک روزنامه نگار، اگر این دو ویژگی را در کار خود رعایت نکند، زمینه ساز نشر و پخش اطلاعی نادرست یا ناقص است و از این رهگذر، کمک می کند که جامعه در تاریکی باقی بماند.


اعتماد به حافظه و آگاهی های محدود شخصی یا شنیده ها، در بحث های محفلی و شفاهی می تواند حوزه ای محدود و بسته را آلوده کند، اما آنجا که به رسانه ای جمعی راه می یابد، نتایج نامطلوب اجتماعی به بار می آورد. ما، اطلاعی نادرست را، از این طریق به حوزه ای وسیع می رسانیم، خواننده، شنونده یا بیننده، به آگاهی ما اعتماد می کند، موضوع را به آگاهی دیگران می رساند و در نتیجه، اندک زمانی بعد، یک موضوع نادرست و بی مبنا، در جامعه جا می افتد و برای همیشه بازتولید می شود.


انگیزه ی من از تاکید روی اهمیت دقت و حوصله تحقیق در کار رسانه ای، مطلبی است که “ف.م. سخن” در کشکول خبری شماره ۶۳ خود برای گویا نیوز نوشته است.


نویسنده، در یادداشتی با عنوان ” رابطه دوغ کفیر با هواپیماهای اسرائیلی” ابتدا از ستون خوانندگان کیهان تهران نقل می کند: “شرکت پگاه اخیرا در بنرهای تبلیغاتی از ورود دوغی با نام جدید کفیر در میادین شهر از جمله میدان هفت تیر خبر می دهد. با توجه به این که کفیر یک نوع هواپیمای اسرائیل غاصب است، تشابه اسمی قابل تامل است و مسئولین به هوش باشند”.


نویسنده، پس از ذکر این نکته از کیهان، آن را به طنز می گیرد و نشانه کج فهمی فرستنده نامه به کیهان تلقی می کند، اما خود بعدا نکاتی را به اطلاع همگان می رساند که نشانه بی دقتی و کم حوصلگی در امر تحقیق است. یعنی دقت و حوصله تحقیق را، به عنوان دو عنصر پایه کار رسانه ای، نادیده می گیرد و امکان می دهد که همگان، همچنان در نوع دیگری از کج فهمی باقی بمانند.


او می نویسد: “البته من نمی دانم که آقایان رژیم اشغالگر چرا نام کفیر بر هواپیمای جنگی خود نهاده اند و این کلمه در زبان عبری چه معنایی می دهد و باز این را هم نمی دانم که مسئولان شرکت پگاه چرا نام کفیر بر دوغ خود نهاده اند و این کلمه از دید جنابان چه معنائی می دهد”….


نویسنده ستون کشکول خبری هفته، بی تردید برای آن که بفهمد مسئولان شرکت پگاه چرا نام کفیر را بر دوغ خود نهاده اند، می توانست با آن ها تماس بگیرد، اما کاهلی در تحقیق، یا جدی نگرفتن مسئولیت روزنامه نگار سبب می شود که پس از شوخی با تولید کنندگان دوغ کفیر، همه دانش خود را درباره واژه کفیر به این شکل در اختیار همگان قرار دهد: “… کفیر همان کلمه کفیز بر وزن مویز است که پیمانه ای است که چیزها را بدان پیمانه می کنند. عرب ها این کلمه را قفیز کرده اند”.


نویسنده بعدا به سراغ لغت نامه دهخدا و برهان قاطع می رود و واژه کپیک را در زبان پهلوی می یابد که احتمالا ریشه لغت کفیز یا قفیز باید باشد.


به این ترتیب، نویسنده مسئول ستون کشکول خبری هفته، که هر هفته نیز در گویا نیوز تازه می شود، اطلاعاتی را در اختیار خوانندگان خود قرار می دهد که در بنیاد هیچ ربطی به اصل مساله ندارند.


کفیر، نوشابه ای درمان بخش


“کفیر” با کسر کاف، در اصل نوشابه ای است که از آمیزش نوعی قارچ به نام K.Ferment با شیر به دست می آید و به لحاظ طعم شبیه دوغ آبعلی خودمان است. این نوشیدنی، در درمان بیماری های معده و جهاز هاضمه معجزه می کند. در لغتنامه آلمانی بروکهاوز و در فرهنگ “هردرس” آلمان واژه “کفیر” به Sauermilchgetränk معنا شده که معادل فارسی آن “نوشابه شیرترش” است. بروکهاوس به خود قارچی که سازنده این نوع نوشیدنی است، اشاره نمی کند. اما لغتنامه “واریک” توضیحات بیشتری می دهد و می نویسد: “شیری که از طریق آمیزش باکتری و خمیرترش رسیده باشد”. باکتری مورد اشاره واریک، از طریق همان قارچی به شیر افزوده می شود که براساس توضیحات “هردرس” ک. فرمنت نام دارد و در فروشگاه های مواد غذائی طبیعی آلمان، آن را می توان به نام کفیر سفارش داد و بر شیر افزود.


آلمانی ها، مقدار کمی از کفیر را به یک ظرف شیر می افزایند، پس از ۴۸ ساعت، این قارچ نه تنها به شیر اثر درمان بخش می دهد، بلکه خود را نیز بازتولید می کند. مصرف کننده می تواند قارچ بازتولید شده را در ظرف های پر از شیر دیگر قرار دهد و تولید زنجیره ای کفیر درمان بخش را، به این ترتیب بدون هزینه جدید ادامه دهد.


افرادی که مصرف کفیر را برای درمان بیماری های معده و جهازهاضمه تجربه کرده اند، نوشیدن آن را حتی به کسانی که دارای ناراحتی معده نیستند توصیه می کنند، زیرا این نوشیدنی، که تولید آن در صورت دسترسی به قارچ مورد نیاز، در خانه نیز ممکن است، معده و روده را در برابر بیماری ها بیمه می کند. در مواردی حتی گزارش شده است که بیمارانی در آستانه عمل جراحی معده، کفیر مصرف کرده اند و معده آنان پس از مدتی چنان التیام یافته است که دیگر نیازی به جراحی و حذف بخشی از آن نداشته اند.


حالا، در نظر بگیرید که احتمالا مسئولان هوشمند یک شرکت تولید مواد غذائی در ایران، از طریقی به اطلاعات علمی و تجربه شده درباره کفیر دست یافته و تصمیم گرفته اند نوشیدنی آن را وارد بازار کنند. به فرض که آن ها در تبلیغات خود اطلاعات لازم را در اختیار مصرف کننده قرار نداده باشند، این وظیفه نویسندگانی مثل ف. م. سخن است که اگر می خواهند به سراغ موضوع بروند، به خودشان زحمت بدهند و از طریق مراجعه به منابع علمی، این نقص اطلاعاتی را جبران کنند. اما نویسنده ما، که گویا با زبان های آلمانی و فرانسه نیز آشنائی دارد، با اکتفا به لغتنامه های محلی، اطلاعاتی کاملا بی ربط را در سطح جامعه پخش می کند و سبب می شود که احتمالا مردم تا مدت ها از خواص واقعی محصول تازه ای که می تواند بسیاری از مشکلات آنان را حل کند و هزینه های درمان و داروشان را پائین ببرد آگاه نشوند. می دانیم که درصد قابل توجهی از ایرانی ها، به علت تغذیه بدون برنامه و فشارهای عصبی مهلک، گرفتار بیماری معده و جهاز هاضمه هستند. پس رواج مصرف کفیر، اگر با رعایت اصول بهداشتی تهیه شده باشد، می تواند انقلابی در درمان بیماری های سخت آنان ایجاد کند.