شماره ۱۲۰۲ ـ پنجشنبه ۶ نوامبر ۲۰۰۸

این که گفته شده مطبوعات رکن چهارم مشروطیت و دمکراسی است و اهمیت آن درست معادل قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه شناخته شده، سخنی به گزاف نیست. به باور نگارنده حتی این سخن هم، حق مطبوعات و رسانه های جمعی را آن چنان که باید و شاید ادا نکرده است، زیرا جایگاه واقعی رسانه های مستقل و متعهد، بسیار برتر و والاتر از آن است. دلیل ما این است که اگر رسانه ها به درستی ایفای نقش نمایند، می توانند الهام بخش، راهنما، تعدیل کننده، جهت دهنده و تصحیح کننده ی آن قوا و حتی جامعه باشند. نقش اصلی مطبوعات آگاهی رسانی از راه گزارش درست رویدادها، تسهیل ارتباط فرهنگی بین مردم و انعکاس آرمان ها، بیم ها، امیدها، اندیشه ها، تجربه ها، دردها و مشکلات و خواسته های آنان است.

در راستای رسیدن به هدف های بالا، همین نشریه ای که پیش رویتان است، از چندی پیش، ستون ویژه ای را برای درج نوشته های خوانندگان اختصاص داده است.

چه بهتر از این؟ تریبونی آزاد در اختیارمان گذاشته شده که هر چه دل تنگمان می خواهد بنویسیم و صدای خود را هر چه رساتر و فراگیرتر نه تنها به گوش هم میهنانمان ـ که از بد حادثه در گوشه و کنار این کره خاکی پراکنده اند ـ بلکه به گوش تمام فارسی زبان های دنیا اعم از افغان و تاجیک و غیره برسانیم. تولیدی از این گونه، فضای آزاد و مناسبی را برای تبادل اندیشه ها، آگاهی ها و تجربه های جمعی، فراهم می نماید و نوعی تمرین دمکراسی و داد و ستد فرهنگی سودبخش است که رشد فکری و سیاسی و غنای فرهنگی و حتی مادی بیشتری را برای همگی ما به ارمغان می آورد.

آوردن مثالی دیدگاه بالا را بهتر بیان می کند. چند سال پیش کتاب جالبی خواندم که نام آن صدای تازه واردین کانادا (New Canadian Voices) و تدوین کننده آن جسی پرتر (Jessie Porter) است. در آن کتاب گلچینی از نوشته های ۱۴۱ نوجوان و جوان از کشورهای مختلف دنیا، به زبان انگلیسی گردآوری و با فهرست موضوعی روشن و دقیقی در ۲۹۸ صفحه، همراه با عکسهای زیبا و مناسب ارائه شده بود. نکته جالب تر این که تمام آن نویسندگان، انگلیسی زبان دومشان بوده و اکثرا در زمان نگارش آن مطالب، تنها کمتر از ۵ سال از ورودشان به کانادا می گذشته است. در بین نویسنده ها به اسامی ۶ نفر ایرانی برخورد کردم که به عنوان تقدیر از نوشته های خوبشان، ذکر نام های آنها را بی مناسبت نمی دانم. آنها عبارت بودند از:

ـ ژانت نظریان، کشاورز گلشنی، امیر خسروانه، اسماعیل شبانی، فرشید میثاقی و پیمان تیموری

 

 

نوشته ها درست و ساده و روان و موضوع آن ها بسیار گوناگون و متنوع بود. به عنوان نمونه تنها به ذکر چند عنوان زیر بسنده می کنم:

نخستین تجربه ها، تطبیق با شرایط زندگی جدید، تغییر یا عدم تغییر نام، دوست یابی، مشکلات یادگیری زبان، اولین روز مدرسه، عشق در نگاه اول، پدر و مادر قابل تحسین، نخستین تجربه های شغلی، آداب و سنن، خاطرات دوران کودکی، جنگ، تنوع فرهنگی در کانادا، دلایل و چگونگی جلای وطن، نوع احساس در کشور میزبان، بیم ها، امیدها، آرمان ها و غیره. مطالعه ی این کتاب برای دانش آموزان، آموزگاران، پدران و مادران و برای همه، الهام بخش، آموزنده، شیرین و لذت بخش است.

هدف از بیان این مقدمات یک نتیجه گیری مهم است؛ اگر آن نوجوانان در سنین پایین و با دانش و تجربه ی نسبتا محدود خود توانسته اند چنان اثری را بیافرینند، ما بزرگترها که هر کدام کوله باری از تجربه داریم و در مدرسه زندگی درسهای فراوان آموخته ایم، چرا آگاهی ها و تجربه های خود را با هم در میان نگذاریم و مبادله نکنیم؟ جمع بندی انبوه اطلاعات و تجربه های فردی ما می تواند گنجینه ی فرهنگی گران بهایی گردد که هم برای ما و هم برای فرزندانمان بسیار سودمند و راه گشا خواهد بود.

دامنه ی موضوع هایی که می توان درباره آنها نوشت، بسیار گسترده و شاید بی نهایت است، زیرا بجز نیروی تخیل و توان آفرینندگی خود ما، هیچ عامل بازدارنده یا محدودکننده دیگری برای شروع و ادامه این حرکت فرهنگی وجود ندارد. صرفا به عنوان یک نظر پیشنهادی و برای نمونه پرداختن به موارد زیر را بسیار شایسته و بجا می دانم؛ برای ساختن ایرانی آزاد و آباد و سربلند چه باید کرد؟ برای اعتلا و پیشرفت های بیشتر وطن دوم خود چه اندیشه ها و نظریاتی داریم؟ داستان دل کندن از یار و دیار؟ خاطرات تلخ و شیرین سفر به ایران یا سایر کشورها؟ کتاب خوبی که خوانده ام؟ فیلم یا نمایش جالبی که دیده ام؟ تجربه ی خوب یا بد خرید خانه یا اتومبیل؟ داستان سرمایه گذاری های سوداور یا زیان بخش؟ روشهای بهتر تربیتی؟ رازهای موفقیت یا شکست در کسب و کار و درسهایی که عملا از آنها آموخته شده است و غیره.

از تمام خوانندگان گرامی شهروند، چه در کانادا و چه در سایر کشورها صمیمانه دعوت می کنیم که برای ستون مخصوص و متعلق به خودشان و درباره ی هر موضوعی که دوست دارند بیش از پیش مشارکت و قلم فرسایی نمایند.

پایان سخن این که یکایک ما در هر جایگاه و موقعیتی که باشیم، قطره ای بیش نیستیم، بنابراین تنها با هم بستگی، هم دلی و ابراز و جمع بندی آگاهی ها و تجربه های فردی است که می توانیم مانند سیلی خروشان موانع راه کامیابی و سرفرازی را از میان برداریم. به گفته ی پروین اعتصامی:

ز ما دو قطره کوچک چه کار خواهد ساخت

بیا شویم یکی قطره بزرگ تری




golpayegani@sympatico.ca