نقش و جایگاه فعالین منفرد چپ، جوانان و چپ داخل کشور در این پروژه و نشست پراگ

گفت و گو با بهروز خلیق مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت 

این پروژه به هیچوجه مدعی وحدت تمام نیروهای چپ ایران نیست. در صفوف چپ ایران سه گرایش  عمده وجود دارد: چپ سنتی، سوسیال دمکرات و چپ دمکرات و سوسیالیست. گرایش چپ سنتی به شاخه های متعدد تقسیم شده و در تعداد زیادی حزب و سازمان  متشکل است. گرایش سوسیال ـ دمکرات فاقد حزب و سازمان شاخص است. در شرایط کنونی، چشم اندازی برای گردآمدن حاملین سه گرایش اصلی چپ در یک حزب و سازمان واحد وجود ندارد. این پروژه در اساس می خواهد تشکل بزرگ چپ دمکرات و سوسیالیست را شکل دهد.

“فراخوان برای مشارکت در روند شکل‏دهی تشکل بزرگ چپ” به عنوان یک پروژه از جانب سه جریان منتشر شد. امضای سازمان شما زیر پای آن بود. این پروژه درصدد وحدت چپ ایران است یا چپ دمکرات؟

این پروژه به هیچوجه مدعی وحدت تمام نیروهای چپ ایران نیست. در صفوف چپ ایران سه گرایش  عمده وجود دارد: چپ سنتی، سوسیال دمکرات و چپ دمکرات و سوسیالیست. گرایش چپ سنتی به شاخه های متعدد تقسیم شده و در تعداد زیادی حزب و سازمان  متشکل است. گرایش سوسیال ـ دمکرات فاقد حزب و سازمان شاخص است. در شرایط کنونی، چشم اندازی برای گردآمدن حاملین سه گرایش اصلی چپ در یک حزب و سازمان واحد وجود ندارد. این پروژه در اساس می خواهد تشکل بزرگ چپ دمکرات و سوسیالیست را شکل دهد.

در گذشته ما همانند سایر چپ ها برآن بودیم در یک کشور تنها یک حزب راستین که طبقه کارگر را نمایندگی می کند، می تواند وجود داشته باشد. هر حزب و سازمان چپ خود را نماینده راستین طبقه کارگر می دانست و جریان های دیگر را منحرف به حساب می آورد. ولی مدت ها است که ما از این دیدگاه فاصله گرفته ایم و پلورالیسم در درون چپ را به عنوان یک واقعیت پذیرفته ایم و بر آن نیستیم که ما تنها جریان برحق چپ هستیم و گرایش های دیگر منحرف، اپورتونیست و تجدیدنظر طلب. پروژه ما نه قصد افشا و طرد دیگر جریان های چپ را دارد و نه می خواهد جای آن ها را بگیرد.

ما بر ضرورت شکل گیری تشکل بزرگ چپ تاکید داریم. تشکلی که هم به آزادی و دمکراسی باورمند باشد و هم به عدالت اجتماعی و سوسیالیسم.

چرا فراخوان بدون تمایز قائل شدن از احزاب، سازمان‏ها و فعالین چپ دعوت کرده است که به فراخوان پاسخ مثبت دهند؟

درست است که فراخوان بدون تمایز قائل شدن از احزاب، سازمان‏ها و فعالین چپ خواسته است که به فراخوان پاسخ مثبت دهند، ولی در فراخوان خطوط مشترک نظری و برنامه ای سه جریان قید شده است. البته خطوط کلی. سه جریان قصد ایجاد تشکل بزرگ چپ بر پایه سیستم فکری و عملکردی “سوسیالیسم واقعا موجود” و با الگوی احزاب کمونیست سنتی را ندارند. چنانچه گفته شد ما می خواهیم تشکلی به وجود بیآوریم که عمیقا به آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم باورمند باشد. این پروژه، مشارکت کمونیست ها و یا سوسیال دمکرات ها را منع نکرده است ولی سه جریان بر شکل گیری چپ دمکرات و سوسیالیست تاکید دارند.

فراخوان از فعالین منفرد چپ دعوت کرده است که با این پروژه همراه شوند. فعالین منفرد چپ چه جایگاهی در این پروژه دارند؟

روند تحول فکری ـ سیاسی که در صفوف سه سازمان پیش رفته است، به درجات مختلف در بین بخشی از محافل و فعالین منفرد چپ هم جریان پیدا کرده است. در تحولات فکری بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، نیروهای قابل توجهی به گرایش چپ دمکرات و سوسیالیست روی آوردند. میزان این نیرو در داخل و خارج از کشور قابل توجه است. آن ها از کادرهای ارزنده جنبش چپ ایران هستند و بین آن ها و سه سازمان به جهات فکری ـ سیاسی نزدیکی وجود دارد. به نظر سه جریان، این پروژه نباید در سه سازمان حلاصه شود، بلکه باید نیروی وسیع محافل و منفردین چپ را دربرگیرد. سه جریان از ابتدای شروع گفت و گوها، بر این امر تاکید داشتند.

در گفتگوی مشترک ما به این دریافت رسیدیم که سه جریان نباید تنها در محدوده‌ خود وارد بحث‏های نظری، برنامه ‏ای و اساسنامه‏ ای شده و اسناد ضرور در این زمینه را تدوین نمایند و بعد از دیگران بخواهند که به این روند بپیوندند. به باور ما، لازم است این امر با مشارکت سازمان‏ها و فعالین چپ که می‏خواهند در این روند مشارکت ورزند، به طور مشترک پیش برده شود.

 جوانان چپ چه نقشی در این پروژه دارند؟

پیوندیابی نسل جدید و جوان چپ با نسل قدیم از اهمیت فراوانی برای آینده چپ برخوردار است. به دلایل مختلف از جمله حاکمیت استبداد مذهبی، سرکوب  سازمان های سیاسی چپ و مهاجرت بخش قابل توجهی از کادرهای چپ، بین نسل قدیم و جدید چپ گسست به وجود آمده است. در دهه گذشته نسل جدیدی از چپ پا به حیات گذاشته است که بخشی از آن ها در سال های اخیر مجبور به مهاجرت شده است. تداوم حیات چپ ایران و تقویت گفتمان چپ، به گسترش و تحکیم پیوند دو نسل چپ بستگی دارد.

 نیروهای چپ در داخل کشور چه نقش و جایگاهی در این پروژه دارند؟

سرکوب احزاب و سازمان های چپ توسط رژیم ایران در دهه ۶٠ و اعدام صدها تن از کادرهای ارزنده چپ، نتوانسته است نیروی چپ را در کشور ما ریشه کن کند. نیروی چپ هم در خارج کشور حضور دارد و هم داخل کشور. نیروی چپ داخل کشور به جهت سرکوب شدید قادر نیست در شکل مطلوب متشکل شود. اما این نیرو در حوزه های مختلف حضور کم و بیش فعال و تاثیرگذار دارد.

شکل دهی تشکل بزرگ چپ بدون ایفای نقش و تاثیرگذاری نیروهای چپ داخل کشور، موفقیت آمیز نخواهد بود. مشارکت نیروی چپ داخل کشور در این پروژه با توجه به حاکمیت استبداد با مشکلات جدی روبرو است. ولی باید کوشید که امکان مشارکت و تاثیرگذاری نیروی چپ داخل کشور را به انحای مختلف در این پروژه فراهم آورد. نیروی چپ داخل کشور می تواند در بحث های نظری، برنامه ای و الگوهای حزبی مشارکت کند. سایت وحدت چپ آماده درج مطالب دریافتی از نیروهای چپ داخل کشور است.

 نقشه شما برای پیشبرد این پروژه چیست؟

نمایندگان سه جریان گفتگوهای مفصلی پیرامون چگونگی پیشبرد این پروژه داشتند. گفتگوها هم چنان ادامه دارد و تلاش می شود که در تدوین نقشه راه، نظر فعالین چپ که به این پروژه می پیوندد، اخذ و دخالت داده شود.

 بعد از انتشار فراخوان سه تن از اعضای سابق شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران طی مقالهای دیدگاه خود را نسبت به این پروژه اعلام کردند. آیا این دیدگاه از ابتدا وجود داشت و یا تازه مطرح شده است؟

از ابتدا دو نگاه نسبت به این پروژه وجود داشت. نگاهی که به طور مشخص در فراخوان آمده است و نگاه دیگری که آقای محمود راسخ و دوستان نزدیک به فکر او داشتند. آنها بر این نظر بودند که شکل دهی چپ بزرگ نه از سه جریان و سازمانها و فعالین چپ که به این پروژه می پیوندند، بلکه از اعضای سازمانها و منفردین تشکیل می شود. این نگاه سه سازمان را به افراد تقلیل می داد که گویا اعضای آن به عنوان منفرد همراه با دیگر منفردین جریان واحد چپ را می سازند. این نگاه با تناقضهای جدی روبرو بود. در عین حالی که برفراخوان صحه گذاشته بود، از کاربرد واژه وحدت اجتناب می کرد.

آقای محمود راسخ در پیشبرد این پروژه مشارکت داشت و وقت و انرژی زیادی برای آن صرف کرد. ما از کناره گیری او و همفکرانش از شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران و از این پروژه متاسفیم و امیدواریم که آن ها در آینده به این پروژه بپیوندند.

 سومین کنفرانس “اتحاد برای دمکراسی در ایران” در پراگ برگزار میشود. آیا نمایندهای از جانب سازمان شما در این کنفرانس شرکت خواهد داشت؟

در گفتگوهای قبلی، عدم همراهی سازمان با این پروژه بیان شد. با توجه به مسائلی که بعد از کنفرانس بروکسل پیش آمده بود، هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان تعیین سیاست و نحوه برخورد با اعضای سازمان را که در کنفرانس بروکسل شرکت داشتند، تدوین و برای تصمیم گیری در اختیار شورای مرکزی گذاشت. شورای مرکزی سیاست تدوین شده توسط هیئت سیاسی ـ اجرائی مبنی بر عدم همراهی با این پروژه را تائید کرد و از اعضای سازمان خواست که از مشارکت در این پروژه خودداری نمایند.

کمیته برگزاری کنفرانس پراگ از سازمان ما دعوت کرده بود. ما در پاسخ به دعوتنامه نوشتیم که از حضور در کنفرانس معذور هستیم.

 چه برخوردی با اعضای سازمان که با این پروژه همراه هستند، صورت گرفته است؟

با توجه به مصوبه شورای مرکزی، عده ای از اعضا سازمان التزام خود را نسبت به آن اعلام کردند. آن  ها در کنفرانس پراگ شرکت نمی کنند. تعدادی از اعضای سازمان که بر شرکت در این پروژه پافشاری داشتند، یا خودشان از مسئولیت های سازمانی و عضویت در ارگان ها کنار رفتند و یا شورای مرکزی و هیئت سیاسی ـ اجرائی آنها را از مسئولیت های سازمانی کنار گذاشت.

* برای تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و گسترش ارتباط با آنها و پاسخ به سئوالات مطروحه در مورد سازمان، برنامه “گفتگو” به خواست کنگره دوازدهم سازمان تهیه و انتشار می یابد. برای تماس و طرح سئوالات:

آدرس ایمیل:

goftgou@fadai.org

حکومت ایران را از مسئولیت قتل ستار بهشتی گریزی نیست

اگر آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران با طرح خواست بازدید از زندانها تنها به فکردوست زندانی خود نبوده است، اکنون باید رسیدگی به پرونده قتل ستار بهشتی را به دست گیرد. رئیس جمهوری اسلامی، رئیس کابینه ای است که وزیراطلاعات درآن عضویت دارد. وزارت اطلاعات، ازمتهمان به قتل ستاربهشتی است. آقای احمدی نژاد می داند وظیفه او دراین مورد چیست. او به خوبی آگاه است اگر دراین باره سکوت کند، فردا باید پاسخگو باشد.

هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت

روز١٣ آبان، تنها چهار روز پس از دستگیری ستار بهشتی، وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران، این فرزند دلاور مردم ایران در زندان اوین کشته شد. نام ستار بهشتی در کنار نام های بسیاری از دیگر جان باختگان که شکنجه گران جمهوری اسلامی با کشتن آنها، زبونی و شکست خود را پذیرفتند، ثبت شد. تاریخ معاصر ایران پر است از این نام ها، نام هایی که شاعران ما در سروده ها ستوده اند، نام هایی که در حافظه تاریخی ما می درخشد. ستار بهشتی نیز مانند قهرمانان نسل های پیش، شکنجه گران را به زانو درآورد. مرگ او، گواهی بر درماندگی حاکمانی است که به ندای حق طلبانه جوانانی که در زندگی خود جز استبداد مذهبی را تجربه نکرده و با این حال، آزادی را فریاد کرده اند، پاسخی جز ددمنشی ندارند.

ما فقدان جوان برومندی را که تصاویر او در کنار مادرش پیش چشمان ماست به خانواده ستار بهشتی تسلیت می گوییم. باشد تا طنین گسترده آوای دادخواهی ستار بهشتی، مرهمی بر زخم دل خانواده او شود.

با همه تلاشی که برای لاپوشانی جنایت دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از سوی مقامات این حکومت صورت می گیرد، حکومت ایران را از مسئولیت قتل ستاربهشتی گریزی نیست. ستار بهشتی تنها و تنها به جرم سخن گفتن به زندان رفت وکشته شد. وبلاگ او هنوز دردسترس همگان و گواه بر تهدیدهایی است که ستار بهشتی به جان خرید تا خاموش نشود. شهادت ۴١ زندانی سیاسی شناخته شده درباره آنچه از آثار شکنجه بر بدن ستار بهشتی دیده اند، موجود وغیرقابل انکار است. به اعتراف خود دادستان کل جمهوری اسلامی، پزشکی قانونی آثار شکنجه بر جسد این زندانی سیاسی را ثبت کرده است. حکومتی که درهای زندانهایش حتی به روی مقامات مسئول اجرایی بسته است (انگیزه آنان برای درخواست بازدید از زندانها هر چه می خواهد باشد)، در زندان ها چیزها برای پنهان کردن دارد.

اگر آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران با طرح خواست بازدید اززندانها تنها به فکردوست زندانی خود نبوده است، اکنون باید رسیدگی به پرونده قتل ستار بهشتی را به دست گیرد. رئیس جمهوری اسلامی، رئیس کابینه ای است که وزیراطلاعات درآن عضویت دارد. وزارت اطلاعات، ازمتهمان به قتل ستاربهشتی است. آقای احمدی نژاد می داند وظیفه او دراین مورد چیست. او به خوبی آگاه است اگر دراین باره سکوت کند، فردا باید پاسخگو باشد. آقای احمدی نژاد برای آنکه دراین ماه های پایانی مسئولیتش لااقل یک گام برای روشن شدن ابعاد بیداد درزندانها بردارد، نیازی به پرداخت هزینه سنگینی هم ندارد. همان گونه که آقای محمد خاتمی درسال ١٣٧٧ناگزیر شد مسئولیت وزارت اطلاعات درقتل های زنجیره ای را علنی کند، امروز نیزانتظار افکار عمومی از رئیس جمهوری اسلامی ایران روشن است: او مسئول است که جلوی لاپوشانی قتل ستار بهشتی را بگیرد.

هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

٢٣ آبان ١٣٩١ (١٣ نوامبر ٢٠١٢)