شهروند ۱۱۵۵ ـ پنجشنبه ۶ دسامبر ۲۰۰۷
پیشینه ی مبارزات دانشجویی در ایران به تولد دانشگاه در میهن ما می رسد. دانشجویان که حتی پیش از گشایش دانشگاه تهران، به دلیل حضور در دانشگاههای غربی و بویژه سوئیس و فرانسه با مبارزات دانشجویی آشنا شده بودند، بعدها که به میهن بازگشتند، آن سنت و سابقه را با خود به ایران آوردند. اگر هم دیگر دانشجو نبودند، اما خاطرات و یادهای دوران دانشجویی شان را با خود داشتند. بازگشایی نخستین دانشگاه ایران این فضا را در بالاترین رده ی تحصیلاتی ایرانیان ایجاد کرد. دانشجویان همیشه مدافعان آزادی و آبادی ایران بوده اند، اما پس از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و کشته شدن سه دانشجوی مبارز است که دانشجو و دانشگاه از چنان شهرت و حرمت و اعتباری بهره می برد که هم دولت و حکومت وقت و هم جامعه به هر گام و کلام او حساسیت نشان می دهند. کلاسهای برخی از استادان، آموزشگاه آزادی می شوند و دانشجویان از سراسر کشور به هر زحمتی خود را به تهران می رسانند تا در کلاسهایی که گاه تالارهای بزرگ دانشکده ها را سرشار جمعیت می کردند، حضور پیدا کنند. بعدها دانشجویان دانشگاههای شهرستان های بزرگ مانند اهواز، تبریز، شیراز، اصفهان و مشهد می کوشند با دعوت از استادان بنام دانشگاه تهران دست کم برای یک درس در سال این بخت را برای دانشجویان شهرستانی که از موهبت استادان آزادی برخوردار نبودند، فراهم آورند. نویسندگان و هنرمندان نیز کلاسهایشان از اقبال دانشجویی بالایی برخوردار است. آنان نیز به همت دانشجویان و با فشار بر دانشگاهها در مراکز آموزش عالی و دانشگاههای شهرستان ها حضور پیدا می کنند. با تولد نشریات دانشجویی این کوشش ها دامنه ی گسترده تری پیدا می کند. کسانی که در دوره ی حکومت سابق و کنونی دانشجو بوده اند می دانند که دانشجویان در ایران قافله سالار طرح مسائل ملی و برقراری عدالت و آزادی بوده اند.
چندان غریب نیست که حکومت اسلامی با همه ی ادعاهای اولیه اش نخستین یورش خویش را به دانشگاه می برد و این سنگر آزادی ایران را به تعطیلی می کشاند. در هر دو حکومت دانشجویان اگر ساکت می ماندند و به درس و مشق خویش قناعت می کردند، از همان دوران دانشجویی از مواهب مادی و وعده های شغلی بسیار بالا برخوردار می شدند. زندان و تبعید و اخراج و آزارهای بسیار دیگر را اما دانشجویان به جان می خریدند و حاضر نبودند از مصالح ملی میهن و مردمشان چشم پوشی کنند. اصولا جهان دانشجویی و دوران تحصیلات پس از دبیرستان جهانی پر از شوق و شور و انسان دوستی و آزادیخواهی است و کمابیش در همه ی جهان همینطور است، اما در جهان آزاد به اینگونه فعالیتهای رادیکال جوانان به نظر احترام نگریسته می شود و اگر تنبیهی هم علیه آنان که از مرزهای قانونی جاری در جامعه عبور می کنند در نظر گرفته شود، بیشتر صورت هشدار و اطمینان بر عدم تکرار دارد، اما در میهن ما در هر دو حکومت دانشجویان برای طرح خواسته های آزادیخواهانه ی خویش گاه جان بر سر باورهای شان می نهادند و گاه پاداش مبارزات دانشجویی زندانهای طولانی، اخراج از دانشگاه، بیکاری و تحت تعقیب و مراقبت امنیتی همیشگی بود. با همه ی این احوال دانشجویان ایران در نیم قرن هرگز دست از آرمان انسانی خویش که همان آزادی و آبادی ایران باشد برنداشته اند.
خوب است بدانیم که حتی پس از تعطیلی دانشگاهها توسط رژیم اسلامی، و هجوم به نیروهای سیاسی فعال در آن دوران و پر شدن زندانها از زندانیان سیاسی، دانشجویان آزادیخواه از کلاسهای دانشکده ها به سلولهای زندانها برده شدند و درصد بالایی از چند هزار زندانی سیاسی دانشجویانی بودند که حتی در پی تعطیلی دانشگاهها نیز دست از مبارزه برای آزادی میهن خویش نکشیدند. در سرزمینی که نشان دادن یک زیرپیراهن خونین به بهای ماهها شکنجه ی دانشجو تمام می شود و سالها او را سلول نشین می کند، مبارزات دانشجویی تعطیل ناپذیر حرمت و معنای دیگری دارد.
دختران و پسران جوانی که با یک گوشه ی چشم تسلیم طلبانه از موهبت های مادی و کاری و روزگاری بسیار می توانند بهره مند شوند، از این همه چشم می پوشند و نقش پررنگ تاریخی ـ انسانی خویش را بازی می کنند. برای همین است که ما مردم برای داشتن ایرانی آباد و آزاد حق است که از مبارزات دانشجویان در حد توان و امکان مان پشتیبانی کنیم. مهم نیست که در کجای جهان هستیم. حتما هموطنان درون میهن صورت و حرمت حمایتشان با ما غربت نشینان توفیر بسیار دارد. و در حقیقت حمایت آنان از دانشجویان آزادیخواه می تواند صورت مسئله را به سود آزادی ایران از دیکتاتوری تغییر دهد، اما ما نیز می توانیم با انعکاس مبارزات دانشجویان، با همدلی و همیاری با آنان و با طرح خواسته هایشان در مجامع بین المللی و کشورهای میزبان یاری رسان مبارزات خستگی ناپذیرشان باشیم.
مبارزات دانشجویی در ایران در این نیم قرن در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ملی درون ایران و جهان موثر بوده اند و کمتر اثر و اتفاقی را می توان در ۵۰ ساله ی اخیر دید که در سطح ملی مهم بوده باشد و نشانی از مبارزات دانشجویی در آن دیده نشود. در شعر مهمترین شاعران، در رمان های نویسندگان و در خاطرات و مقالات، مبارزات دانشجویی اگر موضوع اصلی و مرکزی نبوده باشد، سهم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده اند.
برای همین است که نیم قرن مبارزات دانشجویی مبارزاتی که بیشترین پیگیری را برای عدالت و آزادی به خود اختصاص داده، نام گرفته است. باید به دانشجویان ایرانی به دلیل این حضور انسانی مداوم درود فرستاد و به تحقق آرمانی و آزادیخواهانه ی آنان بیش از هر دورانی امیدوار بود.