دستور خامنه ای به مجلس برای توقف طرح سؤال از  احمدی نژاد

خامنه ای هفته پیش در یک سخنرانی در جمع تعدادی از فرماندهان و اعضای بسیج، سخنان از پیش آماده شده ای را در مخالفت با کشاندن احمدی نژاد به مجلس به منظور پاسخگویی به سؤالات عده ای از نمایندگان بیان کرد. او گفت: “طرح سؤال از رئیس جمهور تا اینجا کار مثبتی بود، اما ادامه این کار آن چیزی است که دشمن می خواهد”. خامنه ای با لحنی شیادانه و فریبکارانه از به اصطلاح نمایندگان محترم خواست “همینجا قضیه را تمام کنند و بیش از این ادامه ندهند”! او اضافه کرد که “کشور به آرامش نیاز دارد. مسؤلان به آرامش نیاز دارند و مردم هم آرامش را دوست دارند”!

خامنه ای : مردم آرامش را دوست دارند

پس از این سخنان، مدت بسیار کمی سپری شد تا نمایندگان امضا کننده طرح سؤال از رئیس جمهور طی بیانیه ای طرح خود را ــ که پیشتر آنرا حق مردم و مجلس دانسته بودند ــ پس بگیرند. بیانیه نمایندگان اعلام می کرد که “رهنمودهای مقام معظم رهبری و فرامین ایشان نصب العین و فصل الخطاب برای نمایندگان بوده است. با لبیک به فرمان ایشان نمایندگان سؤال کننده مراتب انصراف خود را از ادامه طرح سؤال از رئیس جمهور اعلام می کنند”! خود لاریجانی هم در کسوت ریاست مجلس تصمیم گرفت خوش خدمتی و گوش به فرمان بودنش را طی نامه ای به استحضار “ولی امر مسلمین” برساند. او در نامه اش می آورد: “قطعا نظر ولی امر مسلمین که اشراف بر همه مصالح مسلمین دارند، برای جامعه اسلامی قرین سعادت بوده و اطاعت از اوامر حضرتعالی فریضه و مایه افتخار اینجانب و نمایندگان مجلس می باشد”!

نمایندگانی که می دانند نظام دیکتاتوری ولایت فقیه مخالفت را برنمی تابد و رژیم اسلامی شان در سر به نیست کردن و کشتار و شکنجه و اعدام حتی دوستان و شرکا و محافظان همیشگی حکومت اسلامی حد و مرز نمی شناسد. نمایندگانی که نان به نرخ روز می خورند و تمام تلاششان حفظ و تداوم ماشین دزدی و جنایت جمهوری اسلامی است. به همین دلیل است که می ترسند و بلافاصله عقب می نشینند. نمایندگانی که دفاع و اطاعت از اوامر رهبری دزد و ریاکار را وظیفه و فریضه خود می دانند و اینچنین، رو در روی مردم دروغ می گویند و طنازی و شیادی می کنند. حافظان و نگاهبانانی که به خوبی می دانند دیگر هیچ چیز نظام جهل و عقب ماندگی اسلامی با خواسته ها و مطالبات مدرن و انسانی مردم، زنان و جوانان جفت و جور نیست و با این وجود، گرفتار عافیت اند. می خواهند تا دیر نشده بار خود را ببندند و برای این کار با پستی و زبونی هرچه تمام مدح و ثنای خامنه ای می گویند.

اقدامی از جانب ولی فقیه در مواقع اضطراری و بحرانی و آن هنگامی که شخص دیکتاتور دارد هست و نیست خود را بر باد رفته می بیند و دقیقا به همین دلیل، هم می ترسد و هم در اوج بزدلی و شیادی می خواهد خودی نشان دهد و باز هم خط و نشان بکشد. عملکردی از طرف رهبر مذهبی که در ادبیات سیاسی ایران “حکم حکومتی” خوانده می شود. خامنه ای باز هم حکم حکومتی داد و از نمایندگان محترم “تقاضا” کرد که از کشاندن احمدی نژاد به مجلس خودداری کنند! هم او که همواره خامنه ای و حامیان اصولگرایش را تهدید می کند که “حضورش در مجلس را فرصتی برای بیان ناگفته ها می داند”! تهدیداتی که بالاخره مدتی پیش و در بحبوحه جمع آوری امضا برای رسمیت دادن به طرح سؤال در هیئت رئیسه، واکنش “علی مطهری”، از طراحان اصلی طرح سؤال از احمدی نژاد را در پی داشت. نماینده اصولگرای مجلس گفته بود “ما می خواهیم احمدی نژاد هرچه زودتر ناگفته های خود را بگوید تا خیال همه راحت شود”.

این البته نخستین بار نبود که خامنه ای در حفاظت از جایگاه همواره تنزل یافته ی خود و نیز در دفاع از کیان و ماهیت ضدانسانی جمهوری ولی فقیه حکم حکومتی می داد، اما حکم حکومتی اخیر او با تمام خط و نشان کشیدن های قبلی اش در طول سالیان گذشته متفاوت بود. اینبار خامنه ای هرچه بیشتر آبروی خود را گرو گذاشت تا مانع از حضور احمدی نژاد و بیان “ناگفته”هایش در مجلس شود. خامنه ای اینبار ترسوتر و شیادتر و فریبکارتر از تمام موارد پیشین بود به این دلیل که دیگر تمام مقامات ریز و درشت رژیم اسلامی می دانند که منظور احمدی نژاد از “ناگفته”ها چیست! می دانند که در جدال میان درونی ترین لایه های اصولگرایان که از طرف خامنه ای و احمدی نژاد نمایندگی می شود، احمدی نژاد به اسراری گرانبها در مقابله با ولی فقیه دست یافته است و به مدد همین اسناد است که تهدید می کند و همآورد می طلبد.

اختلافات خامنه ای و احمدی نژاد از همان زمانی آشکارتر، عمیق تر و غیرقابل حل تر شد که احمدی نژاد با وزیر اطلاعات خامنه ای درافتاد به این دلیل که در دفتر رئیس دفترش”اسفندیار رحیم مشایی” شنود گذاشته بود. پس از آن احمدی نژاد “حیدر مصلحی” را از وزارت اطلاعات برکنار ساخت و وقتی با مخالفت خامنه ای روبرو شد، به اصطلاح یازده روز قهر کرده و در این میان، مدتی سرپرستی وزارت اطلاعات را شخصا عهده دار گشت و به اسناد مهمی از دزدی ها و جنایت های ولی فقیه و اطرافیانش دست یافت. همان “ناگفته”هایی که می خواهد با تمسک به آنها منافع باندی و جناحی اش را در طول مدتی که از صدارتش بر رأس دستگاه اجرایی کشور باقی مانده، هرچه بیشتر تضمین کند.

همین تضاد منافع در جریان غارت و چپاول اموال مردم و اختلافات غیرقابل حل مقامات مذهبی بر سر چگونگی تداوم این ساختار مذهبی خونین است که بحران های سیاسی رژیم را لاعلاج ساخته اند. بحران هایی که همواره غیرقابل حل بوده اند و با این وجود، در دوره احمدی نژاد به شکلی عمیق تر و آشکارتر ظاهر شدند. او رئیس جمهوری بود که از میان خود اصولگرایان برای حفاظت از بنای پوسیده رژیم اسلامی به میدان آمده بود و با این وجود، با سازوکاری که سازمان داد، هرچه بیشتر  اختلافات حافظان و نگاهبانان همیشگی و راسخ رژیم اسلامی را تعمیق و حکومت را بیش از پیش به پرتگاه سقوط و اوج نفرت مردم از جمهوری اسلامی نزدیک ساخت.

مردمی که سالهاست حکومت اسلامی نمی خواهند و با این حال، متأسفانه هم به دلیل عدم انتخاب آلترناتیوی که بتواند جایگزین رژیم اسلامی شود و مردم انتخابش کنند و هم به دلیل ترفندها و سرکوب های خونین خود رژیم، در “پله آخر” سرنگونی حکومت اسلامی باقی مانده اند. کارگران، زنان، جوانان و کل مردمی که مدتهاست می دانند تمام اقدامات و اظهارات این به اصطلاح مقامات و نمایندگان در مدح و ثنای ولی فقیه جنایتکارشان، برای نزدیکی هرچه بیشتر به نهادهای قدرت جمهوری اسلامی و در نتیجه پارو کردن هرچه بیشتر و بیشتر پول مردم است. مردمی که از جنبش انقلابی سال ۸۸ به این سو، هنوز مترصد فرصتی هستند که بتوانند آن ضربه نهایی را بر پیکره بیمار و فاسد جمهوری اسلامی وارد کنند و می دانند که تمام عملکردهای مقامات مذهبی فقط نمایشی تلخ و اندوهبار است به منظور فریب مردم. و به همین دلایل، حاکمان اسلامی و شخص ولی فقیه، با تناقضات زیادی مواجه اند. از یک سو قادر نیستند از اختلافات عمیق خود جلوگیری کنند و آنها را به میان مردم نکشانند و از جانب دیگر به آرامش نیاز دارند! نگرانند و هر روز در کابوس بپاخاستن دوباره مردم. از همینجاست که تمام این اختلافات نشأت می گیرند. تک تک مقامات جمهوری اسلامی می دانند که نظام عزیزشان رفتنی ست. خامنه ای برای اینها هم بحران و دردسر همیشگی نظام اسلامی بوده و هم ستون فقرات و خیمه ای که با تضعیف جایگاهش نظام اسلامی بر باد می رود. حاکمان اسلامی به خوبی می دانند که مردم ایران مدتهاست “مرگ بر اصل ولایت فقیه” را در خیابان ها فریاد زده اند و به همین دلیل است که این اختلافات عمیق میان مقامات سر باز کرده و نظام اسلامی را به سرنگونی محتوم نزدیک ساخته است. خامنه ای به درستی دارد به تک تک مقامات هشدار می دهد که “اختلافات خود را به میان مردم نکشانند”. او می داند این مردم مترصد فرصتند و به همین دلیل اضافه می کند که” از امروز تا روز انتخابات هر کسی بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده کند، قطعا به کشور خیانت کرده است”!