شماره ۱۲۰۵ ـ پنجشنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۰۸
۱ـ سردار بیلیون دلاری با نیم رای وزیر کشور می شود

حاج “صادق محصولی” معروف به سردار بیلیونی از یاران قدیمی احمدی نژاد است. رفیق گرمابه و یار گلستان بوده اند. بازو در بازوی یکدیگر در جبهه جنگیده اند. در کردستان یار و یاور همدیگر بوده اند و در اوین و گوهردشت لحظه ای پشت یکدیگر را خالی نکرده اند. و جالب اینکه در همان دانشگاه علم و صنعت معروف گذشته و کذایی فعلی، هر دو در رشته عمران تحصیلات عالیه کرده اند.
حاج صادق محصولی پس از بازگشت از جبهه باطل علیه باطل، به علت تخصص و علاقه ای که به کارهای عمرانی داشته است، به این امورات می پردازد. در زمان کوتاهی صاحب چندین کمپانی بیلیونی می شود. او مدعی است (همچون سایر آقازاده ها) که چون مکتبی است و چکمه های جنگ را پوشیده است پس می تواند به بخشی از سرمایه مملکت چنگ اندازد و تمام اموال خود را از راه حلال به دامن پاک خود ریخته است.
احمدی نژاد در معرفی کابینه اول خود، تلاش زیادی کرد که حاج صادق را به عنوان وزیر نفت به خورد مجلسیون بدهد، ولی به علت ثروت وافر وی و اعتراض مجلسیون موفق نشد، هر چند که حاج صادق هوار سر داد که ثروت را از راه حلال، به دست آورده است.
و بالاخره بعد از استیضاح افتضاح دکتر (!) علی کردان از وزارت کشور حاج صادق که در سه سال اخیر مشاور مخصوص دکتر! احمدی نژاد بود به عنوان وزیر کشور به مجلسیون معرفی شد و با نیم رای بیشتر برنده مسابقه شد، هر چند که تعداد آرای خوانده شده از تعداد نمایندگان حاضر بیشتر بود، ولی یکی از نمایندگان گفت “هر وقت در مجلس نیم تای انسان داشتیم محصولی می تواند وزیر کشور باشد.”
انتخابات نزدیک است، وزارت کشور مجری انتخابات ریاست جمهوری آینده است و احمدی نژاد بر این اصرار است که یکی از فداییان خود را راهی وزارتخانه کند که شاید نام وی از گلدان انتخابات بیرون آید.

۲ـ مانیفست حزب اللهی های یقه سفید

بسیار خوش بینانه بنگریم: سه سال و نیم پیش مردم به احمدی نژاد مثلا رای دادند که کابینه مهرورزی برقرار کند، دست مافیای اقتصادی را قطع کند و پول نفت را راهی سفره های مردم بدبخت کند و آقازاده ها را از وزارت نفت و سایر ارکان اقتصادی اخراج کند، اما به علت هویت امنیتی ـ نظامی حکومت، تورم به مرز ۳۰ درصد رسید، و جمعیت کثیرتری زیر خط فقر قرار گرفتند و می توان گفت که به نسبت جمعیت، ایران یکی از کشورهایی است که بالاترین رقم معتاد را دارد و باقی قضایا . . .
در سالهای اول انقلاب و در بحبوبه ی جنگ ایران و عراق بخش عظیمی از خط امامی ها و حزب اللهی ها، قرائتی زاهدانه از اسلام داشتند و معتقد بودند که محمدبن عبدالله شیوه ی زاهدانه ای داشت و البته قهرمان افسانه ای این سناریو علی بن ابی طالب بود که از فرط عدالت طلبی و برابرخواهی، یک قدیس و به عنوان مثلا یک نماد سوسیالیست! ستایش می شد. این نوع اندیشه را چپ اسلامی می نامیم. چپ اسلامی در دهه ۴۰ زاده شد، در دهه ۵۰ به مبارزان ضد رژیم سلطنتی تبدیل شد (البته خیلی محتاطانه) و در دهه ۶۰ قدرت سیاسی یافت.
یک سال بعد از اتمام جنگ ایران و عراق حدود سال ۶۹، رئیس جمهور وقت هاشمی رفسنجانی، سردمدار این شد که چپ اسلامی و حزب اللهی ها هم می توانند زندگی غیرزاهدانه داشته باشند و برای اثبات مدعیات خود به زندگی پیامبر مراجعه کرد و هوار سر داد: “که رسول اکرم برای هر زن از زنان خود یک اتاق تهیه کرده بود در حالی که دیگران فاقد آن بودند . . .”
و این آشکارا تفسیری در جهت خلاف عادت مرسوم و گفتمان رسمی وقت بود.
بدین گونه هاشمی رفسنجانی آغازگر پدیده ی جدیدی در چپ اسلامی شد که بعدها به نام آقازاده ها و یقه سفیدها تبدیل شدند. آقازاده و یقه سفیدها مجاز بودند بر کلیه ارکان مملکتی دست بگذارند، گمرکات را در اختیار خود بگیرند، صادرات و واردات را در انحصار خود داشته باشند، برج سازی و بساز و بفروش های کلان راه بیاندازند، افزایش سرمایه را در کانادا و آلمان و اروپا سرمایه گذاری کنند و . . .
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آقازاده ها و یقه سفیدها زاده شدند، شکل گرفتند، فرماسیون سیاسی و اقتصادی جدیدی ساختند، طبقه نویی را پایه ریزی کردند و گفتمان متفاوتی را متداول کردند و حتی ادبیات متفاوتی را مرسوم کردند.
در دوران احمدی نژاد، طبقه جدیدی قدرت می گیرد که به آنها می گوییم “حزب اللهی های یقه سفید”. آنان بر مسایل نظامی ـ امنیتی مسلط هستند. اکثرا در جبهه، فرماندهی سپاه را در اختیار داشته اند، در کردستان دلاورانه قتل عام کرده اند و در اوین و گوهردشت متهورانه بازجویی مهربانانه! کرده اند.

۳ـ پایگاه اجتماعی و طبقاتی حزب اللهی های یقه سفید

اکثرا وابسته به طبقه متوسط جدید بوده اند. بورژوازی سنتی پایگاهی برای آنان بود که تبدیل به تکنوکرات ها و بوروکرات ها بشوند.
در دوران نوجوانی در مبارزات ضد رژیم سلطنتی با گرایش مذهبی شرکت کرده اند. در دوران جوانی، چکمه ها و یونیفرم سپاهیگری و بسیجی در تن آنان زار می زد و در میانسالی وارد عرصه مدیریت مملکت داری و اقتصاد شدند.
این طبقه، رفاه و سرمایه را برای کسانی که در حوزه ولایت ذوب شده اند می خواهد و دیگران را افراد زائدی می دانند که نبودنشان بهتر از بودنشان است.
ابزار قدرت در طول سالهای اخیر حاکمیت آنان، روز به روز پیچیده تر شد. بخشی از محافظه کاران و اصول گرایان به آنان بی وفا شده اند و آنان ناگزیرند برای انسجام بخشیدن به حضور خود، ساختاری جدید را ایجاد کنند.
آنان یک دوجین مدیر آماده به خدمت در آستین پنهان کرده اند. علیرغم اینکه رسانه ها را در اختیار دارند و بر صدا و سیما چنگ انداخته اند (حاج ضرغام)، اما در بین اقشار دیگر جذابیت ندارند و از پایگاه اجتماعی سیاسی برخوردار نیستند.

۴ـ پروژه مهرورزی یقه سفیدها

حزب اللهی های یقه سفید کابینه مهرورزی، با یک برنامه رفاه برای همه، ۳ سال پیش وارد صحنه شدند، اما پروژه رفاه در اختیار اقلیت موجود در حوزه ذوب شدگان ولایت فقیه قرار گرفت. با پذیرش سرمایه حلال به عنوان یک ارزش از بسیاری مفاهیم ارزش موازی، قدسیت زدایی شد، مفاهیمی مانند جنگ فقیر و غنی، مستضعفان و مستکبران. . .
تحت تاثیر چنین فضایی، مفاهیمی مانند ایثار، از خودگذشتگی، جهاد و . . . . جای خود را به تلاش برای به دست آوردن فرصتها و موقعیت های بهتر و برتر داد، و رفاقت عملا تبدیل به رقابت شد.
در پروژه مهرورزی ، اعدام ها افزایش یافته، بگیر و ببندها بیشتر شده و آسیب های اجتماعی را با قهر و اعدام حل می کنند.


۵ـ خصوصیات یقه سفیدهای کابینه احمدی نژاد

اکثر آنان از مقامات نظامی ـ امنیتی هستند و عضویت در نهادهای امنیتی و نظامی و فرماندهی سپاه را در کارنامه درخشان خود دارند: صفار هرندی، ناظمی، دانش جعفری، پور کاظمی، محسنی اژه ای و . . . اکثر معاونان آنان از میان فرماندهان سپاه پاسداران انتخاب شده اند.
اکثر استانداران از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی و مسئولان سابق سازمان زندانهای کشور برگزیده شده اند.
وزارت کشور از وزارتخانه های محوری دولت به حساب می آید و احمدی نژاد از ابتدا توجه ای خاص به این وزارت خانه داشت و امروزه سردار بیلیونی قرار است که در راس وزارت خانه حکمروایی کند.
سپاه و دولت، سیاستگذاری های مالی کشور را حق مسلم خود می داند.
دولت احمدی نژاد، براساس پیشنهاد و خواست مقام رهبری! بودجه های کلانی در اختیار سپاه قرار میدهد و اجازه دادند از طریق فعالیتهای اقتصادی به درآمدهای کلان دسترسی داشته باشند. شرکتهای گوناگونی که سپاه راه اندازی کرده است در زمینه های کشاورزی، صنعتی و معادن، راه سازی، صادرات و واردات، حمل و نقل و غیره فعالیت می کنند.
بخشی از مبادی ورودی و خروجی کشور در اختیار سپاه است و بدینوسیله می توانند بدون کنترل خریدهای نظامی را وارد کنند و یا صادر کنند. صدور وسایل نظامی به منظور کمک به جنبش های اسلامی! منطقه و صدور و خروج کالاهای قاچاق به طور گسترده انجام می شود.
مهدی کروبی در مجلس ششم اعلام کرد که سپاه پیش از ۶۰ اسکله در جنوب کشور در اختیار دارد. در ماههای اول ریاست جمهوری احمدی نژاد چهار قرارداد بزرگ با سپاه به مبلغ بیش از ده میلیارد دلار علنی می شود.
عمده فعالیتهای عمرانی بزرگ، توسط سپاه و بسیج انجام می شود. سپاه مانع فعالیت پیمانکاران بزرگ است و بخش خصوصی بدون وابستگی به سپاه یا بسیج جرات نفس کشیدن و مقابله با آنها را ندارند.
سپاه به یک کارتل بی رقیب و انحصاری در کشور تبدیل شده است و از قدرت سیاسی خود برای ثروت اندوزی بیشتر بهره می گیرد. و در تصمیم گیری های اقتصادی و سیاستهای مالی به گونه مافیا وارد عمل می کند. شیوه عمل فرماندهان سپاه در انباشت سرمایه همچون باندهای مافیا قدرت مانور به کس دیگری نمی دهد، و رقبای خود را با تهدید و زور کنار می زند.
و حاج صادق محصولی (معروف به سردار بیلیونی) یکی از رهبران این باندها می باشد و حضورش به عنوان مشاور رئیس جمهور در سه سال اخیر و اکنون به عنوان وزیر کشور، بر حکومت اسلامی مبارک باشد.
به گفته فریدون مشیری
. . . بجز طنین قدم های گزمه سرمست/ صدای پای کسی/سکوت مرتعش شهر را نمی شکند/ به هیچ کوی وگذر/ صدای خنده مستانه ای نمی پیچد
ـ کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟
چراغ میکده آفتاب خاموش است.

تکزاس نوامبر ۲۰۰۸
ایمیل نویسنده:
rezaalvaim@yahoo.com