شماره ۱۲۰۸ ـ پنجشنبه ۱۸ دسامبر  ۲۰۰۸

بخش اول

  

جشن پیروزی نور و روشنایی بر تاریکی و ظلمت

جشن تولد مهر و میترا (خورشید) و آغاز خلقت

جشن بزرگداشت علم و گاهشماری زمان


 


 

از زمانهای بسیار دور، مردم ایران زمین در شب یلدا یا شب چله که شب اول زمستان و بلندترین شب سال است مراسم و آئین های خاصی را برگزار می کنند که ریشه در سنت ها و باورهای اصیل ایرانی دارد.

ایرانیان در این شب گردهم آمده و با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و سایر میوه های دیگر، شب سیاه و بلند را که نشان از تاریکی و ظلمت دارد سپری نموده و به پیشواز نور و روشنایی و طلوع خورشید می روند. این نویدی است از غلبه و پیروزی همیشگی نور بر تاریکی  بر اثر استقامت و پایداری در راه رسیدن به هدف.

در شب یلدا، عشق و مهر به خانه ها می آیند. دوستان و آشنایان و بزرگان خانواده در کنار هم فرصتی برای بیان خاطره ها و خوبی ها می یابند و به انتظار تولد خورشید صداقت و راستی می نشینند.

شب یلدا میراث فرهنگی و معنوی نیاکان ما است که طی آن با پیوندهای عمیق عاطفی در مراسم گرم خانوادگی و تفأل به دیوان خواجه شیراز، درازترین شب سال تسلیم روز می شود. از آن به بعد روز و روشنی درازتر و شب و تاریکی کوتاهتر  می شوند. در حقیقت نیکی بر بدی و اهورامزدا بر اهریمن پیروز می گردد.

نیاکان ما اغلب این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیکی و مهربانی می پنداشتند و در جشن هایشان به آن احترام می گذاشتند و به همین علت در آخرین شب پاییز، بیدار می ماندند تا خود شاهد طلوع خوش رنگ خورشید باشند.

مراسم شب یلدا یا شب چله تداوم یک سنت دیرین در ایران است که به عنوان یک جشن آریایی از هزاران سال قبل رواج داشته و هنوز هم در بین مردم جایگاه خاص خود را حفظ کرده است.

ایرانیان باستان یلدا را شب تولد “میترا” یا الهه ی “مهر” می نامیدند و آن را پاس می داشتند. از این رو در این شب، مراسم ویژه ای برپا می نمودند و هر کسی سعی می کرد شاد و مهربان باشد و این شادی و مهربانی را به دیگران نیز ارزانی دارد.

در ایران باستان نوروز آغاز روشنایی و نشانه ای از تولد دوباره طبیعت و یلدا نشانی از تاریکی، سرما و اهریمن است و برای آنکه مردم پیروزی خود را بر اهریمن سیاهی و شب نشان دهند، این شب دراز را به جشن و سرور و پایکوبی سپری می کنند.

البته شاد زیستن و با نشاط بودن بخشی از فرهنگ زیستی ایرانیان است که از روح زیبا، طبع سلیم، ذوق سرشار و آموزه و باورهای اهورایی مردم سرزمین ما سرچشمه می گیرد. امید به زندگی و شادمانی کردن از دیرباز در فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه داشته است و فراز و فرودهای تاریخ نیز نتوانسته بر این روحیه تاثیر بگذارد و حس شاد بودن و شادمانه زیستن را از آنان بگیرد.

ایرانیان، شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پندارند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری، شب یلدا و جشن های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم و به شکرانه بازیافتن آزادی و راحتی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.

جشن شب یلدا نیز یکی از این موارد است. در باورهای ایرانی ها، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و آنها سعی می کردند در شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه ها روشن باشند تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد.

شب یلدا طولانی ترین شب سال است یعنی تسط بلندمدت تاریکی بر زمین، از چیرگی نور خورشید و روشنایی می کاهد و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت پیروز می شود و روز طولانی می گردد، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است، جشن می گیرند.


 

چگونگی پیدایش و علت برگزاری شب یلدا یا شب چله


از بررسی و تحقیق در رابطه با چگونگی پیدایش و علت برگزاری جشن شب یلدا یا شب چله و وجه تسمیه آنها، به این نتیجه می رسیم که جشن یلدا یا شب چله جشنی است که از هفت هزار سال پیش تاکنون در میان ایرانیان مرسوم است.

علت نامیدن این جشن به شب یلدا یا شب چله بنابر آنچه که در متون قدیمی و در بررسی های تحقیقی موجود است، چنین می باشد:


 

شب یلدا


در بررسی و پژوهشی که در رابطه با چگونگی وجه تسمیه شب یلدا صورت گرفته با توجه به آنچه که در منابعی همچون لغت نامه دهخدا، برهان قاطع خلف تبریزی، فرهنگ آنندراج، یادداشتهای علامه قزوینی بر آثار الباقیه ی بیرونی، شرح پورداود بر یشت ها و فرهنگ فارسی دکتر معین آمده است، یلدا یک واژه سریانی و به معنی تولد است. منظور از تولد، تولد مهر یا خورشید است.

به درستی روشن نیست که این لغت سریانی چه زمانی و چگونه وارد زبان فارسی شده است. احتمال می رود بعد از مشکلاتی که برای مسیحیان اولیه در زمان امپراتوری روم پیش آمد با مهاجرت مسیحیان سریانی به امپراتوری ساسانی، لغت یلدا وارد زبان پارسی شده باشد. در هر حال مسیحیان سریانی واژه یلدا را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است.


 

شب چله


شب چله در حقیقت همان شب یلدا است، چون از فردای این شب چله بزرگ زمستان آغاز می گردد، بنابر این به آن شب چله می گویند.

ایرانیان قدیم دریافته بودند که گاهشماری بر پایه ماه نمی تواند گاهشماری درستی باشد. بنابر این به پژوهش درباره حرکت خورشید پرداخته و تقسیم بندی زمان خود را براساس آن قرار دادند. آنها حرکت خورشیدی را در برج های آسمان اندازه گیری کردند و برای هر برجی نام خاصی گذاشتند و دریافتند هنگامی که برآمدن خورشید با برآمدن برج “بره” در یک زمان باشد، بهار است و پی بردند که در ابتدای پاییز و بهار روز و شب برابر است  و در ابتدای تابستان روز بلندتر از شب است. ایشان گاهشماری خود را براساس چله (چهل روز) تقسیم می کردند که در هر سال ۹ چله (ماه) داشتند که پس از مدتی در ازای ماه به سی روز تغییر پیدا کرد و سال دوازده ماهه شد. در فرهنگ ایرانیان عدد چهل مانند اعداد هفت و دوازده اهمیت و قداست خاصی دارد. واژه های “چله نشین”، “چل چلی”، “چهل گیس”، “چهل کلید” نشانه اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانیان است.

ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش تقسیم می کردند. چله بزرگ و چله کوچک. شب آخر پاییز از آن جهت شب چله نامیده می شد که روز بعد آن آغاز چله بزرگ و شروع سرمای زمستان است. چله بزرگ از اولین روز دی ماه که اورمزد نام دارد تا دهم بهمن ماه که جشن سده است، چهل روز به طول می انجامد و آن را از این جهت چله بزرگ می نامند که طولانی تر و شدت سرما بیشتر است. از دهم بهمن تا اول اسفند به مدت بیست روز چله کوچک است که کوتاهتر و شدت سرما در آن کمتر می باشد و آسیب کمتری هم می رساند و از این جهت به آن چله کوچک می گویند. چهار روز پایان چله بزرگ و چهار روز آغاز چله کوچک را “چهار چهار” می گویند که نهایت شدت سرما در این هشت روز اتفاق می افتد.


 

 

در باورهای کهن ایرانی، هیچ روز و شبی نحس و بد شگون شناخته نمی شده است و جشن شب چله همچون بسیاری از آئین های ایرانی، ریشه در شناخت رویدادهای کیهانی و تنظیم گاهشماری ماه و سال توسط ایرانیان داشته است.

علت برگزاری این جشن مناسبت های مختلفی دارد که اهم آنها به شرح زیر است:

الف ـ پیروزی نور و روشنایی بر تاریکی و ظلمت

ایرانیان کهن پایه زندگیشان بر کشاورزی و دامپروری بود. در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای شرایط جوی خو گرفته بودند. بر اثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و حرکت و قرار گرفتن ستارگان در آسمان آشنایی یافته و بسیاری از کارهایشان را براساس این تغییرات تنظیم می کردند.

روشنی روز و تابش خورشید و اعتدال هوا در نظرشان مظاهر نیک و ایزدی بود. تاریکی و شب و سرما را نیز از اعمال اهریمنی می پنداشتند. آنها ملاحظه می کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می شود و به همان نسبت از روشنی و نور خورشید بیشتر استفاده می کردند و همچنین می نگریستند که بعضی اوقات شب ها بلند می شود و زمان تابش خورشید کم می شود. بر اثر این تجربیات کم کم این اعتقاد برای ایشان پیدا شد که نور و روشنایی با ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند. گاه خورشید و نور چیره شده و ساعتهای بیشتری به پرتوافشانی می پردازند و گاهی تاریکی موفق می شود و اوقات بیشتری ظلمت و سیاهی همه جا را فرا می گیرد.

از همین تجربه ها بود که آنها دریافتند کوتاهترین روز، آخرین روز پاییز یعنی روز سی ام آذر و بلندترین شب، شب اول زمستان یعنی شب دی ماه است، اما بلافاصله از روز اول زمستان روزها به تدریج بلندتر شده و شب ها کوتاهتر می شود. آنها که تاریکی و طولانی بودن این شب را نماینده اهریمن و روشنی و بلند شدن روز بعد را از آثار یزدان می دانستند، در یک چنین شبی به مناسبت پیروزی نور و روشنایی (بلند شدن روزها) بر تاریکی و ظلمت (کوتاه شدن شب ها) جشن و شادی برپا می داشتند و آن را شب چله می نامیدند، یعنی شبی که فردایش نور و روشنایی بر ظلمت و تاریکی چیره شده است.


 

ب ـ شب تولد مهر و میترا (خورشید) و آغاز خلقت


اسناد و شواهد تاریخی، شب یلدا را باقی مانده از دوران بسیار کهن که در بین مردم ایران آئین مهر و میترا رواج داشته است، نشان می دهد. ایرانیان این شب را شب تولد مهر (خورشید) فرشته مقدس آئین میترا می دانستند و آن را شب اول خلقت و آغاز آفرینش می پنداشتند.

بسیاری بر این باورند که ریشه پاسداشت شب چله میراث قدم “کاسپ ها” است. کاسپ ها (قزوین ـ کاشان) از اولین اقوام آریایی هستند که وارد ایران شدند. کاسپ ها قوم نیرومندی بودند و تمدن توانمندی را پایه گذاری کردند. آنها با ساختن چهارتاقی هایی توانستند انحراف ۲۳ درجه مدار زمین را در گردش به دور خورشید اندازه گیری کنند. یکی از مهمترین این چارتاقی ها، چارتاقی نیاسر کاشان است که در حال حاضر تنها بنای سالم باقی مانده در این زمینه در ایران است.

کاسپ ها با استفاده از این ابزار به تقویمی دقیق دست یافتند و دریافتند که پس از آخرین شب پاییز بر طول روزها اندک اندک افزوده شده و از طول شب های سرد کاسته می شود.

در آن زمان آئین مهر در میان ساکنان فلات ایران رواج داشت. پیروان آئین مهر آخرین شب پاییز را مصادف با تولد خورشید می دانستند. به طوری که از دل سیاهی شبی درازآهنگ و سرد، ایزد مهر در یک غار گود و کم ارتفاع از میان کوههای البرز ظهور می کند و خورشید گرم و نورافزا را به ارمغان می آورد.

بنابر این ایرانیان در شب چله به پایکوبی و جشن و سرور می پرداختند و شکست اهریمن را جشن می گرفتند و این جشن تا دمیدن پرتو پگاه از دامنه های  البرز و زاییده شدن خورشید ادامه داشت.

پس از گرویدن ایرانیان به آئین زرتشت، آداب و رسوم آئین مهر نه تنها فراموش نشد بلکه جزئی از آئین و مراسم زرتشتی به حساب آمد. این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهورا مزدای یکتا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم نمود. بغان تیره اهورایی، ستودنی و مثبت و تیره دیوانی، نکوهیده و منفی بودند. یکی از ایزدان اهورایی، مهر ایرانی (خورشید) بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا (مهریشت) به نام او نامگذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است:”مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا او دروغی نگوید.”

آئین مهر از ایران توسط بازرگانان به یونان و روم باستان رفت و پیروان زیادی در میان مردم آنجا پیدا کرد. نفوذ مهر یا میترا در روم و یونان باستان به اندازه ای بود که هم اکنون رد پای آن در مراسم و آئین های مذهبی اروپاییان دیده می شود. بسیاری از سنت های مخصوص ایام کریسمس میراث روم باستان و در نتیجه باقی مانده از آئین مهر است.

کلمه “نوئل” از ریشه رومی، “ناتال” به معنی تولد است و نام جشن رومیان نیز “ناتالیس اینوکتوس” بوده است. همچنین بابا نوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آئین مهر در کریسمس ظاهر می شود. آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در “خور روز” یا “دیگان” روز اول دی ماه در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند تا سال بعد مقاوم و پایدار باشند و یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

هنگام توسعه ی آیین مهر در اروپا، مراسم شب چله به عنوان روز زایش مهر (خورشید) و روز راستی و نور باشکوه تمام برگزار می شده است. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آئین مهر که در زندگی مردم و بویژه در میان رومیان نفوذ کرده بود، همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. تا سال ۳۵۰ میلادی تمام فرقه های مختلف مسیحیت روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح می دانستند و لیکن نفوذ آئین مهر کلیسای روم را بر آن داشت تا روز تولد عیسی مسیح را مطابق تولد مهر یا میترا (خورشید) قرار دهد تا با استقبال این دو مناسبت با هم آئین و مراسم باشکوه تری برگزار گردد.

لازم به توضیح است که شب یلدا در ۲۱ دسامبر مصادف با میلاد عیسی مسیح است ولیکن مسیحیان امروز روز ۲۵ دسامبر را تولد مسیح می دانند که این اختلاف چند روز ناشی از جابه جایی محاسبه های کبیسه ای گاهشماری می باشد.

با قدرتمند شدن کلیسای روم و پس از گذشت زمان، فرقه های دیگر مسیحیت به این تاریخ تولد گرویدند. بنابر این مایه های اولیه جشن کریسمس و تولد مهر، هدیه ای از ایران کهن به جهانیان است که آنها تا به امروز در زنده نگه داشتن آن کوشیده اند.

ادامه دارد