شماره ۱۲۲۲ ـ پنجشنبه  ۲۶ مارچ  ۲۰۰۹

* پیگرد و رهایی افراشته ـ برگی از دفتر خودکامگی

به یاد صدمین سالروز محمدعلی افراشته، بنیادگذار چلنگر

* چند و چون فروریزی دولت دکتر مصدق و بررسی کنش حزب توده ایران

درباره کودتای ضد ملی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت دکتر محمد مصدق شد

استاد بازنشسته دانشگاه علوم اقتصادی پراگ، دکتر ماشاءالله ورقا، از افسران تن به مهاجرت داده ای است که سالها پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نیز مدتی پس از آن در سمت ریاست دایره اطلاعات و مراقبت شهربانی کل کشور، پیوند نزدیک و همه روزه ای با گردانندگان ارشد اداره اطلاعات، و نیز مقامهای عالیرتبه دولتی و درباری رژیم محمدرضا پهلوی داشته است.

کتاب “چند و چون فروریزی …” که کوتاه شده ی آن “با پشت سر نهادن سدها و تنگناهای کار مطبوعاتی در کشور” در سال ۱۳۸۴ زیر عنوان “ناگفته هایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق و نقش حزب توده ایران” به وسیله انتشارات بازتاب نگار منتشر شده بود، با آنکه به نظر مولف یادآور “شیر بی یال و دم” بود، خوانندگان و پژوهندگان پرشماری یافت که در همان سال نشر، به چاپ دوم هم رسید.

اینک اصل کتاب و نه کوتاه شده آن در قالب چاپ سوم به عرصه نشر سپرده شده است به این امید مولف که “پسند خاطر خوانندگان ایرانی برون مرزی و مورد عنایت و ارزیابی و داوری دوستداران آزادی و دمکراسی قرار بگیرد.” کتاب روایتگر رویدادهای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد و نیز روزها و ماههای خفقان پس از آن از منظر یک افسر مراقبت در تهران است که از جمله محافظان شخصیت های حکومتی بوده است.

در نگارش و تدوین این کتاب، علاوه بر مشاهدات خود نویسنده، از منابع گوناگون دیگری نیز استفاده شده است، از جمله از “خاطرات و تألمات مصدق” به قلم زنده یاد دکتر مصدق که به نوشته مؤلف “با صلاحیت ترین شخص برای بیان حقایق بوده”. مولف کوشش کرده است که به هنگام نگارش کتاب “زمان و مکان و شرایط و اوضاع و احوال اجتماع دوران مورد بررسی از نظر دور نماند و رویدادها در متن همان زمان و با توجه به روحیه حاکم بر جامعه مورد توجه قرار گیرد. بدین سبب ممکن است برخی از مسائل و ارزیابی ها با دانسته ها و داوری های امروزه هم خوانی و هماهنگی چندانی نداشته باشد.” نویسنده همچنین تاکید می کند که در پژوهش رویدادهای اجتماعی شایسته نیست تا به منظور طرفداری یا متهم کردن افراد یا احزاب و جبهه ها، پیشاپیش هدف یا قصد و نیت مشخصی را مورد نظر قرار داد. برای پرهیز از چنین تمایل خودبینانه و خودفروشانه ای، نویسنده از آغاز تا پایان نگارش، هدفی جز بیان آنچه را که حقیقت می پندارد نداشته و به خاطر رضایت افراد یا خشنودی دستجات و احزابی به کار نوشتن نپرداخته است.”

این چاپ سوم (۱۳۸۷) در ۴۹۹ صفحه با روی جلد و پشت جلد اعلا و همراه با تصویرهایی توسط انتشارات روزبه منتشر شده است.

همزمان با نشر کتاب “چند و چون فروریزی…” نوشته دیگری از این همین استاد بازنشسته کنونی به مناسبت و به یاد یکصدمین سالزاد محمدعلی  افراشته (۱۳۳۸ ـ۱۲۸۷) شاعر و نویسنده و طنزپرداز پرآوازه ایران چاپ و نشر شده است با عنوان “پیگرد و رهایی افراشته” و به منظور شناساندن”برگی از دفتر خودکامگی” رژیم آریامهری. از آنجا که این نوشته مولف با شغل و منصب پیشین وی پیوندی تنگاتنگ دارد، و نیز از این لحاظ که مولف در ارتباط  نزدیکی با زندگی دو سه ساله افراشته در اختفا و در به دری بوده، و در مهاجرت خواسته و ناخواسته او همرای گردیده، حاوی خاطره هایی دست اول و افشاگرانه است، خاطره هایی مستند که هم در برگیرنده شیوه های ددمنشانه کین توزی رژیم استبدادی پس از کودتاست علیه شریف ترین شخصیت های ملی، و هم سیمای روشن و ماندگار زنده یاد محمدعلی افراشته را بیش از پیش جلوه گر می کند.

۷۷ صفحه پایانی این کتاب خواندنی ۲۱۴ صفحه ای اختصاص به گزیده شعرها و تصاویری دارد که بازگوکننده طنزپردازی و مردم دوستی افراشته است. این کتاب نیز توسط انتشارات روزبه چاپ و نشر شده است.

پشت جلد کتاب هم مزین به شعر “پالتوی چهارده ساله” افراشته است:

ای چهارده ساله پالتوی من

ای رفته سر آستین و دامن

ای آنکه به پشت و رو رسیدی

جر خوردی و وصله پینه دیدی

هر چند که رنگ و رو نداری

وارفته ای و اطو نداری

گشته یقه ات چو قاب دسمال

صد رحمت حق به لنگ بقال

پاره پوره چو قلب مجنون

چل تکه چو بقچه گلین جون

ای رفته به ناز و آمده باز

صدبار گرو دکان رزاز

خواهم ز تو از طریق یاری

امساله مرا نگه بداری

این بهمن و دی مرو تو از دست

تا سال دیگر خدا بزرگست

هر دو کتاب را می توانید از کتابفروشی های ایرانی در تورنتو تهیه کنید.