شهروند ۱۲۲۷ ـ ۳۰ اپریل ۲۰۰۹

باراک اوباما برای بهتر نشان دادن خود از رئیس جمهوری پیشین کشورش جرج بوش نیاز به زحمت چندانی نداشت. اما برای بهتر بودن و درصدر ماندن آن هم در اوضاع اقتصادی کنونی و شقاقی که در جهان افتاده است، کار اوباما با سختی های بسیار همراه است.

در آمریکای امروز و در جهانی که به همه لحاظ محتاج مراقبت های مخصوص است تا بتواند حتی اوضاع بد کنونی را حفظ کند، کارنامه ی کاری صد روزه ی اوباما نمره ی قبولی گرفته است. اگر از انتقادهای گروهی که مراعات ادب و احترام او را نسبت به رهبران کشورهای دیگر، از جمله کشورهای اسلامی و عربی به ضعف او و کرنش به آنان نسبت می دهند بگذریم، اوباما در بیشتر سفرهایش برای نخستین  بار دست کم پس از ۸ سال حکومت بوش توانست برای آمریکا و دولت این کشور حیثیت و حرمت هم در میان توده های مردم و هم از سوی رهبران کشورها کسب کند.

اگر هوشمندی و خصلت انسان دوستی اوباما نبود این همه دیگرگونی آن هم به این سرعت رخ دادنی نمی بود. برای نمونه، در همین صد روز نخست، اوباما در حالی که همچنان در میهن خویش از دو سوم محبوبیت عمومی بهره دارد، در جهان و در میان رهبرانی که تا دیروز دشمن علنی آمریکا بودند، فضایی ایجاد کرده است که هم چاوز خود را به هر آب و آتش می زند تا با او عکس یادگاری بگیرد و هم رائول کاسترو رهبر کوبا، برای بار نخست در واکنش به اقدامات انسانی و به موقع او از جمله آسان تر کردن سفر آمریکاییان و مخصوصا آمریکاییان کوبایی تبار و مجوز ارسال پول از آمریکا به کوبا توسط کسانی که خویشانشان در کوبا هستند، چاره ای جز این نداشت که بگوید حاضر به گفت و گو با آمریکا در هر زمینه ای حتی حقوق بشر است.

در مورد ایران هم ماجرا که تا دیروز به دلیل سیاست های غلط دولت بوش به سود رهبران رژیم تهران تمام شده بود، با اقدامات خردمندانه ی اوباما حالا رهبران جمهوری اسلامی هستند که حتی به شرکای اروپایی سودمحور خویش باید پاسخ دهند که در برابر سیاستهای انسانی و درست اوباما چه پاسخ پسندیده ای دارند؟

اینکه محمود احمدی نژاد با همه ی شعارهای توخالی که می دهد، مجبور می شود تن به امکان ایجاد دولت فلسطینی در جوار دولت اسرائیل بدهد آن هم اسرائیلی که تا همین دیروز مدعی پاک کردن او از روی زمین بود، نشان از نوعی سیاست دارد که نه شباهتی به سیاست جنگ و نفرت محور بوش دارد، و نه مجالی برای رژیمی مانند کوبا، کره شمالی و تهران و عربستان سعودی و حتی اسرائیل ایجاد می کند که هر طور دلخواهشان است با دیگران و همسایگان و جهانیان معامله کنند.

بستن زندان بوش پرداخته ی “گوانتانامو” و افشا و محکوم کردن شکنجه ی زندانیان در دوران بوش از اقدامات مهم دیگر صد روز اول اوباماست.

در این صد روز به روشنی دیده می شود که عادتهای نادرست هشت ساله ی کاخ سفید هم در آمریکا و هم در چشم انداز جهانی دیگر بخت ادامه ی حیات ندارند. این همه در حالی رخ داده است که طرفداران سیاست زور و زهر چشم گیری بوش هم بیکار نبوده اند. دیک چینی مدعی شده است که با آمدن اوباما آمریکا ناامن تر شده و جان بولتون نماینده پیشین ایالات متحده در سازمان ملل ادعا کرده است:”حضور آمریکا در پای میز مذاکره با ایران به وجاهت ایران می افزاید و به برنامه ی اتمی جمهوری اسلامی زمان بیشتری می دهد تا تکمیل شود.”

در حالی که صورت داخلی و جهانی دولت اوباما مورد تایید هم مردم این کشور و هم دوستان و دشمنان دیروز و امروز آمریکاست ـ او توانسته است در سفرهای خارجی خود مردمان کشورهای مختلف را که برای اعتراض و اعلام مخالفت با سیاستهای دولت بوش با شعار و نفرت از او استقبال می کردند، به جماعتی که ساعتها در صف های طولانی انتظار می ایستند تا رئیس جمهوری تازه آمریکا را  حتی شده از دور برای لحظاتی تماشا کنند، و یا در شهرهای بزرگ مانند برلین ساعت ها در صف  می ایستند تا با تندیس او عکس یادگاری بگیرند ـ کسانی مانند جان بولتون همچنان در شیپور بدآهنگ دوران بوش می دمند که: “دولت اوباما دولت ضعیفی است.” و ایشان به دولت حالا صد روزه ی اوباما، نمره ی مردودی می دهد.


در جبهه ی جمهوری خواهان دوستداران اوباما اندک نیستند، همه ی ما روز دیدار او از سنای آمریکا در همان هفته های نخست ریاست جمهوری وی را به یاد داریم، و خاطرمان مانده است که بسیاری از سناتورهای دمکرات و جمهوریخواه بیش از ۱۲ ساعت سرپا ایستادند تا در صف استقبال از او قرار بگیرند و با رئیس جمهوری دست بدهند و عکس بگیرند. علاوه بر این میزان محبوبیت مثال زدنی، در امر سیاست نیز بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه کنگره و سنا از برنامه های داخلی و سیاستهای خارجی اوباما حمایت می کنند. برای نمونه سناتور چاک هیگل از سناتورهای سرشناس حزب جمهوریخواه که اظهارنظرهای مستقلانه ی بسیاری را در کارنامه خویش دارد، در ارتباط با صد روز نخست حضور اوباما در کاخ سفید از جمله گفته است:

“من چنان می اندیشم که صد روز نخست حضور اوباما در کاخ سفید مثبت ارزیابی می شود و فکر می کنم آنچه او انجام داده درست بوده است…”

حتی موضع دولت اوباما در پیوند با برخی اقدامات ماجراجویانه ی رژیم ایران، از جمله اقدام اخیر دولت احمدی نژاد در دستگیری و محکومیت رکسانا صابری به ۸ سال زندان به جرم واهی جاسوسی از نمونه های درست دیگر سیاستهای اوست. آنجا که هم پی گیر آزادی خانم صابری می شود و از هر امکانی از جمله سفارت سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکاست و هر محور دیگری بهره می برد که رکسانا را آزاد کند، و در همان حال به روشنی اعلان می کند که نباید حوادثی مانند دستگیری رکسانا صابری به سیاست ایجاد فضای گفت و گو با ایران پایان دهد و یا لطمه وارد سازد.

اینها نمونه های اندکی ست از صد روز حضور موفقیت آمیزِ اوباما در کاخ سفید. صد روزی که او، میشل اوباما و ساشا و مالیا توانستند چهره ی تازه و پذیرفتنی تری از ساکنان کاخ سفید هم به آمریکاییان و هم به جهانیان نشان دهند.