هیچ خبردارید که ایرانی های این دوره، شادترین ایرانی ها درطول تاریخ بوده اند؟

دیشب بعد ازیک شام مفصل، در قالب یک محقق کارکشته، تحقیق کردم که ببینم در زمان کدام پادشاه مردم ایران شادتر و سرحال تر از امروز بوده اند؟ و آیا در تمام این هفت هزار سال، اینقدر جوک ساخته اند و اینقدر پیامک خنده دار برای هم فرستاده اند یا نه؟

از زمان آدم وحوا به سرعت رد شدم چون دو تا زن و مرد لخت توی جنگل، جز اینکه مواظب باشند گیرگشت ارشاد آن زمان نیفتند، چه کاری از دستشان ساخته است و در مورد چه می توانند بگویند و بخندند؟ واق واق سگ ها را سوژه خندیدن قرار بدهند یا زوزه شغال ها را؟

رسیدم به زمان جمشید، دیدم زندگی در آن دوره و در غارها هم بسیار بی مسئله، یکنواخت و بی مزه بوده و ارزش تحقیق ندارد. بعید نیست مردم برای اینکه تفریحی کرده و لبخندی زده باشند گاهی به هم دهن کجی کرده و شکلکی درآورده باشند؟

خود جمشید که می گویند همه اش  مشغول کارهای ناجور و بی تربیتی مثل اختراع لباس و ترتیب دادن عید نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر بوده.

یعنی کارهایی کرده و بدعت هایی گذاشته که امروزه می دانیم همه اش مکروه و زشت و بد و نامناسب و حرام و غیراخلاقی و خلاف عفت عمومی و به قول آقای مطهری کار احمق هاست!

کمبوجیه را ولش کردم چون خیلی معروف نیست. ظاهرن هم آدم جدی و بداخلاقی بوده  و اصلا شوخی سرش  نمی شده.

نوشته اند وقتی می خواسته به مصر لشکرکشی کند و حسنی مبارک آن زمان را دستگیر کند، چون دریا آرام نمی شده، دستورداده دریا را شلاق بزنند بلکه آدم بشه و آروم بگیره ! چنین پادشاهی خنده سرش میشده؟

داریوش پادشاهی بوده که سرش توی کار خودش، یا بهتر بگویم توی حساب وکتاب بوده.

صبح تا شب مشغول رتق و فتق امور و درست کردن پستخانه و ضرب سکه و این جورچیزها بوده.

یک کمی دیگه تحقیق کردم! و رسیدم به زمان کوروش که از همه پادشاه های دیگرمان معروف تر است و خیلی بهش می نازیم.

دیدم نه بابا زمان او هم از خنده و نشاط و شادمانی و اس ام اس های خنده دار و پیامک هایی که آدم از خواندنش لبخند می زند خبری نبوده.

خود کوروش را نوشته اند تا قلقلکش نمی دادند خنده اش نمی گرفته و کی جرات می کرده چنان پادشاهی را قلقلک بدهد؟

همیشه خدا اخم هاش توی هم بوده و به جای اینکه بیاید ایرانی ها را آزاد کند، فکر این بوده که برود یهودی ها را آزاد کند! مهمترین کاری هم که کرده این بوده که روی یک سنگ استوانه ای شکل، چیزهایی با یک خط عجق وجق میخی، راجع به حقوق بشر نوشته که حتی احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل هم ازش سر در نمیاره!

مهمترین حرفی را هم که در زندگی اش زده این بوده که خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی در امان بدارکه می بینیم  خداوند کوچکترین محلی به خودش و درخواستش نگذاشته!

بقیه پادشاه ها هم که سرگرم زدوخورد وکشورگشایی بوده اند و مردم هم سوژه ای برای خندیدن نداشته اند.

نه اتوموبیل پرایدی داشتند که شب بخوابند و صبح ببینند ده میلیون تومن گرونتر شده و خنده شون بگیره و نه قبض آب و برقی به دستشون می رسیده که با دیدن ارقامش و شمردن تعداد صفرهایش از خنده ریسه بروند.

انصافن غیر از دوران پادشاهی فعلی، در هیچ زمانی ایرانیها اینقدر شاد نبوده اند!

حالا مردم شب که دور هم جمع می شوند، کلی سوژه برای خندیدن دارند. از حوادث روزمره زندگی تعریف می کنند و از خنده غش می کنند.

یکی از خرید و فروش بیمار بین بیمارستان ها تعریف می کند و توضیح می دهد که سلیمان عباسی، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خبر از سرقت بیمار در راه بیمارستان داده و گفته است راننده آمبولانس مریض را به بیمارستانی می فروشد که حق و حساب بیشتری به او بدهند و چون چنین چیزی قابل تصور نیست، حاضران به تصوراینکه اینهم یک جور جوک است، شروع می کنند به خندیدن و سر تکان دادن .

یکی تعریف می کند که امروز رفتم چغاله بادوم بخرم شده بود کیلویی ۹۰ هزار تومن و تعریف می کند که سی سال پیش خودم یک خانه نوساز دو طبقه با سه اتاق خواب در تهران پارس خریدم ۷۰ هزار تومن و بقیه از خنده ریسه می روند.

آن یکی میگه احمدی نژاد گفته فقط چاوز و رحیم مشائی انسان های کامل بودند که یکیش از دستمون رفت بنابراین باید قدر این یکی را که زنده است بدونیم و تا دیر نشده رئیس جمهورش کنیم، و یکی هم …چی بگم؟ دوره ای شده که هرکی هرچی بگه آدم خنده اش می گیره …

قبول دارم که ممکن است تحقیق من نقائصی داشته باشد! ولی نکته ای را که کشف کرده ام انصافن بی نظیر است. شما بگوئید، درکدام دوره ای مردم اینقدر مشکل و مسئله خنده دار داشته اند؟

فتحعلی شاه فقط وقتی پنج شش تا زن تازه برایش عقد می کردند اخم هایش از هم باز می شد.

ناصرالدین شاه به زور لوس بازی های کریم شیره ای، دلقک دربار لبخند می زد. و مردم عادی عید به عید به زور شیرین زبانی های حاجی فیروزها و”سمبلی بلیکم ” هایی که می گفتند خنده شان می گرفت.

چه باورکنید و چه نکنید، و چه برای مورخ شدن من ارزش قائل شوید و چه نشوید، هرگز در تمام طول تاریخ مان اینقدر مشکل خنده دار در کشورمان نداشته ایم!

 روزی ۲۵ میلیون دلار تخفیف!

من آخرش از دست این آقای نخعی دق می کنم! کدام نخعی؟ همین شهباز نخعی نویسنده گرامی شهروند را عرض می کنم.

همکار هستیم به جای خود، ولی ایشان که حق ندارند روی اعصاب مردم ایران از جمله بنده راه بروند؟

ایشان در مقاله هفته گذشته شان توضیح داده اند که با امضای قرارداد جدید گاز بین ایران و پاکستان، ایران به مدت ۲۵ سال، روزی ۲۵ میلیون دلار به پاکستان تخفیف می دهد.

جمعش میشه ۲۲۵ میلیارد دلارکه برای یک رهبر دست و دلباز مثل آقای خامنه ای و یک رئیس جمهور ورزشکار مثل آقای احمدی نژاد، پول قابل داری نیست.

آقای نخعی با وجود مقالات موشکافانه ای که می نویسند، توجه نکرده اند که همه کاسب ها در آخر هر فصل یا ایام کریسمس و آغاز سال نو اجناسی را که روی دستشان مانده حراج می کنند و تخفیف می دهند.

باید از ایشان پرسید چطور آن تخفیف ها و حراج ها خوب است و خودتان  هم مثل بقیه از آنها استفاده می کنید، اما حالا که مقامات کشورمان به مناسبت نزدیک شدن نوروز و سال نو، گازهایی را که زیرزمین مانده و بو گرفته  حراج کرده اند، انتقاد می کنید؟!

مبارکتون باشه، ببرین خیرش را ببینین!

ایشان این قرارداد را با قرارداد ترکمانچای مقایسه کرده اند، یعنی همان قراردادی که ایران چند شهر خود را از دست داد و از شرآنها راحت شد!

فکرش را بکنید که اگر قرارداد ترکمانچای امضاء نشده بود، الان بار شهرهای دیگری مثل نخجوان و ایروان هم روی دوش آقای خامنه ای و احمدی نژاد سنگینی می کرد.

تا می خواستی ببینی که مردم ایروان چرا اعتصاب کرده اند، ساکنان نخجوان اعتراض می کردند و تا می آمدی  اهالی این شهر را ساکت کنی، ساکنان آن یکی شهر فریادشان به هوا می رفت. درست مثل مشکلی که دو هفته پیش بین اصفهان و یزد و بر سرکمبود آب پیش آمد. انصافن خدا پدر روس ها را بیامرزد که این شهرها را از دستمان گرفتند و راحتمان کردند!

با این توضیحات، باید از این نویسنده ارجمند پرسید مقامات کشورمان بد کاری کرده اند که این گازهای بد بو را به یک کشور فروخته اند و دلار گرفته اند؟

گیرم که روزی ۲۵ میلیون دلار ارزانتر فروخته باشند، بهتر از هیچی نیست؟ زیر زمین بماند که چی بشود؟ که همسایگانی که با ما منابع گازی مشترک دارند یک جای دیگر زمین را سوراخ کنند آنرا استخراج کنند و بفروشند؟

خدا بیامرزد حاج میرزا آغاسی نخست وزیر دوران قاجار را که در مورد نفت گفته بود: حالا این ماده سیاه بوگندو به چه درد می خورد؟!

حقوق یک ماه ، اجاره چند ساعت

من نه اینکه هشتاد نود ساله خارج از کشور زندگی می کنم، اوضاع و احوال ایران از دستم در رفته.

در خبرهای سایت پیک ایران آمده بود که اجاره ویلا در شمال در ایام نوروز، شبی یک میلیون تومان شده  است.

خب، یک کارمند بازنشسته که نزدیک پانصد هزار تومن حقوق می گیرد، اگر تمام حقوق اسفند ماهش را برداشت و گفت جهنم درک! بگذار یک شب برم شمال کیف کنم، هرچی می خواد بشه، بشه، بعدش چی میشه؟

ساعت سه بعد از نصف شب میان بیدارش می کنن و میگن پاشو پدرجان اجاره ات تموم شد، یا چی …؟!

سرنگ چینی

محمد علیزاده مدیر عامل شرکت تجهیزات پزشکی هلال احمر در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت وزارت بهداشت با وجود تولید سرنگ های مرغوب درکشور، به طور بی رویه اجازه ورود این کالا را می دهد و ما نمونه هایی از سرنگ چینی یافته ایم که روی آن نوشته شده استریل، اما استریل شده نیست.

ما مردم بهانه گیر، تاوقتی در ایران هستیم دنبال جنس خارجی می گردیم، اما همین که پایمان به خارج رسید، دنبال سوهان قم و گز اصفهان و قطاب یزد هستیم.

سرنگ چینی برایمان آورده اند که آدم حظ می کند نگاهش کند آنوقت عذر و بهانه می آوریم که  خودمان بهترش را داریم  و سرنگ های چینی استریل شده نیست.

به فرض اینکه استریل شده هم نباشد به درد تزریق هروئین و کوکائین و تریاک و حشیش که می خورد؟ (راستی تریاک وحشیش را هم تزریق می کنند؟!)

روش جدید بیهوشی

دکتر محمد مهدی قیامت، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبت های ویژه ایران نسبت به کمبود انواع داروهای بیهوشی در ایران هشدار داد و گفت اتاق های عمل چند بیمارستان خصوصی و دولتی به خاطر کمبود داروهای بیهوشی در آستانه تعطیل قرارگرفته اند.

خبرنگار ما از شخصی که تازه آپاندیسش را عمل کرده و از بیمارستان مرخص شده بود پرسید شما را چه جوری بیهوش کردند؟

جواب داد با یک روش بسیار ساده. روز قبل از عمل، دکتر بیهوشی ضمن سئوالات متعدد، از من پرسید وقتی از بیمارستان مرخص شدی می خواهی چکارکنی؟

جواب دادم اگر با وامی که درخواست کرده ام موافقت بشود، می خواهم یک پراید بخرم و مثل بقیه مردم، مسافرکشی کنم.

روز بعد که مرا به اتاق عمل بردند، دکتر بیهوشی بالای سرم آمد و گفت توی روزنامه خوندی که پراید ده میلیون تومن گرانتر شده؟ آقا من دیگه نفهمیدم چی شد. یک وقت دیدم در اتاق بیمارستان خوابیده ام جای آپاندیسم می سوزد  و مادرم خوشحال می گوید خدا را شکرکه بچه ام به هوش آمد!

نکته

خدا شاهده اگر دوباره این دانشمندان بگویند کره زمین دارد گرم می شود و کوه های یخ دارد آب می شود و از این حرفها…، چنان با پشت دست می زنم توی دهانشان که همه دندان هایشان بریزد توی دهانشان. مردیم امسال از دست سرما!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.