نگاهی به آرگو بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۳

آرگو نام یک کشتی یونانی بود که آرگوس به کمک آتنا ساخت و جیسون و آرگونات ها برای یافتن پشم زرین توسط آن سفر کردند. هرکول، داورفئوس، هولاس و بسیاری از پهلوانان یونان سوار بر این کشتی به سرزمین های ناشناخته که موطن دیو و اهریمن است می روند تا پس از طی مصائب بسیاری، گمشده خویش که همان پشم زرین باشد را بیابند. این گروه تحت حمایت خدایان المپی و یونانی دارای قدرت های خارق العاده ای نیز می باشند.

نمایی از آرگو

با نگاهی به معنای آرگو از همان ابتدا باید دانست که با یک تولید هالیوودی با مشخصه های رایجش که حضور یک قهرمان آمریکایی برای  رهایی مردم در بند می باشد روبرو هستیم.  قبلا هم آثاری چون رمبو، بت من، سوپر من و غیره را از این قبیل آثار هالیوودی به کرات دیده ایم. حالا در فیلم آرگو یک قهرمان از نوع مامور سازمان جاسوسی” سیا ” همانند جیسون و آرگونات ها برای یافتن گروگان های آمریکایی در ایران که برای حکومت آمریکا چون پشم زرین است راهی سرزمینی است که از دید آنها موطن دیو و اهریمن! است.

آرگو با دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم تعجب و اعتراض خیلی ها را برانگیخت، اما برای من که از همان اولین نمایش جهانی اش در فستیوال تورنتو با زمزمه های پخش کنندگان جهانی مبنی بر مطرح شدن فیلم در اسکار آشنا شده بودم خیلی عادی جلوه کرد. واکنش های به این جایزه از سوی دو دسته  بود. علاقمندان به سینمای هنری که مخالف شدید کسب جایزه آرگو برای بهترین فیلم شدند ولی تهیه کنندگان و پخش کنندگان غول پیکر غربی و به خصوص آمریکایی که فیلم را در حکم یک تولید با برگشت سرمایه با سود سرشار می دانند از این جایزه اسنقبال کردند. اما با یک نگاه بی طرفانه و با کنار گذاشتن ملیت و نژاد، و هر نقطه نظر سیاسی و غیره درباره سازنده و کشور تولیدکننده می شود از چند زاویه اصلی  به یک قضاوت نسبی درباره فیلم دست یافت.

 

واقعیت تاریخی و حس ملی گرایی

عده ای و به خصوص دولت ایران و کانادا معتقدند که داستان فیلم تحریف شده و در این بین طبیعی است که هر یک از معترضان نیز حق و حقوق از دست رفته خود را طلب کرده و فیلم را یکسویه و به دور از واقعیت های تعریف شده از سوی خود بدانند. عموم تماشاگران جهان نیز به غیر از ایرانیها که با این واقعه تا حدودی آشنایی دارند به صحت و سقم این داستان کاری ندارند و فقط بر اساس آنچه که در فیلم می بینند با چگونگی این اتفاق تاریخی در جهان معاصر آشنا شده و به قضاوت می نشینند، اما آنچه که این فیلم و فیلم هایی از این دست طی این سی و چند سال دشمنی آمریکا و ایران، تماشاگران ایرانی به خصوص خارج از ایران را آزرده و شاکی کرده و می کند تصویری سیاه و منفی از ایران و ایرانیان است که عِرق ملی آنها را تحریک می کند. بدون دخترم هرگز یکی از شاخص ترین آثار در همان سال های دهه هشتاد و دیگری سیصد در همین سال های اخیر بود که با اعتراض ایرانی ها در سراسر دنیا روبرو شد، اما کارخانه رویاسازی هالیوود بدون هیچ گزندی و بی اعتنا به این سروصداها آثار خود را تا دوردست ترین نقاط دنیا ارسال می کند و این داد و بیدادها را” فریاد زیر آب” می خواند.

 

آرگو به عنوان یک فیلم حادثه ای

حالا پس از کنار گذاشتن مواردی چون تحریف واقعیت که بن افلک کارگردان فیلم هم در جواب این ادعا گفته: “فیلم من بر اساس یک واقعه تاریخی است و فیلم واقعی نیست” اگر فیلم را از منظر یک فیلم سرگرم کننده در ژانر سینمای حادثه ای بررسی کنیم، با حذف ایران و مسائل مربوط به ایران و جایگزینی یک کشور گمنام که حساسیت  ناسیونالیستی  ما را به عنوان یک بیننده ایرانی بر نیانگیزد،  می شود به راحتی گفت که آرگو یک فیلم حادثه ای جذاب و موفق از لحاظ جذب گیشه است و از این دیدگاه هم طبیعی است که کمپانی های سودجوی فیلمسازی و پخش فیلم تبلیغات گسترده ای را برای  مطرح شدن آن در سطح جهانی صورت دهند  و به اهداف اقتصادی خود نزدیک شوند و طبیعی است برای رسیدن به این هدف ابزارهای دیگری هم لازم است و آن هم حاشیه های تبلیغاتی برای فیلم است.

 

جوایز سینمایی و بهره برداری های حاشیه ای از یک فیلم

در اینکه دریافت جوایز از جشنواره های معتبر  در جذب تماشاگر نقش مهمی دارد قابل انکار نیست، اما  وجود این جایزه ها لزوما به معنای خوب بودن یا استحقاق آن جایزه ها را داشتن نیست. عوامل متعددی در اهدای جوایز نقش دارند. ترکیب هیئت داوران با سلیقه ها و دیدگاه های  مختلف هنری، سیاسی و اجتماعی، موضوعات داغ  روز، سرمایه گذاری های کمپانیهای تولید و پخش فیلم و نفوذ آنها در تبلیغ و جلب توجه تماشاگران و حتی دیده شدن فیلم در فستیوال ها و انتخاب آنها در بخش های مختلف و غیره که در مجموع می تواند منجر به کسب جایزه برای یک اثر به عنوان بهترین فیلم شود. جوایز دیگر حتی در زمینه کارگردانی به اندازه جایزه بهترین فیلم شاید در جذب تماشاگر نقش کمرنگ تری داشته باشند. حال با این توضیح می شود به آرگو و جوایزی که در مراسم اسکار برای بهترین فیلم، فیلمنامه اقتباسی و تدوین دریافت کرد از جنبه هنری نگاه منصفانه تری داشت. تم اصلی آرگو را می توان نجات چند گروگان توسط یک مامور اطلاعاتی آمریکا با یک نقشه طراحی شده خواند. خود این موضوع به خودی خود دارای جذابیت سینمایی و داستانی است و نمونه های آن را به کرات در تاریخ سینمای جهان با شیوه های متفاوت دیده ایم. فیلم از  لحاظ ساختار هنری  در زمینه های تدوین و موسیقی از جذابیت قابل توجهی برخوردار است که توانسته تماشاگر را تا انتها با خود همراه کند.

 

ضعف هالیوود در انتخاب بازیگران ایرانی و عدم  باورپذیری

یکی از مشکلات عمده و آزار دهنده ای که در فیلم های آمریکایی و  هالیوودی مربوط به ایران مشاهده  می شود، دقت نداشتن در انتخاب بازیگران ایرانی است. گویی متخصصان انتخاب بازیگران در  هالیوود به این نکته واقف نیستند که فارسی افغانها با ایرانیها متفاوت است (در بخشی از فیلم سیریانا، اشتفان گاقان) یا اینکه فارسی حرف زدن زن ایرانی در شهری در استان کرمان با فارسی دختری که در آمریکا زاده  شده فرق فاحشی دارد (نقش موژان مارنو در نقش ثریا در فیلم سنگسار ثریا) و  فارسی حرف زدن ماموران سپاه پاسداران در همین فیلم آرگو به خصوص در سکانس فرودگاه و صحنه های مربوط به فرارشان که خیلی تصنعی از کار درآمده است و برای تماشاگر ایرانی به دور از منطق روایی و باور پذیری است. البته این حکم در مورد کسی که با زبان ما آشنایی ندارد و با زیرنویس انگلیسی فیلم را مشاهده می کند صادق نیست. به هر حال با وجود مجموعه ای از بازیگران نامدار و با تجربه ایرانی که مسکلی هم در زمینه حضور در چنین فیلم هایی ندارند چنین کاری از هالیوود دور از انتظار است.

 

نظرات مختلف منتقدان

درباره فیلم آرگو منتقدان معروف سینما هم نظرات ضد و نقیضی داشتند. برخی فیلم را دوست داشتند و برخی فیلم را در حد یک تریلر متوسط خواندند. جالب اینجاست که راجر ایبرت منتقد مشهور نیز به روال سابق که به فیلم های ضعیف درجه خوب و به فیلم های متوسط درجه عالی می دهد به این فیلم نیز چهار ستاره داده است و فیلم را از لحاظ هنری  کمیاب قلمداد کرده است. پس نگاه منتقدان نیز مانند داوران میتواند بر اساس سلیقه های شخصی و دیدگاه های خاص هنری خودشان متفاوت باشد. پس می توان فیلم ها را فارغ از حاشیه ها و جار و جنجال های سیاسی و اجتماعی تنها از منظر یک اثر سینمایی نگاه کرد و یا لذت برد و یا به فراموشی سپرد. شاید موضوعات مطرح شده به نوعی درس های کوچکی باشد که بتوان از  آرگو از منظری دیگر آموخت.

* عارف محمدی فارغ التحصیل ادبیات فارسی و سینما از ایران و مددکاری اجتماعی از کالج جورج براون در کانادا است . به عنوان منقد فیلم با رسانه های ایرانی چون شهروند و رادیو زمانه همکاری داشته و بیش از ده سال است که برنامه تلویزیونی فیلم و سینما را تهیه و اجرا می کند. مستندسازی از دیگر فعالیت های او در زمینه سینماست.

Arefcinema@yahoo.com

www.newwaveartistic.com