بوشهر که زمین لرزه آمد، روسها و حکومتی ها بیش و پیش از هر چیز نگران نیروگاه هسته ای خویش شدند، و خبر اول هم این بود که احوالات نیروگاه خوب است، همان نیروگاهی که به جای آوردن روشنایی به خانه های مردم، نان از سفره شان می دزدد. هنوز اندوه بوشهری ها را نتوانسته ایم فریاد کنیم که سیستان و بلوچستان هم خانه های خشت و گلی و سیاه چادرها و کپرهایش کمر خم کردند.

البته اکبرپور معاون سازمان مدیریت بحران کشور از امام زمان برای این زلزله تشکر کرده است. تشکر کرده است که امام زمان باعث شده است که این زلزله خسارت زیادی بر جای نگذارد! به جای این که امکانات آن سرزمین ثروتمند را در راه علم و دانش و آبادانی او و مردمانش  خرج کنند، خرافات را رواج می دهند تا خود را از جوابگویی به مشکلات مردم و کمی ها و کاستی های زندگی آنان مبرا کنند چرا که همه چیز در آن سرزمین به اعتقاد آقایان در دست امام زمان است.  تشکر هم ندارد.

توکا نیستانی ـ شهروند ۱۸ اپریل ۲۰۱۳

جنوبی ها از میهن سهم شان مقاومت در برابر دشمنان است، لابد به همین دلیل هم خود با دشمن عوضی گرفته می شوند. رژیم جمهوری اسلامی از هر ترفندی بهره می برد که عرصه ی زندگی را بر ما جنوبی های ایران تنگ تر کند. در خوزستان به بهانه ی عرب بودن جوانان را زندان و شکنجه و اعدام می کند، و کار را به جایی رسانده در دشمنی با این جوان ها که در ایران دوستی شان کمتر می توان تردید کرد، برای دهن کجی به حضرات از مذهب آبا و اجدادیشان تشیع دست کشیده و انبوه انبوه سنی می شوند.

رژیمی که گمان می کرد برای گسترش تشیع آمده است، نه تنها به این آرزو نرسیده که دارد شیعیان ایرانی را هم از دست می دهد.

رفتار حزب الهی های حکومتی در جنوب ایران با جمعیت اکثریت سنی از لار و عوض گرفته تا هرمزگان و سیستان و بلوچستان و بخشی از خراسان به گونه ای بوده است که بسیاری از جوانان این خطه ها شکار گروه های افراطی سلفی شده اند، و هرچه دلسوزان ایران می کوشند که دامن این تفرقه را کوتاه کنند، حزب الهی ها گوششان شنوای هیچ حرف حقی نیست.

در بسیاری از شهرها و بخش ها و روستاهای جنوب ایران همه ی اماکن عمومی و کتاب خانه ها و مدارس را به نام امامان شیعه کرده اند، انگار بخواهند به قصد، خشم و خصومت میان شیعیان و سنی های ایران ایجاد کنند، امری که کمتر در ایران پیشینه داشته است.

جلد شهروند ۱۴۳۴- ۱۸ اپریل ۲۰۱۳

در زلزله ی سیستان و بلوچستان هم تشکر جناب مقام حکومتی اگر هم از روی نیت خیر بوده باشد، در نگاه بدبینانه ی آن مردم نسبت حکومتی ها دعایی خواهد بود که به نفرین تعبیر می شود. جنوب ایران که جمیع جلوه های زیبایی ظاهری و باطنی را می توان در طبیعت و فرهنگ بسیار غنی او دید، به دلایل بیشمار از توجه حاکمان بی بهره بوده است، و هنگام که مصیبت بر آن خطه می بارد تنها پس از همه ی منطقه و شاید دنیاست که رژیم خبر می شود و عکس العمل نشان می دهد. این ها کمکی به یک پارچگی مملکت نمی کند، بر عکس بازوی ایران گریزی و تجزیه طلبی را تقویت می کند. در حالی که جنوبی ها اگر نه بیش از دیگران که بی تردید کمتر از ایرانیان دیگر به ایران دوستی شان  نمی توان شک کرد، از حاکمان همیشه سهمشان بگیر و ببند و محرومیت مضاعف بوده است.

آنها که کمتر نانشان از زمین و زندگی ایرانی تامین شده، بویژه در کناره های دریای عمان و خلیج فارس که معیشت مردمانش از راه دریا و کالا میسر است، باز به دلیل بی کفایتی حکومت، همین کوره راه گذران روزگار هم بسته شده و پول هر روز گران تر شونده ی امارات تنها راهی که برای لنج داران باقی گذاشته فروش لنجهایشان به بهای اندک و خانه نشینی و غصه خوری و احتمالن اعتیاد به مواد مخدر از جمله تریاک است.

بر همه ی این بی کفایتی های جمهوری اسلامی اگر مصیبت های طبیعی گاه و بی گاهی را هم بیفزاییم از بهشتی که از جنوب و آب های زلال خلیج فارسش می شد آفرید یک حکومت بی لیاقت جهنمی تحویل داده است، که نه تنها هیچ جاذبه توریستی ندارد که برای خود مردمش هم غیرقابل تحمل شده است. اگر  ایران از موهبت حکومتی شایسته مردمانش بهره مند بود، می بایستی جنوب ما که زیباترین طبیعت های ساحلی را دارد، از رونق گردشگری بهره مند می شد.

 آن سوی آب ها را حاکمان به قول رهبران رژیم ایران “نالایق امارات” به بهشت تبدیل کرده اند و سواحل ایران همچنان بی مصرف و بی منفعت مانده است. در این روزهای پر مصیبت جنوب و جنوبی ها، آدم یاد چه مصایب دیگر که نمی افتد. به هر حال زلزله در جنوب میهن ما خسارات و صدمات بسیار به بار آورده است، و زندگی دشوار مردم را دشوارتر کرده است.

ایران را هر کس به شیعه و سنی و زرتشتی و بهایی و یهودی و مسیحی و بودایی تقسیم کند، هم به آن مردم، و هم به آن میهن جور کرده است. زیبایی ایران در همین تنوع طبیعت و باورهایش است، چیزی که حاکمان امروز ایران شایستگی فهمش را ندارند.

من به اهالی جنوب ایران به بوشهری ها و به سیستانی ها و سیریکی ها مصیبت وارده را تسلی می گویم و آرزو داشتم، بودم و در اندوه شان دست کم مشارکت از نزدیک می کردم!

برای یاری این هم میهنان از هیچ کمکی دریغ نکنیم.