شهروند ۱۲۳۸  پنجشنبه ۱۶ جولای  ۲۰۰۹

جریان انقلابی مارکسیستی ونزوئلا طی اعلامیه ای ضمن پاسخ به رئیس جمهور کشورش، همبستگی خود را با جنبش توده ها در ایران اعلام داشته است که ترجمه دقیق آن را در زیر ملاحظه می کنید.


 

در ایران مخالفان معتقدند در انتخابات تقلب صورت گرفته است و برای اعتراض به نتایج انتخابات به تظاهرات خیابانی پرداخته اند. از طرفی نیروهای امپریالیستی غرب از این اعتراضات پشتیبانی می کنند. با توجه به حوادثی که در سالهای اخیر در ونزوئلا گذشته، قابل فهم است که رفقای انقلابی ما در ونزوئلا آنچه که امروز در ایران می گذرد با آنچه که دیروز در ونزوئلا گذشته است مقایسه کرده و با شباهت های ظاهری که بین آنهاست آن دو را به موازات هم و ناشی از شرارتهای همیشگی امپریالیستها برعلیه انقلابات مردمی ارزیابی کنند. در ونزوئلا طبقه ثروتمند حاکم در گذشته دست در دست اجنبی تاکنون چند بار تلاش کرده است در کشور هرج و مرج بکارد و با فریاد تقلب، تقلب به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، سعی کرده پیروزی انقلابیون و انتخاب هوگو چاوز را تخطئه کند (سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴) و حتی به کودتای نظامی دست زد. در حالی که این اتفاقات با آنچه که در ایران می گذرد اصولا قابل قیاس نیست.


 

آیا جمهوری اسلامی یک رژیم انقلابی است؟


اولا جمهوری اسلامی ایران یک رژیم انقلابی نیست. انقلاب سال ۱۹۷۹ به درستی یک انقلاب اصیل توده ها بود که در آن کارگران، جوانان، دهقانان، زنان، و سربازان شرکت کردند. اعتصاب کارگران شرکت نفت عامل کارسازی بود که به سقوط رژیم شاه انجامید. میلیونها کارگر در شوراها (کمیته کارخانه ها) سازماندهی شدند و کنترل موسسات را به عهده گرفتند (همانطوری که در ونزوئلا به هنگام به بن بست کشیدن صنایع نفتی به وسیله شرکتهای خارجی و عوامل داخلی آنها توسط کارگران ما صورت گرفت) و میلیونها دهقان زمینهای اربابان را اشغال کردند (همانطوری که دهقانان ما امروزه اشغال می کنند)، دانشجویان اداره دانشگاههای خود را به دست گرفتند و آن را به سمت دمکراسی هدایت کرده و به سلطه طبقه ممتازه انتصابی شاه پایان بخشیدند. همانطوری که سربازان در شوراها سازمان دهی شده و ارتش را از وجود ژنرالهای مرتجع و نوکر امپریالیسم پاک ساختند. ملیتهای ستمدیده (کرد، عرب، آذری، بلوچ، ترکمن و …) برای آزادی و حفظ هویت خود بلند شدند. ملت ایران پایه های امپریالیسم را در کل منطقه به لرزه درآورد. در همین حال بین سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ جمهوری اسلامی به وسیله آخوندها به مرور استقرار خود را با سرکوب و نابودی این انقلاب استحکام بخشید و در طی چند سال تمام دستاوردهای انقلاب ۱۹۷۹ را ویران کرد. دهقانان و بی سر پناهان از زمینهای مالکان و زمین خواران بیرون رانده شدند. و به جای کمیته های کارگری، شوراهای اسلامی خود را نشاندند. کارگران از سازماندهی و تجمع منع شدند و یک تفسیر خاص از اسلام خودشان را به مردم تحمیل کردند. حقوق زنان به نحو خشونت باری انکار گردید و ستم ایدئولوژیکی در حق اکثریت ملت به اوج خود رسید. البته انحراف و نابودی انقلاب ۱۹۷۹ به دست آخوندها بدون اشتباهات سیاسی سازمانهای چپ ایران میسر نمی شد که فکر می کردند می توانند یک جبهه متحد ضد امپریالیستی به وجود آورند و حقا که بهای سنگینی برای این اشتباه خود پرداختند. جمهوری اسلامی با تهاجم خشونت باری طی چند سال پایه های خود را استحکام بخشید. آخوندها برای این کار لازم بود ماسک ضد امپریالیستی بر چهره خود بزنند و برای این کار حادثه گروگان گیری را آفریدند و برای سرکوبهای خود از جنگ عراق ماهرانه استفاده کردند. در سال ۱۹۸۳ تمام سازمانهای چپ (با وجود حمایت اولیه آنها از خمینی) ممنوع و غیرقانونی شدند و بالاخره ۳۰۰۰۰ فعال سیاسی چپ، اصلاح طلب، ملی و … انقلابی قتل عام شدند. به این ترتیب جمهوری اسلامی فعلی ایران بنا گردید. بنابر این یک همچون رژیمی انقلابی نیست، بلکه از نابودی انقلاب سر برآورده است.


 

آیا  تقلب انتخاباتی حقیقت دارد؟


بعضی ها معتقدند در انتخابات ۱۳ جون تخلفی صورت نگرفته است، در حالی که دلایل زیادی هست که وقوع تخلف را ثابت می کند، اما اصولا انتخابات باطل است، زیرا کسانی که می خواهند کاندید شوند باید از صافی یک گروه ۱۲ نفره ریش سفیدان بگذرند که شورای نگهبان نام دارد.

اما در رابطه با خود تقلب، فقط به یک مثال اکتفا می کنیم. محسن رضایی یکی از چهار کاندیدای محافظه کار که نه در تظاهرات شرکت کرده و نه دعوت به تظاهرات نموده معتقد است در ۸۰ تا ۱۷۰ شهر تعداد شرکت کنندگان از رایهای داده شده کمتر بوده و در تمام این شهرها احمدی نژاد در ۲۱ جون ۸۰ تا ۹۰ درصد رای آورده است. بعد از یک هفته تظاهرات شورای نگهبان اجبارا بخشی از تقلبات را تایید کرده و سخنگوی آنها عباسعلی کدخدایی گفت تقلبات در ۸۰ تا ۱۷۰ شهر که مخالفان مدعی هستند صورت گرفته درست نیست و فقط در ۵۰ شهر تقلب اتفاق افتاده و چون بیش از ۳ میلیون رای را شامل نمی شود، نتیجه را نمی تواند تغییر دهد؟!


 

آیا احمدی نژاد یک انقلابی است؟


احمدی نژاد نیز مانند آخوندها در ۱۹۷۹ به فن سخن وری و موضع گیری های ضد امپریالیستی و طرفداری از فقیران (مستضعفین) توده ها را به دور خود جمع و آنها را برای مدتی متوهم ساخت، اما بهتر است اوضاع ایران را در ریاست جمهوری احمدی نژاد با اوضاع ونزوئلا مقایسه کنیم. اولا در ونزوئلا انقلاب به رشد نیرومند سازمانهای سندیکایی و فعالیت سیاسی کارگران منجر شد. رئیس جمهور چاوز کارگران را به اشغال موسسات متروکه و اداره امور آنها دعوت نمود. در ایران کارگران نه حق سندیکایی و نه حق اعتصاب دارند و زمانی که بخواهند این قوانین ضد دمکراتیک را ندیده بگیرند وحشیانه مورد سرکوب و تعقیب قرار می گیرند. به عنوان مثال ۳۰۰۰ راننده اتوبوسهای تهران وقتی به تشکیل سندیکا دست زدند آنها با اخراج و سرکوب روبرو شدند و پلیس رهبران سندیکا را مورد تهاجم قرار داد از جمله دبیرکل سندیکا اسانلو را به زندان انداخت. در سنندج وقتی فعالان سندیکایی خواستند به مناسبت اول ماه مه به برپایی جشن و تظاهرات بپردازند مورد هجوم پلیس قرار گرفته و ۱۱ نفر از آنها به شلاق و جریمه محکوم شدند. امسال در تهران نیز ۲۰۰۰ فعال کارگری در اول ماه می مورد ضرب و شتم و زندان قرار گرفتند و بعضی از آنها هنوز هم در زندان به سر می برند. میلیونها کارگر ایرانی ماههاست دستمزد خود را نگرفته اند و وقتی به مقام مطالبه برمی آیند به شدت سرکوب می شوند.

در انقلاب ونزوئلا به روند خصوصی سازی پایان داده شد و تعدادی از موسسات بزرگ ملی شدند در حالی که احمدی نژاد سیاست خصوصی سازی را در اول برنامه اقتصادی خود قرار داد و با تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی به روند خصوصی سازی شدت بخشید و از سال ۲۰۰۷ بیش از ۴۰۰ موسسه به سرمایه های خصوصی واگذار گردیدند از آن جمله مخابرات، فولاد سازی مبارکه، و کارخانجات پتروشیمی اصفهان و سیمان کردستان، موسسات گاز و نفت و بیمه و تعدادی بانکها و غیره.


وقتی احمدی نژاد به امپریالیسم در حرف حمله می کند قصدش انحراف افکار عمومی از مشکلات داخلی است. او نشان داده است که در مبارزه با امپریالیسم خیلی هم جدی نیست. دخالت آمریکا در عراق با سکوت رضایت آمیز ایران صورت گرفت و ایران در ایجاد تفرقه بین فرقه های مذهبی در این کشور نقش عمده بازی کرده است و در افغانستان سیاست همکاری با دولت دست نشانده آمریکا را در پیش گرفت و با کرزای عقد برادری خواند.

موسوی یک اصلاح طلب است و با احمدی نژاد تفاوت چندانی نمی کند و ملت ایران در میان دو جریان ارتجاعی قرار دارند؛ اولی معتقد است اگر در بالا اصلاح صورت نگیرد در پایین انقلاب صورت می گیرد و دومی معتقد است اگر رفرم و اصلاح در بالا اتفاق افتد در پایین انقلاب می شود.

اما این شکاف در بالا فضای مناسب برای یک جنبش اصیل توده ای را فراهم کرد. آیا کوچکترین تردیدی در خصلت مردمی و انقلابی این جنبش وجود دارد؟ باید ببینیم در این رابطه پیشگام کارگران ایران چه موضعی گرفته است. اغلب سازمانهای سندیکایی و کارگری که در عین حال غیرقانونی هستند، به هنگام انتخابات برای هیچکدام از کاندیداها تبلیغ نکردند، زیرا هیچکدام از کاندیداها طبقات زحمتکش را نمایندگی نمی کردند، اما به محض اینکه جنبش به حرکت درآمد سندیکای رانندگان شرکت واحد اتوبوس رانی تهران پشتیبانی کامل خود را از جنبش اعلام نمود و همین طور کارگران خودروسازی ایران که بزرگترین در خاورمیانه است برای ابراز همبستگی نیم ساعت دست از کار کشیدند. هم اکنون فعالان سیاسی در حال مذاکره برای ساماندهی یک اعتصاب همگانی می باشند.

ما به عنوان یک انقلابی باید با هرگونه دخالت امپریالیستی در ایران مخالفت کنیم، همانطوری که هوگو چاوز در گردهمایی هایی که در مجامع بین المللی داشته دخالت امپریالیسم را در امور داخلی ایران به درستی محکوم کرده است. در همین حال فاجعه خواهد بود اگر ارتجاعیون را از انقلابیون جدا نسازیم. انقلاب بولیواریایی ونزوئلا باید در کنار مردم، جوانها، زنان و کارگران در کوچه پس کوچه های ایران قرار گیرد و از آنان در برابر احمدی نژاد مرتجع و منفور دفاع نماید.


 

۱۸ جون پرزیدنت چاوز انتخاب مجدد احمدی نژاد را تبریک گفت و همبستگی ونزوئلا را در برابر فشار سرمایه داری جهانی اعلام نمود، موضعی که جریان چپ مارکسیستی ونزوئلا با آن مخالف است و مسائل مطرح شده در بالا می توانند به بحث های سیاسی ما دامن بزنند.

تصاویر سرکوب و تجاوز خشن رژیم مرتجع، خشم و انزجار  همه جوانان، زنان و کارگران جهان را برانگیخته است. در این میان نشریات خبری بورژوایی تلاش دارند شرایط ونزوئلا با ایران و هوگو چاوز را با احمدی نژاد یکی جلوه دهند و در این راه عوام فریبی لحظه ای درنگ نمی کنند. با مقایسه این دو رژیم نشریات سرمایه داری سعی دارند در میان عناصر ترقیخواه سردرگمی ایجاد کنند. جوانان و کارگران ونزوئلایی بدون بحث های جدی در ماهیت رژیم ایران نمی توانند اهداف شوم سرمایه داری را خنثی کنند. ما باید تاریخ مبارزاتی مردم و شرایط فعلی ایران را مطالعه کنیم و از جنبش برادران و خواهران ایرانی خود برای به دست آوردن حقوق اساسی و آزادیهای اجتماعی که ما در ونزوئلا از آنها برخورداریم دفاع کنیم. ما باید سرکوب رژیم ارتجاعی ایران و دخالت امپریالیسم را هم زمان محکوم کنیم.