«نباید در مورد یک سرزمین، فقط یک صدا وجود داشته باشد»

 

شهروند- آرش عزیزی: آوا هما، نویسنده‌ ی کردتبار و ایرانی مقیم تورنتو، این هفته عازم ونکوور کانادا می ‌شود تا سه ماه مهمان ویژه ‌ی خانه‌ ی تاریخی جوی کاگاوا در این شهر باشد و اولین رمان بلندش را در آن‌ جا به پایان برساند.

جوی کاگاوا، شاعر و رمان نویس شهیر ژاپنی‌-کانادایی است. او در سال ۱۹۳۵ در ونکوور به دنیا آمد و کودکی‌ اش را در سال‌های سخت جنگ جهانی دوم گذراند که در آن شهروندان ژاپنی‌ تبار کشور را به اردوگاه‌ های دستگیری اعزام می ‌کردند. کاگاوا سپس با رمان ‌های خود در مورد تجربیاتش در آن سال‌ ها به شهرت جهانی رسید.

آوا هما در مراسم معرفی کتابش

خانه ‌ی تاریخی کاگاوا در محله‌ ی ماریپولِ شهر ونکوور از سال ۲۰۰۸ میزبان مهمان‌ های ویژه بوده است؛ یعنی نویسندگانی که می‌ خواهند چند ماه فرصت اقامت و نوشتن و الهام از خانه ‌ی یکی از بزرگ ‌ترین نویسندگان کانادا را داشته باشند. پیش از این خانه ‌ی کاگاوا بیشتر میزبان نام های بزرگ و شناخته ‌شده بوده است.

از جون عصفور، شاعر لبنانی-کانادایی اهل مونترال، تا نانسی لی، نویسنده‌ ی چینی و هندی‌ تبارِ اهل ریچموندِ بی سی.

امسال اما این خانه میزبان نویسنده‌ ی جوانی است که هنوز آنقدرها شناخته‌ شده نیست اما او را اینقدر بااستعداد تشخیص داده ‌اند تا این افتخار را نصیبش کنند.

آوا هما که کتاب اولش با عنوان «پژواک ‌هایی از سرزمین دیگر» (مجموعه‌ داستان) در کانادا با اقبال بسیاری روبرو شد، اکنون توسط خانه‌ ی کاگاوا پذیرفته شده است و مهمان آن خواهد بود. تمام هزینه‌ های او در این چند ماه بر عهده‌ ی این خانه است و در عوض او ۴۰ درصد از زمانش را وقت تدریس به دانشجویان علاقه ‌مند می‌ کند.

او در این مدت قرار است روی اولین داستان بلند خود کار کند که رمانی تاریخی است. این کتاب «Many Cunning Passages» نام دارد و داستان خانواده‌ ی کردی در ایران است که رمان زندگی آن ‌ها را از پیش از انقلاب ۵۷ تا ماجرای جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ دنبال می‌ کند. آوا به شهروند گفت اولین بار در مه ۲۰۱۰، وقتی خبر اعدام فرزاد کمانگر، معلم چپ‌ گرای کرد در ایران، را شنید به فکر نوشتن این کتاب افتاد و پس از گذشت سه سال بالاخره آماده‌ ی تمام کردن آن است.

از آوا می ‌پرسم چطور او را به نویسنده‌ های صاحب نام‌ تر ترجیح داده ‌اند. او گفت: «دو نفر در کمیته‌ ی انتخاب بودند که از کتاب من خوششان آمده بود و بقیه را متقاعد کردند که به من رای دهند.»

آوا پیش از این نیز در برنامه‌ ی اقامت نویسندگان «مرکز فرهنگی میندن هیلز» در شمال انتاریو که به نام آر دی لارنس، فعال مشهور محیط ‌زیست کانادایی، نام‌ گذاری شده شرکت کرده بود. او می‌ گوید برای نویسندگان هیچ چیز بهتر از دور شدن چند ماهه از فضای معمول و تمرکز روی نوشتن نیست.

از آوا می ‌پرسم علاقه‌ اش به ملت کرد، که از موضوعات مکرر آثار و فعالیت‌ های او هستند، از کجا می‌ آید، می‌گوید: «خوب این هویت من است و ملیتی که به آن تعلق دارم. اما تنها دلیل این نیست. ببینید، مثلا من در کتاب اولی که نوشتم برایم خیلی مهم بود که داستان‌ هایش در مورد کل ایران باشند. اما این بار فکر کردم ایران صداهای قوی ‌ای برای نمایندگی آن در کانادا دارد. با این حساب، کردستان احتیاج بیشتری به این صدا دارد.»

او گفت نمی ‌داند در آینده نیز در مورد کردستان بنویسد یا نه: «واقعا نمی‌ دانم چه شود. اما می‌ دانم که می‌ خواهم در زمینه ادبی و هنر داستان‌ نویسی موفق باشم و فکر نمی ‌کنم موضوع برایم خیلی مطرح باشد.»

آوا می‌ گوید یکی از نویسنده‌ های مورد علاقه‌ اش در نسل جدید، چیماماندا انگوزی آدیچیه، ستاره‌ ی جوان ادبیات نیجریه، است. آدیچیه در یکی از سخنرانی‌ های مشهور خود از «خطرِ داستان‌ واحد» می‌ گوید و این‌که چگونه وقتی فقط یک صدا در مورد جایی وجود داشته باشد تصویرها مخدوش می‌ شود. آوا ماجرایی از آدیچیه نقل می‌ کند که جهت افکارش را نشان می‌ دهد. او در همان سخنرانی معروف از برخورد خود با یکی از دانشجویانش می‌ گوید. این دانشجوی آمریکایی پس از خواندن رمان آدیچیه پیش آمده و گفته متاسف است که در نیجریه مردان با زنان بدرفتاری می‌ کنند. آدیچیه در پاسخ می ‌گوید رمان «روانی آمریکایی»‌، نوشته ‌ی برت ایستون الیس، را خوانده و متاسف است که در آمریکا همه قاتل حرفه ‌ای هستند!

آوا با اشاره به این ماجرا می ‌گوید: «نباید در مورد یک سرزمین فقط یک صدا وجود داشته باشد.»