سعید سلطانپور ـ این روزها، تلویزیون جمهوری اسلامی و برخی از سایت های حامی دولت  احمدی نژاد  نظیر" فارس" و "جوان" که پوشش خبری تحلیلی کودتا را به عهد ه دارد 


شهروند ۱۲۴۲  پنجشنبه ۱۳ آگوست  ۲۰۰۹


 


 

این روزها، تلویزیون جمهوری اسلامی و برخی از سایت های حامی دولت  احمدی نژاد  نظیر" فارس" و "جوان" که پوشش خبری تحلیلی کودتا را به عهد ه دارد روی "ترانه موسوی" با این ادعا که کشته نشده تبلیغات وسیعی را آغاز کرده است.  

در برنامه۲۰:۳۰ تلویزیون مسئولان  ثبت احوال به سه یافته در مورد ترانه موسوی دست یافته اند. "پاسدار رادان" جانشین رئیس نیروی انتظامی  می گوید:

"زمانی که موضوع خانم «موسوی» ــ کشته شدن او همچنین تعرض به وی و بعد هم سوزاندن جسد او ـ عنوان شد، ما هم حساس شدیم که این چه اتفاقی بود که همه می‌دانند، اما پلیس که باید از این اطلاعات باخبر باشد اطلاعی از این موضوع ندارد. در نتیجه پیگیری‌هایی را انجام دادیم که نتیجه ‌ای در پی نداشت و در ادامه به سایت جمعیت مراجعه کردیم که اسم سه نفر با نام «ترانه موسوی» به دست آمد.

سردار رادان عنوان کرد: یکی از این افراد، دختر دو ساله ‌ای بود که اساسا با خبر اینها هماهنگ نبود. دو تن دیگر هم مورد تحقیق و پیگیری قرار گرفتند که مشخص شد خانمی که آنها اعلام کرده‌اند، چندین سال است در خارج از کشور زندگی می‌کند و با خانواده ‌اش هم مصاحبه شد که موضوع خنده ‌داری بود.

وی تاکید کرد: حرفم این است که باز هم باید منتظر این شایعه‌سازی‌ها و خبرسازی‌ها باشیم چون این موضوع کارکرد این رسانه‌هاست."


 

نیروی انتظامی حافظ منافع بخش خاص؟


 

سردار رادان که همین چند خط قبل مدعی می شود که نیروی انتظامی به اطلاعات کافی در مورد جریانات اشراف دارد، در پاسخ به سئوال خبرنگار فارس درباره نامه مهدی کروبی مبنی بر آزار جنسی بازداشت‌شدگان می گوید:

"به سئوالات سیاسی پاسخ نمی‌دهم و فقط درباره پلیس از من سئوال کنید." (همان منبع)

این در حالی است که به دلیل نقض شدید حقوق بشر و شهروندی منجمله کشته شدن در زندان کهریزک تحت مسئولیت نیروی انتظامی و سرادار رادان، هنوز سیستم حاکم از افشای اسامی کسانی که در این بازداشتگاه مخوف و غیر انسانی، دستگیر، بازجوئی، شکنجه و یا کشته شده اند سخنی نمی گوید. مقامات امنیتی و قضایی تنها زیر فشار افکار عمومی سخن از متهم بودن دو نفر از نیروی انتظامی بدون اعلام مشخصات آنان خبر می دهند. این درحالی است که در جریان  زندان ابوغریب  ژنرال آمریکائی جانیس کارپینسکی، General Janis Karpinski مسئول زندان  از کار برکنار شد (۲) و هفت تن از نظامیان آمریکائی محاکمه شدند.

 

حسین کروبی(فرزند مهدی کروبی) در برشمردن رنج های دیگری که بر زندانیان رفته است، چنین توضیح می دهد:

می‌گفتند حشرات موذی در سلول بودند و آنجا را مدام سم‌پاشی می‌کردند. گاز اشک آور توی خود سوله زده‌ اند. آنها را روی هم پرت می‌کرده ‌اند. از مسائل جنسی هم گفتند. می‌گفتند با ما هر جور اذیتی توانستند، انجام دادند و خیلی کتک زدند. می‌گفتند ما را دولا می‌کردند و می‌گفتند شما خر هستید و یک آدم گنده ‌ای سوار ما می‌شد و با کابل به پشت ما می‌زد که راه بروید. (۶)

به راستی اگر در زندان ابوغریب، نیروهای نظامی امریکا غیر انسانی ترین شکنجه ها را به دستگیر شدگان اعمال کردند، هر چند در نفس زشتی عمل شکنجه تغییری نمی کند، ولی آمریکا عراق را اشغال نظامی کرده بود و بسیاری از آن افراد علیه نیروهای اشغالگر فعالیت می کردند در حالیکه کسانی که در بازداشتگاه های مخفی و علنی  تهران که در کنترل نیروهای وابسته به جناح خامنه ای ـ احمدی نژاد هستند، نگهداری می شوند، در جریان اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز  میلیونها  ایرانی دستگیر شده اند. به راستی رفتاری این چنین غیر انسانی، جنایت و بدنامی ابوغریب را کم رنگ می کند.


 


 

آزادی رسانه ها مهمترین عامل در کشف حقیقت


 

در تاریخ ۲۸ اپریل ۲۰۰۴ در برنامه تلویزیونی "60 دقیقه " و در ۳۰ اپریل سیمون هرش در "نیویورکر" مطالبی در مورد نقض حقوق بشر و بدرفتاری نظامیان آمریکا منتشر کردند و بدینوسیله افکار عمومی آمریکا و جهان را در مورد اشغال عراق، روشن تر کردند که نقطه سیاهی برای آمریکا و جمهوری خواهان و پرزیدنت بوش در تاریخ معاصر شد. (۳)

در ۱۹۹۳ تلویزیون سی بی سی که بودجه آن از طرف دولت فدرال تامین می شود، گزارشی از شکنجه و قتل جوان سومالیایی توسط واحد زبده ارتش کانادا منتشر کرد که در نهایت باعث دستگیری نظامیان خاطی و انحلال این واحد شد. این گزارش توسط دکتر ارتش تهیه و منتشر شده بود.

موارد زیادی در کانادا در مورد نقش رسانه ها در کشف حقیقت و اطلاع رسانی درست به مردم برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسیون و نظامی ها مشاهده می کنیم. یعنی بدون آزادی روزنامه نگاران، دسترسی به بسیاری از اطلاعات که در کانادا هم محرمانه تلقی می شود، ممکن نیست. تا آنجا که روزنامه نگاری تهمت نزند می تواند خبر رسانی کرده و مطلب منتشر کند. این مقوله هم از پوشش خبری در مورد تمامی طرفین موضوع شروع و با نتیجه گیری رسانه در دسترس مردم قرار می گیرد.

این در حالی است که در ایران، روزنامه ها به شدت در معرض تهدید و سانسور قرار دارند. بسیاری از روزنامه نگاران دستگیرشده اند. کمتر روزنامه ای جرئت دارد که خلاف جناح خشونت طلب که کنترل قوه قضائیه ر ا نیز در دست دارد، بنویسد.

محمدباقر صمیمی روزنامه نگار ایرانی مقیم کانادا می گوید:"روزنامه نگاری در ایران همیشه با مشکل روبرو بوده است. الان هم متاسفانه با بسیاری از مشکلات جدی روبرو است. دستورالعمل ها برای بکن و نکن های روزنامه ها زیاد شده است
روزنامه نگاران در خطر تهدید و بازداشت هستند. بسیاری بازداشت شده اند و برخی مجبور شده اند از خانه های خود بیرون بروند. روزنامه نگاران شهرستانی مورد ارعاب قرار گرفته اند. به عبارتی این عده نه تنها نمی توانند کار بکنند، بلکه هر آن منتظر دستگیر و زندانی شدن هستند."(5)


 احمد زیدآبادی روزنامه نگار در دادگاه

از سوی دیگر وقتی حجت الاسلام کروبی که  در زمانی نفر چهارم سیستم بوده است و نقش پررنگی در حذف آیت العظمی منتظری از صحنه سیاسی ایران داشت، اکنون که در مورد خبر تجاوز به زندانیان مرد و زن به رفسنجانی می نویسد، با تهدیدهای جناح خشونت طلب روبرو می شود.  در حالی که تجاوز به زندانیان، اگر چه سیستماتیک نبوده است ولی شواهد زنده ای از اعمال آن در بسیاری از زندانها و بازداشتگاه های امنیتی و سپاه و کمیته توسط بازجوها و پاسدارها علیه زندانیان زن وجود داشته است. البته  هیچ روزنامه نگار و روزنامه ای به دلیل اینکه خط قرمزی به نام ولایت فقیه در مورد آن ننوشته اند.

حسن سبحانی نیا نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در مورد نامه کروبی  به خبرنگاران گفت، اگر این اتهامات ثابت نشود باید با عوامل خاطی به شدت برخورد قانونی شود. وی افزود: "انتشار این گونه مطالب بدون ارجاع به مراکز قانونی و ذی‌صلاح و عدم ارائه مستندات یک اقدام خلاف قانون بوده و در صورتی که این اتهامات ثابت نشود دستگاه قضایی باید با عوامل انتشار آن به شدت برخورد کند."

وقتی با کروبی چنین می کنند با روزنامه نگاری که اسلحه اش قلم است به غیر اخلاقی ترین شیوه برخورد می کنند.

مسیح علی نژاد، روزنامه نگار زن شجاع و بدون سانسور می نویسد:

"در باز شد و برای نخستین بار شیخ مهدی کروبی را از نزدیک ملاقات می کردم. او از من خبرنگار تیز و جسوری می شناخت که سئوال های گاه و بی گاه من به تعبیر خودش مثل نیش مار بود اما آن روز من مثل کسی که از مار نیش خورده به خودم می پیچیدم و بیشتر از تصور شیخ زار زدم و گریه کردم تا بالاخره لابه لای گریه هایم به شیخ رساندم که در دادگاهی که قاضی معروف برایم ترتیب داده بود تا شکایت ستاد کل نیروهای مسلح را به من تفهیم اتهام کند از تمامی مسایل ریز و درشت جنسی حرف زده شد به جز مقاله ای که برایش احضار شده بودم.

من سرخ از شرم بودم و شیخ سرخ از عصبانیت. گفتم قاضی در برابر وکیل و معاون مدیرمسئول روزنامه همبستگی، گفته است: اگر عذرخواهی در روزنامه ننویسی، فردا روزنامه شما باید گزارش خبرنگار زنی را به عنوان تیتر نخست خود منتشر کند که در یک هفته با سه مرد زنا می کند."(7)


 


 



 

امیدوارم در کشورم هیچ فردی به خاطر عقیده و ابراز آن دستگیر نشود


 

اینکه "ترانه موسوی" یک شایعه هست یا نه فرقی در قضیه نمی کند، هر چند شایعه شمشیر دو لبه خطرناکی ست که در درازمدت همه از آن رنج می برند. این سانسور و استبداد است که زمینه ساز شایعه است.


طرح از مانا نیستانی برگرفته از رادیو زمانه 

در کشور ایران تحت حاکمیت روحانیت که اکثریت آنان یا دولتی شده اند و یا تقیه (سکوت شرعی) کرده اند، اکثریت مردم از حق دسترسی به اطلاعات آزاد و رسانه ای محروم هستند. در حالی که سیل اتهامات توسط رسانه های دولتی و سایت های وابسته به دولت و یا نیمه دولتی به رهبران جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران که در حال حاضر تحت لوای سبز جمع شده اند، روانه شده است، در حالی که دادگاه هایی که فرق بین کیفرخواست و شبنامه را رعایت نمی کنند، افرادی را مانند نازک افشار کارمند فرهنگی سفارت فرانسه به خاطر ارسال ای میل به تلویزیون می آورند. جرمی که میلیون ها ایرانی منجمله ما در کانادا مرتکب شده ایم، زیرا به عنوان یک انسان، تنها کاری که فکر می کردیم در سانسور خبری و سرکوب شدید نیروهای مترقی و دگراندیش که خواهان آزادی و دموکراسی هستند، و به هموطنانمان کمک می کند، ارسال این ای میلها بود که بسیاری هم تکراری بود.

دولتی که تمامی رسانه ها و ابزارهای اطلاع رسانی را تصرف می کند و از پوشش خبری و نظرات  مخالفان  که میلیون ها نفر هستند خودداری می کند، نمی تواند با تکذیب یک اسم همه خشونت، جنایت و نقض حقوق بشر و شهروندی را از خاطره ما و جهانیان پاک کند. کاری که در مورد ندا آقاسلطان نتوانستند انجام بدهند.

در سیستمی که هنوز هیچ ارگانی مسئولیت کشتن بازداشت شدگان را قبول نمی کند و تعداد آنان را اعلام نمی کند چگونه می توان به اطلاعات داده شده مانند عدم وجود ترانه موسوی باور کرد؟

در حالی که صدها روزنامه نگار به دلیل عقایدشان در زندان دولت کودتا هستند و بر اساس قوانین عقلی و بین المللی و حقوق بشر، حکومت و دولت مسئولیت حفظ جان شهروندان را به عهده دارد  و باید پاسخگو باشد، پاک کردن صورت مسئله، در دنیای اینترنت و در حضور هزاران ایرانی در خارج از کشور، هیچ کمکی به خشونت طلبان نخواهد کرد.

اگر به ادعای مدیریت جهانی خود (احمدی نژاد) و رهبری مسلمانان جهان (خامنه ای) باور دارید، به جای پاک کردن صورت مسئله، به عقاید همه مردم ایران احترام بگذارید و روزنامه ها، روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.


 

ssultanpour@yahoo.com


 

پانویس ها:

۱- تابناک، ۲۰ مرداد ۲۰۰۹

۲و ۳-http://en.wikipedia.org/wiki/Abu_Ghraib_prisoner_abuse

۴ـhttp://en.wikipedia.org/wiki/Somalia_Affair

۵ ـ ۱۵  جولای۲۰۰۹ http://bayanupload.blogspot.com/

۶ و ۷ ـhttp://masihalinejad.com/?p=640