مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی حدود سه هفته دیگر برگزار خواهد شد. نمایشی که در درون خود با تناقضات بسیار و مهندسی های ناشیانه که در واقع از سردرگمی و دستپاچگی مقامات حکایت دارد، همراه است. بدون تردید می توان مدعی شد که شرایط پیشاانتخاباتی جمهوری اسلامی در مقایسه با وضعیت سیاسی قبل از انتخابات ۸۸ ـ که با اعتراضات گسترده مردم و از آن طرف هم سرکوب شدید و به راه اندازی اعدام و شکنجه و تجاوز از سوی حکومت توأم بود ـ بسیار بحرانی تر است و کلیت مقامات رژیم و در رأس آنها شخص خامنه ای این بار به طور واقعی با “فتنه های بزرگ” مواجه اند. جمهوری اسلامی در شرایط نارضایتی گسترده و عمیق مردمی خشمگین و متنفر از سیاست گذاری های حاکمان مذهبی که فقط مترصد فرصتی برای به زیر کشیدن حکومت هستند، به استقبال برگزاری سیرک انتخاباتی اش می رود. نمایشی که این بار به ظاهر با “بحران هاشمی” همراه است و بدین معنا، کلیه دست اندرکاران رژیم با بحران تازه ای روبرو هستند. بحران تأیید یا رد صلاحیت باسابقه ترین یار انقلاب و نظام اسلامی نکبت بارشان که در هر دو صورت، تنها نتیجه اش تضعیف هرچه بیشتر جایگاه خامنه ای و بی آبرویی هر دم فزاینده اوست. راستش بحران حاضر در صفوف حکومت اسلامی به طور مستقیم ولی فقیه را نشانه گرفته است و خامنه ای بازنده اصلی رقابتی است که سرمنشأ اصلی اش در خطر بودن کلیت نظام اسلامی است!

محمد هاشمی رفسنجانی کاندیدای رد صلاحیت شده

محمد هاشمی رفسنجانی کاندیدای رد صلاحیت شده

از همین منظر است که تک تک این نامزدها و مقامات حکومتی تلاش می کنند به شیوه خودشان نظام عزیزشان را حفظ کرده و آن را از مهم ترین بحران و کابوس پیش رویشان یعنی بحران انقلاب و شورش های اجتماعی و یا به قول “رسول سنایی راد”، رئیس دفتر سیاسی سپاه، از “شورش های  مدل روسی” به سلامت عبور دهند. سردار سنایی راد که در جمع عده ای از طلاب حوزه علمیه قم صحبت می کرده، در توضیح شورش های مدل روسی می گوید: “برگزاری انتخابات شوراها و ریاست جمهوری به طور همزمان می تواند پیامدهای احتمالی هم داشته باشد. یکی از این پیامدهای احتمالی می تواند اجرا کردن مدل شورش روسی در تهران و سپس تسری به سایر نقاط کشور و مجددا به تهران باشد”. رئیس دفتر سیاسی سپاه با اشاره به آگاهی و آمادگی سپاه برای برخورد با این نوع شورش ها اضافه کرده است که “تجربه سال ۸۸ این بود که این فتنه در تهران رخ داد و نیروهای امنیتی نیز در این شهر منسجم شدند تا توانستند اوضاع را کنترل کنند ولی اگر این شورش به شهرهای دیگر سرایت می کرد، بر اثر پراکندگی نیروهای مدافع، شاید شرایط به گونه ای دیگر رقم می خورد”!

همین نکته نشاندهنده ترس و وحشت حاکمان از برخاستن سهمگین انقلابی است که در کمین نشسته و توضیح دهنده تمام تلاش های این بازیگران نمایش انتخاباتی و در رأس آنها هاشمی رفسنجانی است که در عین حال، امروز به ظاهر به ناجی حکومت تبدیل شده و گویا مخالفان خامنه ای را نمایندگی می کند. هاشمی رفسنجانی به طور مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که خامنه ای باعث و بانی مشکلات و معضلات کشور است و او آمده است که به قول “علی شکوری راد”، عضو شورای مرکزی جبهه تعطیل شده مشارکت، از این “آخرین فرصت” برای حفظ نظام استفاده کند و یا در هر حال، حامیانش او را قانع کردند که او ناجی کشتی به گل نشسته نظام اسلامی است غافل از آن که کل نظام اسلامی مدت هاست از خود عبور کرده و مقامات این رژیم سال هاست که با تناقضات غیرقابل حل در اداره امور کشور مواجه اند و می دانند که تا چه اندازه ماهیت نظامشان با خواسته ها و مطالبات انسانی مردم، زنان و جوانان ناسازگار است و راستش در این مضحکه مشمئزکننده انتخابات هم، تمام آن چیزی که به مردم مخابره کرده اند، تلاش شیادانه و توأم با دستپاچگی شان بوده است به منظور فریب و تحریف دوباره مردم تا شاید نظام اسلامی باز هم با حداقل هزینه  بتواند به اصطلاح انتخابات برگزار کند، ادا و اطوار دموکراتیک بریزد و چند صباحی بیشتر دوام بیاورد و با این حال، تحرکات ماشین آدم کشی و سرکوب حکومت در روزهای اخیر و اختناقی که بر سر مردم گسترده اند، در کنار اظهارات فرماندهان سپاه، به روشنی نشاندهنده عمق ترس و آشفتگی مقامات و ناتوانی شان در مقابله با شورش های احتمالی آینده است که این بار به اعتراف خودشان می تواند تمام مملکت را فرا بگیرد. به همین دلیل است که پیشاپیش فضای امنیتی را در همه جا برقرار ساخته اند و برای جلوگیری از هرگونه تحرک و تجمعی ستاد جوانان اطلاح طلب را تعطیل نموده و یا به دستگیری حامیان احمدی نژاد و مشایی پرداخته اند و از آن طرف هم ادعا و افتخار می کنند که این بار به راه مقابله با تکنولوژی ارتباطات و وبسایت های اجتماعی که می توانند موجب ارتباط و اجتماع “فتنه گران” باشد، دست یافته اند. به همین دلیل است که حمیدرضا مقدم فر، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران طی یک سخنرانی در تبریز با تأکید بر اینکه “سال ۹۲ آبستن حوادث و فتنه هایی است”، اظهار می دارد که “اعتراضات سال ۸۸ نباید هشت ماه طول می کشید… علت اصلی طولانی شدن دوران فتنه این بود که ما در سال ۸۸ غافلگیر شدیم و نمی دانستیم با فیس بوک، توئیتر، بالاترین، بی بی سی فارسی و این حجم رسانه با مدل های مختلف چگونه باید مقابله کنیم”!  حمیدرضا مقدم که پیشتر مدیریت خبرگزاری فارس را بر عهده داشت، با انتقاد از کسانی که انتخابات را سه یا چهار قطبی می دانند، یک طرف فتنه و اطلاح طلب، یک طرف انحرافی و یک طرف اصولگرا، اعتراف می کند که “اینها خیلی بنیان ندارد و در انتخابات ۲۴ خرداد تنها دو قطب حضور دارد. یکی تفکری که رهبری هدایت می کند و رهبری آن را در دست دارد و یک گفتمان هم در مقابل آن است”! همچنین “علی شیرازی” نماینده خامنه ای در سپاه قدس (شاخه برون مرزی سپاه پاسداران) هم نسبت به ارسال “پیامک های انتخاباتی” هشدار می دهد و می گوید ارسال این پیامک ها از هم اکنون آغاز شده است!

باید گفت تمام این تلاش ها و بازی های مسخره تأیید یا رد صلاحیت هاشمی و مشایی هم (که تا لحظه نگارش این یادداشت هنوز نتیجه آن مشخص نشده است) به هیچ وجه نمی تواند حکومت اسلامی را از بحران های غیرقابل حلی که دچارش شده است، نجات دهد. آمدن رفسنجانی، فارغ از تأیید یا رد صلاحیتش، در هر حال شکاف های رژیم را تعمیق و تشتت و پراکندگی را میان اصولگرایان میانه رو و اصولگرایان افراطی حول خامنه ای شدت بخشید. اصولگرایانی که تنها امیدشان این است که شاید بتوانند با رد صلاحیت هاشمی و ائتلاف بر سر یک نامزد واحد، به پیروزی دست یابند غافل از آنکه نظام اسلامی به درستی بر سر دو راهی سرنوشت سازی قرار گرفته که در هر حال، نتیجه اش نابودی کل حکومت است. مشکل حکومت اسلامی این است که شخص خامنه ای و ولی فقیه به عنوان ستون فقرات رژیم اسلامی بیشتر از هر زمانی بی اعتبارتر و بی آبروتر است و این را هاشمی رفسنجانی می داند و به همین دلیل دیگر مانند گذشته از آشکار ساختن اختلافات خود با خامنه ای گریزان نیست چرا که پای حفظ نظام اسلامی در میان است!  و نیز به همین دلیل است که غلامعلی حداد عادل اعتراف می کند که “طراحی دشمنان برای آینده ایران تقابل میان هاشمی و رهبری است و این بسیار خطرناک تر از تقابل احمدی نژاد با رهبری خواهد بود”! حداد عادل خود به خوبی می داند که تا چه اندازه شکاف ها در جمهوری اسلامی عمیق تر شده و خامنه ای با هاشمی درافتاده است اساسا به این دلیل که از همه چیز می ترسد و به هیچ کس اعتماد نمی کند. هراسناک است از هزینه هایی که با رد صلاحیت هاشمی مستقیما به پای او نوشته خواهند شد و می ترسد از تعمیق شکاف ها و شلوغ کاری هواداران هاشمی و مشایی ــ احتمالا ــ پس از رد صلاحیتشان که به نوبه خود اختلافات را در میان اصولگرایان به سطح غیرقابل ترمیمی خواهد رساند. این همان خطری است که با آمدن هاشمی ــ و فارغ از تأیید یا رد صلاحیتش ــ کل حکومت را تهدید می کند. به همین دلایل است که “غلامعلی رجایی”، یکی از مشاوران هاشمی پیشاپیش هشدار می دهد که “هاشمی شناسنامه انقلاب است و هیچ عاقلی مهر باطل به شناسنامه خود نمی زند”! و باید اضافه کرد که ارکان اصلی این حکومت خودشان دارند نظام اسلامی را هرچه بیشتر به پرتگاه نابودی نزدیک می کنند اساسا به این جهت که دیگر جامعه ایران حکومت اسلامی و هیچیک از مقاماتش را که پرونده شان در دزدی و کشتار مردم و جوانان سیاه است، نمی خواهد. هاشمی رفسنجانی دیگر بر خلاف هذیان گویی های اصلاح طلبان حتی ناجی نظام و یا مطلوب ترین گزینه برای گذار از بحران ها هم نیست! و راستش، تنها کارکردش برای مردم این است که بتوانند از این اختلافات و بر سر و کول هم پریدن ها و افشاگری ها میان تمام ارکان حکومت، بهره گیرند و روز ۲۴ خرداد بساط به اصطلاح انتخابات رژیم جهل و دزدی و جنایت را بر سر ولی فقیه و نظام اسلامی منحوسش خراب کنند.

*هادی وقفی از اعضای کمپین مبارزه با سنگسار