برای این که تشخیص بدهید کشوری که در آن پا گذاشته اید، چقدر به آزادی و دموکراسی پایبند است، حتما نباید محقق باشید و یا  …


شهروند ۱۲۴۴  پنجشنبه ۲۷ آگوست  ۲۰۰۹


 

تشخیص سیستم انسانی و عادلانه با سیستم های ظالمانه و غیر انسانی


 

برای این که تشخیص بدهید کشوری که در آن پا گذاشته اید، چقدر به آزادی و دموکراسی پایبند است، حتما نباید محقق باشید و یا تحلیلگر مسائل سیاسی و یا زندانی سیاسی، فقط چند دقیقه ای به اطراف خود نگاه کنید، از ساختمان دولتی، فرودگاه یا گمرک دور شوید، به مغازه های مردم بروید، اگر همان عکسی را که در فرودگاه بود، دیدید شکی در نبود آزادی در آن کشور  نکنید. این عکس و حضورش در تمامی اتاق ها و اماکن یعنی این که ما ناظر گفتار شما هستیم. ایران باشد یا عربستان، سوریه باشد یا چین و ماچین، باید مواظب حرف زدن خود و ابراز عقیده تان باشید. حال به اروپا بروید و یا به کانادا بیائید. من در فرودگاه و مرزها هم عکس هارپر نخست وزیر را ندیده ام. حتی در بسیاری از ادارات دولتی هم عکس وی وجود ندارد. خیلی از کانادائی ها این که چه کسی نخست وزیرشان است خبر ندارند، ولی به سیستم در کل به دلیل اهمیتش به حقوق و آزادی های فردی، اعتماد دارند. در حالی که در ایران کمتر کسی جرئت دارد عکس ولی فقیه را در خانه اش و یا مغازه اش نداشته باشد.

***

اگر وقت زیادتری دارید سری به دادگستری و پلیس بزنید. در کشوری که آزادی های فردی و حقوق مدنی و شهروندی و کرامت انسانی نهادینه شده باشد، شما آن را حس می کنید، زیرا مهمترین بخش، ایجاد اعتماد یک جامعه و سلامت یک  سیستم سیاسی، اجتماعی ست. یعنی اگر پلیس با جنایتکاران ـ و کسانی که شاید شریرترین آدم های روی زمین باشند ـ با خشونت و توهین و غیرقانونی رفتار کرد،  شکی نداشته باشید که آن رژیم، سالم نیست و مردم معمولی هم از احترام و عدالت برخوردار نیستند، زیرا در تمامی دنیا عموماً کسانی که  پول و پارتی دارند می توانند هم در امنیت باشند، و هم امنیت دیگران را به خطر بیندازند و از مجازات فرار کنند و اگر موردی از تخلف نیروی پلیس در جوامع دمکراتیک پیش بیاید با عکس العمل صریح و سریع مسئولان امور و رسانه ها و وجدان عمومی روبرو می شود. اگر در سیستمی مردم عادی، فقیر و یا کم درآمد توانستند شکایات خود را برای احقاق حق خود مطرح کنند، حتی اگر به آن دست نیابند، آن سیستم ظالمانه نیست. بنابر این لازم نیست که جرم شناس  و یا دموکراسی شناس باشید تا به سادگی متوجه شوید که در ایران مردم عادی از امنیت قضائی و عدالت برخوردار نیستند؛ وقتی که برخوردهای زننده و خشن و غیرانسانی نیروهای انتظامی را با متهمان در جلوی دوربین های خبرنگاران و چشمان مردم می بینید. در یک دادگاه عادلانه فرد مجرم با طی مراحل قانونی و برخورداری از وکیل و حقوق انسانی، محاکمه می شود، اما در نظام ولایی،  قاضی تحت عنوان تعزیر حکم شلاق می دهد و شکنجه را شرعی می کند. این دیگر سیستم انسانی و عادلانه نیست، زیرا بر اساس خشونت و رعب و وحشت می خواهد ایجاد امنیت بکند که بالطبع مردم عادی قربانیان آن خواهند بود. امنیتی که طالبان در افغانستان به وجود آورد، امنیت نظامی با آرامش گورستانی بود.


 

کهریزک  نماد خشونت علیه زندانیان


 

این بار اگر اسم کهریزک بر سر زبانها افتاد، نباید تصور بشود که چنین فجایع و رفتار غیر انسانی پیش از این در آن نبوده است و این شکنجه گران و بازجویان به یکباره به این درجه از وحشی گری و خشونت رسیده اند، بلکه این سیستمی بوده است که در آن به طور مستمر علیه معتادان که قربانیان نظام اجتماعی سیاسی ایران هستند، اعمال می شده است و علیرغم هشدارها در مورد حساسیت به بدرفتاری با متهمان اداره آگاهی و مواد مخدر، کمتر جریان سیاسی و یا حتی حقوق بشری حساسیت نشان داده و یا موضع گرفتند.

باید مردم را آموزش داد. باید در مقابل رفتار غیرانسانی علیه مجرمان قاطعانه ایستاد تا همه بدانند که ضرب و شتم، غیرقانونی و غیر انسانی ست. اگر این بار هم رسانه های آزاد در پشت افشای این جنایات علیه بشریت نبودند، امکان مخفی نگه داشتن ابعاد فاجعه و ادامه آن بدون این که حساسیت کسی را برانگیزد و بدون این که کسی از بزرگان سیستم را قربانی کند، وجود داشت. برای داشتن سیستم سالم به نظارت مستمر و مردمی نیاز است، چیزی که در سیستم ولایت فقیه وجود ندارد.


 

فساد سیاسی ـ اجتماعی حاصل قدرت بدون نظارت


 

سال ها این پرسش وجود داشت که  چگونه دیکتاتورها سرنگون می شوند؟ و پاسخ من این بود که آنها بالاخره یک جایی اشتباه می کنند.  این اشتباه هم توسط ولی فقیه در ۲۲ خرداد با تایید انتخابات مسئله دار، صورت گرفت و مشروعیت خودش، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را به طور جبران ناپذیری، خدشه دار کرد. رفسنجانی سال ها قبل گفته بود ما اشتباه شاه را نمی کنیم که آزادی بدهیم تا اعتراضات به وجود بیاید، ولی اگر قرار بود دنیا به دلخواه دیکتاتورها بماند هنوز هم ما مانند اسپارتاکوس در دوران برده داری بودیم.


 

این قدرت بدون نظارت است که سیدعلی خامنه ای، آخوندِ جوانِ عدالت خواهِ  شاعر پیشه و سخنور را که علیه استبداد شاه سخن می گفت و به سبک روشنفکران پیپ می کشید، تبدیل به یکی از هولناک ترین مستبدان تاریخ معاصر ایران می کند، زیرا ولایت فقیه، یعنی نماینده خدا بر روی زمین. یعنی اختیارات خدا را داشتن ولی پاسخگو نبودن به هیچ کسی حتی خود خدا.


 

رای منفی آیت الله طالقانی به اصل ۵ قانون اساسی


 

زنده یاد آیت الله طالقانی تا زمانی که زنده بود اجازه نداد اصل ولایت فقیه (اصل ۵) قانون اساسی به تصویب برسد. وی به عنوان اعتراض بر روی موکت مجلس خبرگان می نشست. او می گفت:"می ترسم با این وضع سطح قانون جدید از ۷۰ سال پیش به مراتب پایین تر باشد."

 یاتآیت العظمی منتظری که رئیس مجلس بود، تئوریسین ولایت فقیه و خمینی طراح آن بود. هر چند آیت الله منتظری سالهاست که از چنین ادعائی فاصله گرفته است و بعد از مرگ خمینی، ولایت فقیه را  به نظارت بر قوانین محدود  می کند.

دکتر کدیور از شاگردان آیت العظمی منتظری  می گوید "ولایت فقیه عبایی بود که به تن آقای خمینی ساخته شده بود."1

 دکتر محمد برقعی در مورد ولایت فقیه می نویسد:

ولایت فقیه آن هم از نوع مطلقه اش در نفس خود ضد مردم سالاری است. مسئله ای که نویسندگان بسیاری از زوایای مختلف به آن پرداخته اند و از زاویه درون دینی مهندس بازرگان کتاب "ولایت فقیه" و  دکتر کدیور چند کتاب از جمله "نظریه‌های دولت در فقه شیعه" را در همین رابطه نوشته اند  و  نشان داده اند که این نظریه تقریبا از ابداعات شخص آیت الله خمینی است.۲

 

تئوریسین ولایت مطلقه فقیه ـ مصباح یزدی


 

در فقه سنتی به غیر از آیت الله مصباح یزدی که راست ترین و خشن ترین برداشت از اسلام را دارد، فقیه معتبری از ولایت فقیه در غیبت امام (زمان) دفاع نکرده است. مصباح یزدی می گوید "عناصر مزدور شیطانی را شناسایی کنید. هر جا آهنگ مخالفت با ولایت فقیه ساز شده آن را خاموش کنید و . . . اگر از روی غرض ورزی است او را خفه کنید".  از آنجا که این برداشت، با فطرت بشری و قوانین طبیعی در تضاد شدید است، بالطبع بایستی با زور پیش برود و این ممکن نیست مگر این که تبدیل به پروژه ای شود که هزینه میلیون دلاری آن به گفته کروبی به جریان مصباح یزدی اختصاص داده می شود. آن ها توانسته اند شاگردان موثری چه در داخل و چه در خارج تربیت کنند که بتوانند ولایت فقیه را تئوریزه و گسترش بدهند.


 

بخش دوم و پایانی هفته ی آینده


 

Ssultanpour@yahoo.com