شهروند ـ خبر شدیم که کیهان مرتضوی طراح صحنه فیلم و تئاتر که در حال حاضر به عنوان مدرس در مدارس و کالج های تورنتو مشغول به کار است…


شهروند ۱۲۴۵  پنجشنبه ۳ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

گفت وگو با کیهان مرتضوی در پیوند با ساخت مجموعه فیلم های آموزشی برای مدارس تورنتو  


 

خبر شدیم که کیهان مرتضوی طراح صحنه فیلم و تئاتر که در حال حاضر به عنوان مدرس در مدارس و کالج های تورنتو مشغول به کار است، در مراحل اولیه ساخت یک سری فیلم آموزشی برای اداره آموزش تورنتو است. به همین انگیزه گفت وگویی با او انجام دادیم که می خوانید:


 

درباره فعالیتهای اخیرتان در زمینه روشهای نوین در آموزش بگویید؟


 

ـ همانطور که می دانید من معلم هستم و از حدود ۹ سال پیش در دو حیطه آموزش متوسطه در  Toronto District School Board  و آموزش عالی در York University به عنوان استاد راهنمای آموزش به امر تدریس اشتغال دارم، اما در کنار تدریس عضو شورای برنامه ریزی آموزش هنر در اداره آموزش تورنتو (Toronto Arts Leadership Council)  و همچنین عضو تیم اجرایی پروژه آموزش با استفاده از روش استعدادهای چندگانه  (Multiple Intelligences Leadership Program)  نیز هستم.


 

وظیفه این شوراها و عملکرد آنها چیست؟


 کیهان مرتضوی

ـ وظیفه این شوراها نه تنها تهیه برنامه ی آموزشی برای تدریس هنر، بلکه بهره گیری از هنر و روشهایی است تا از هنر به عنوان یک پل یا پنجره برای آموزش دروس دیگر چون ریاضیات، زبان و علوم استفاده شود. حدود هفت سال پیش در مسیر تحقیقاتی که برای رسیدن به این ایده انجام می دادم، با تئوری جدیدی آشنا شدم که استعدادهای چندگانه  (Multiple Intelligences Theory) نامیده می شود. مبتکر این تئوری Howard Gardner  نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد است. او معتقد است که اگرچه استعداد، دانش و مهارت در حیطه های بیانی ـ زبانی (Verbal – Linguistic) و منطقی ـ ریاضیاتی  (Logical – Mathematical) لازمه ی حیات در دنیای امروز است، اما حداقل شش نوع استعداد دیگر در انسان وجود دارد که سیستم آموزشی امروز آنها را نادیده انگاشته است. او برخلاف تئوری IQ،  معتقد است که همه می توانند بیاموزند و این وظیفه سیستم های آموزشی است تا مفاهیم را از دریچه ی استعدادهای ویژه ی افراد به آنان بیاموزد. به طور خلاصه این شش استعداد عبارتند از بصری ـ فضایی (Visual-Spatial) ، بدنی ـ حرکتی   (Bodily – Kinaesthetic) ، موسیقیایی (Musical)، جمعی (Interpersonal)، فردی (Intrapersonal) و طبیعی (Natural).


 

علاوه بر تحقیقات، آیا عملا هم تئوری Multiple Intelligences را در کلاسهایتان به کار گرفته اید؟


 

ـ هر چند این تئوری آموزشی در جوامع و فرهنگ های مختلف قابل اجراست، تعدد فرهنگی موجود در کانادا و در نتیجه تعدد پیشینه های فراگیری در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، اهمیت این سیستم آموزشی نوین را چندین برابر می کند.  Multiple Intelligences  مبحث بسیار جالب، گسترده و بدیعی است که می توان ساعتها درباره آن صحبت کرد که متاسفانه در چهارچوب این گفت وگو نمی گنجد.

در هر حال پس از تحقیقات اولیه و بررسیهای لازم، ما (تیم اجرایی) این تئوری آموزشی را به طور آزمایشی (Pioneer) در کلاسهایمان به کار گرفتیم و با بهره گیری از نتایج حاصله در حدود دو سال پیش یک برنامه آموزشی جدید با عنوان MILEAD  (Multiple Intelligences and Personal Leadership Program)  بنیان گذارده شد. هدف اصلی این پروژه آشنا ساختن معلمان با این تئوری مدرن آموزشی است و در حال حاضر من و دیگر اعضای تیم اجرایی این پروژه با برگزاری دوره های آموزشی (MILEAD Program)  برای معلمان و تولید فیلمهای آموزشی، امیدواریم که تا پایان سال ۲۰۱۲ تمامی مدارس تورنتوی بزرگ از این سیستم پیشرفته آموزشی بهره مند شوند. به اعتقاد ما استفاده از این اسباب آموزشی آمار ترک تحصیل را در مدار
س تورنتو و کانادا به شدت کاهش خواهد داد.


 

از تولید فیلم های آموزشی صحبت کردید در این ارتباط بیشتر توضیح بدهید؟


 

ـ حتماً. در واقع برای خود من این هیجان انگیزترین بخش این پروژه است. داستان از این قرار است که به واسطه پس زمینه کاری من در سینما و تلویزیون، تولید یک سری فیلم کمک آموزشی مستند ـ داستانی در همین راستا به من محول شده است. عنوان این مجموعه آموزشی  MI A New Learning Culture  خواهد بود و عنوان اولین قسمت How UR Smart – Not – How Smart UR است، که هم اکنون در حال تحقیق، نگارش متن و برنامه ریزی تولید آن هستیم. خوشبختانه به واسطه اهمیت این روش آموزش نوین، این پروژه مورد حمایت کامل اداره آموزش تورنتو قرار گرفته که عملی شدن آن را قطعی می کند. ضمنا در همین رابطه ممکن است که با TVO هم برای همکاری مذاکراتی داشته باشیم.


 

گفتید که این فیلم ها مستند ـ داستانی خواهند بود، از سبک و فضای این فیلم ها بگویید؟


 

ـ گرچه مضمون این فیلم ها مستندگونه و آموزشی خواهد بود، ولی قصد من آن است که برای آنها یک فضای مفهومی (Conceptual) طراحی کنم، بدین معنی که در ساخت این مجموعه سعی خواهد شد تا به کمک فضاسازی (چگونگی و موقعیت اشیاء، رنگ ها، نورها و سایه ها) محتوای درونی ذهن شخصیت ها ـ در موقعیت های مختلف ـ در جلوی دوربین شکل بگیرند. به عبارت دیگر، رنگها و فرم ها در یک پروسه کاربردی، مود و فضای بصری لازم را برای لحظات و اتفاقات مختلف فراهم خواهند ساخت. مثلا ممکن است که یک کلاس درس از دید دو دانش آموز (و حتی شاید یک دانش آموز در دو مود مختلف) به گونه های متفاوت فضاسازی شود.


 

با توجه به سابقه کاری طولانی شما در تئاتر، سینما و تلویزیون به عنوان طراح صحنه و مدیر هنری، آیا دلتان برای آن سالها تنگ نمی شود؟ و آیا این حرکت جدید شما را می توان بازگشت به دنیای فیلم محسوب کرد؟


 

ـ من معمولا دلم برای گذشته تنگ نمی شود، ولی همیشه دوست دارم که از تجربیات گذشته ام حداکثر استفاده را بکنم. از ۹ سال پیش که شغل معلمی را در کانادا انتخاب کردم، همیشه در این فکر بوده ام که پلی بین آموزش و حرفه اولیه ام (سینما) بزنم و خوشبختانه حالا می بینم که آن ایده به نوعی دارد به تحقق می پیوندد، ولی یک حقیقت را به شما بگویم: من تدریس را از سینما هم بیشتر دوست دارم و به راستی معتقدم که آموزش نه تنها یک هنر، بلکه والاترین هنرهاست. شاعر با کلمات شعر می سازد؛ نقاش از رنگ و بوم تابلو و معلم از آدم، انسان. سینمایی که امروز من به آن اعتقاد دارم، سینمای آموزش است. جوامع امروز به آموزش بیش از سرگرمی احتیاج دارند.