نهضت آزادیخواهی ملت ایران که بار دیگر در سالهای دهه پنجاه خورشیدی به دلیل شرایط و نیاز زمان شکل گرفت، به خاطر تحقق یافتن آزادی های سیاسی  …


شهروند ۱۲۴۶  پنجشنبه ۱۰ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

نهضت آزادیخواهی ملت ایران که بار دیگر در سالهای دهه پنجاه خورشیدی به دلیل شرایط و نیاز زمان شکل گرفت، به خاطر تحقق یافتن آزادی های سیاسی و اجرای قانون اساسی بود. این نهضت با توجه به پیشینه تاریخی و پایگاه مردمی خود می توانست در روندی آرام و به دور از خشونت به میزان بالایی از خواست هایش دست یابد.

متأسفانه مطرح شدن آیت الله خمینی و روحانیت در صحنه سیاسی، نهضت آزادیخواهی مردم را از مسیر درست حرکت خود منحرف کرد و به بیراهه کشاند. به کژراهه ای که باعث دور شدن  نهضت از شاهراه آزادی و حکومت قانون شد و به استقرار استبداد مذهبی نظام ولایت فقیه انجامید.

بدون آنکه خواسته باشیم وارد بحث های بی سرانجام دلایل و علت های داخلی و خارجی پیرامون پیروزی انقلاب اسلامی گردیم و یا برای استقرار این فاجعه هولناک تاریخی در پی یافتن گناهکارانی باشیم که در گذر از استبداد به آزادی و مردم سالاری تأثیری نمی تواند داشته باشد، لازم می دانیم به عامل مهمی اشاره کنیم که عدم توجه لازم به آن، حرکت آزادیخواهانه ملت ایران را به بستر استبداد مذهبی انداخت.

با وجود آنکه حدود یکصد سال از مبارزات ملت ما در راه رسیدن به سامان مشروط و حکومت قانون می گذشت، متأسفانه به دلیل عدم آگاهی و نبود کتابهایی که نمایانگر و بازگو کننده وضعیت آن دوران تاریخی ایران باشد، روزگاری که فساد مالی و ظلم و جنایت آخوندها کمتر از شاهان و مراکز قدرت رسمی نبود، باعث پاک شدن آنها از حافظه تاریخی و بایگانی ذهنی مردم شده بود.

نبود آزادیهای سیاسی و عدم اجرای کامل قانون اساسی سال های پیش از استقرار نظام اسلامی سبب گرایش مردم به مذهب و نیز حقانیت یافتن  شعارهای تند و عوام فریبانه آیت الله خمینی گشت. از این رو خمینی و روحانیت این امکان را یافتند که در صف نخست نهضت آزادی خواهی مردم قرار گرفته و به ناحق رهبری آنرا در دست گیرند.

شعار «آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی» خیلی زود جای خود را به شعار «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» داد. جمهوری ای که ماهیت و محتوای آن نه برای مردم روشن بود و نه برای آزادیخواهان. می گویند «ملتی که تاریخ خود را نداند، ناچار است دوباره آن را تجربه کند». در دوران پیش از انقلاب  مشروطیت در کشور دو قدرت وجود داشت: یکی، قدرت پادشاه که حقانیت خود را از سلطنت کسب می کرد و دیگری، قدرت روحانیت که مشروعیت خود را از دین و مذهب به دست می آورد. اولی، بر نیروی نظامی متکی بود و دومی بر توده های مردمی.

نهضت تجددخواهی، جامعه روحانیت را قدرتی به مراتب وامانده تر و جنایت کارتر از شاهان ارزیابی می کرد. البته روحانیون موجهی هم بودند که به آزادمنشی و درست کرداری شناخته شده و برخلاف سُنت و منافع گروه و طبقه خود با نهضت مشروطیت همکاری و از آن پشتیبانی می کردند.

امروز اما، این نه حافظه تاریخی و بایگانی ذهنی جامعه، بلکه وجدان ملی است که بیدار شده. بیش از ۳۰ سال است که مردم جنایات دهشتناک و فساد مالی گسترده آخوندهایی که مملکت را به ویرانه تبدیل کرده، مردم را به فقر و نداری کشانده و امید زندگی را از نسل جوان گرفته اند، با تمام وجود لمس می کنند.

نسل جوان امروز ایران، جنایات آخوندها که خود را نماینده ـ پیش خود خوانده الله بر روی زمین آنهم فقط در محدوده جغرافیایی ایران ـ می دانند و مذهب را وسیله کسب مقام و سوء استفاده های مالی کرده اند، نه در کتابهای تاریخ بلکه در دانشگاه اجتماع تجربه کرده و می کنند.

از این رو طبیعی است که به خیابان ها بیایند و با دست خالی رو در روی مزدوران مسلح نظام بایستند و از حیثیت و شرف انسانی و هویت ملی خود دفاع کنند. آنچه نسل جوان کشور که بیش از دوسوم جمعیت ایران را تشکیل می دهد می خواهد و برای تحقق آن آماده فداکاری و جانبازی است، عبارتند از:

– حذف استبداد مذهبی و جلوگیری از تکرار هر نوع استبداد در آینده ایران

– جدایی دین از حکومت و آزادی اعتقادات دینی و مذهبی مردم

– تأمین آزادیهای  فردی و اجتماعی و آزادی سازمانهای سیاسی و تشکل های صنفی و اجرای مفاد منشور حقوق بشر.

– حاکمیت مردم بر اداره مملکت و اساساً بر سرنوشت کشور و تنظیم و تدوین قانون اساسی.

حضور مردم در صحنه سیاسی ایران در دو ماه گذشته اراده و عزم راسخ شان به رهایی، سردمداران اسلامی را به وحشت انداخته و دنیا را به تحسین و شگفتی واداشته است.

چهره های شناخته شده ای که در گذشته با نظام استبداد مذهبی همکاری داشته و سِمت های مهم اجرایی آن را در اختیار داشته اند چنانچه از گذشته خود نادم شده باشند می توانند به صف نهضت آزادیخواهی مردم بپیوندند و مطمئن باشند که مردم ایران نادمان و پشیمان شدگان را خواهند بخشید ولی نباید تصور کنند که می توانند از نیروی جوانان فداکار و از جان گذشته برای  تصفیه حسابهای جناحی، پیروزی در مبارزه کسب قدرت و حفظ و بقای نظام اسلامی سوء استفاده کنند.