دشوار است از همایون صنعتی نوشتن،  زیرا هیچکس به درستی او را نشناخت. او شخصیتی خلاق و پر رمز و راز بود که در تمام عمر ساخت و  …


شهروند ۱۲۴۶  پنجشنبه ۱۰ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

دشوار است از همایون صنعتی نوشتن،  زیرا هیچکس به درستی او را نشناخت. او شخصیتی خلاق و پر رمز و راز بود که در تمام عمر ساخت و پرداخت و نوشت و ترجمه کرد. پرکاری اعجاب انگیزی داشت. بسیار وطن پرست بود و از تمام دنیا زادگاهش کرمان را انتخاب کرد؛ آنجا که پدر بزرگش صد سال پیش اولین پرورشگاه را با کمک مردم کرمان دایر کرده بود. اکنون این پرورشگاه با همت همایون هنوز به بهترین وجه فعال است. همایون برای این صد فرزند خود نه تنها سرپناه و خوراک و پوشاک و آموزش فراهم می کرد، بلکه به هر یک از آنها حرفه ای هم  می آموخت، اکنون بعضی از آنها صنعت کاران یا هنرمندان موفقی هستند. کودکانی که هویت مشخصی نداشتند به نام خانوادگی صنعتی نامیده شدند. پرورشگاه صنعتی به جهت املاک موقوفه آن پس از انقلاب مصادره شد. پس از مدتی که از عهده اداره آن برنیامدند آن را برگردانیدند و مجددا تصدی آن را همایون به عهده گرفت. همایون و شهین همسرش این کودکان را فرزندان خود می دانستند.


غیر از پسران بی سرپرست، همایون دختران بی سرپرست را هم در پرورشگاهی در شهر بم تحت مراقبت قرار داده بود. این پرورشگاه در زلزله بم ویران شد و تعدادی از کودکان و سرپرستان آنها کشته شدند.  این پرورشگاه اکنون به همت نیکوکاران شهر تورنتو کانادا بازسازی و دایر شده است و برای کودکان آنجا از بین نیکوکاران تورنتو حمایت کنندگانی داوطلب شده اند.

همایون از بچگی با دیگران فرق داشت، وقتی همسالان او چشم به دست پدرانشان داشتند او از راههای ابتکاری و بی سابقه ای پول می ساخت. خیلی جوان بود که خودکفا شد. در کار تجارت بسیار زرنگ بود. همایون کارهای افتخارآفرین بسیاری کرد، از جمله دائرهالمعارف ایران را با همکاری دکتر مصاحب به چاپ رساند که اطلاعات مفیدی درباره ایران به دست میدهد.

ایجاد موسسه انتشارات فرانکلین از جمله کارهای بسیار مفید او است که بیش از یکهزار و پانصد عنوان از آثار بزرگان ادب جهان را به دست مترجمان قابل ایرانی به فارسی برگرداند و کتاب خوانی را در میان ایرانیان رایج کرد. کتابهای جیبی درست کرد  تا مردم به آسانی کتاب را همراه خود ببرند. نهضت سواد آموزی را سازمان داد و برای مردم افغانستان و ایران کتاب های درسی چاپ کرد.

از گلاب زهرا بگویم که عطر آن در جهان پراکنده شده است. همایون با شروع کاشت گل سرخ که نهال آن را از کاشان آورده بود  در روستای لاله زار از املاک خود  و دهات اطراف، آنها را به گلزار گل سوری تبدیل کرد که حاصل آن ایجاد کار و درآمد برای هزاران روستائی کرمانی و رقم عمده صادرات شده است. گلاب زهرا در ساخت لوازم آرایش و عطر در کشورهای اروپا مصرف می شود. مردمان دهات اطراف لاله زار که به کشت گل سرخ تشویق شده اند، اکنون شریک تعاونی گلاب زهرا هستند.

 در کار گلاب زهرا همسر همایون، شهین سرلتی (صنعتی) نقش مهم و سازنده ای داشت. او زنی صبور، پرکار و مهربان بود که همایون را درک می کرد و او را بسیار دوست می داشت و همه جا همراه او بود. شهین در یک تصادف رانندگی در جاده کرمان بندرعباس کشته شد، پیکر نازنین این بانوی گل سرخ در گلزار لاله زار به خاک سپرده شده است. همان جائی که اکنون همایون در کنار او آرمیده است.

در تعریف از همایون باید بگویم اعجوبه بود. شوق زیادی به آموختن و سازندگی داشت. از اولین کارهای او تأسیس رطب زهره بود که رطب بم را به صورت بهداشتی در سردخانه ها نگهداری و به بازار می فرستاد. او روش نگهداری از خرمای تازه را به دیگران آموخت.

در جوانی و شروع رونق اقتصادی، همایون زمینهای وسیعی در اطراف خزر شهر خریداری کرد و با یک کمپانی خانه سازی فنلاندی برای ساختن ویلا در آن زمین ها قرارداد بست و آن ویلاها را به دوستان خود با شرایط آسان فروخت. اکنون اگر این ویلاها مصادره نشده باشند، ارزش زیادی دارند. ویلائی هم برای خودش و ویلائی برای مهمانانش داشت که در آن درختان نمونه مرکبات کاشته بود. این ویلا را اول سرایدار آن تصاحب کرد سپس در اوایل انقلاب مصادره و بعداً پس داده شد.

همایون زمانی در جزیره کیش شروع به صید مروارید کرد و سرمایه بزرگی در آن صرف کرد و هنگام بهره برداری زیردریائی های ژاپنی صدف های بارور را جمع آوری و او را از این کار نا امید کردند.

برای چاپ کتب و نشریات کارخانه کاغذ سازی پارس و شرکت چاپ افست را دایر کرد که هر دو از تأسیسات بسیار سودمند هستند که هم اکنون دایر می باشند.


موزه صنعتی را در کنار پرورشگاه صنعتی در کرمان دایر کرد و در آنجا بهترین و گرانبهاترین آثار هنری را جمع آوری نمود. از جمله آثار موجود در این موزه تابلوهای سهراب سپهری و مجسمه های علی اکبر صنعتی مجسمه ساز نامی است. این موزه از دیدنیهای شهر کرمان است .

همایون آبیاری قطره ای را از اسرائیل آموخت و در ایران رایج کرد.

در اولین روزهای انقلاب همایون را به جرم همکاری با آمریکائیان در انتشارات فرانکلین و با اسرائیلی ها به خاطر آبیاری قطره ای به زندان انداختند و موسسه انتشارات فرانکلین را مصادره کردند.  برای همایون زندان هم مکتب بود. در مدت چهار سال زندان کتابهای بسیاری مطالعه کرد و به خودش راه و رسم زنده ماندن در سلول انفرادی را آموخت.

هروقت از او خبر میگرفتند می گفت در یک آپارتمان خصوصی زندگی می کند. بعداً معلوم شد زندان انفرادی بوده است. هیچگاه از آنچه بر او رفته بود سخن نگفت. دارائی های او را گرفتند، خودش قبلاً بخشی از آنها را وقف پرورشگاه کرده بود.

همایون تاب معاشرت عوام را نداشت، هرگاه بناچار گفت وگوئی می کرد در اولین قدم طرف را از نادانی خود شرمنده می کرد.  فقط انگشت شمار دوستانی داشت که او را می فهمیدند. غالباً در تنهائی و درویشانه زندگی میکرد. راه پیمائی را بسیار دوست می داشت و در ایام سلامت هر روز ساعتها در طبیعت می گشت.

کتابهائی که برای خواندن و ترجمه انتخاب میکرد از نوع کتابهای مرجع و غالبا قطور و کم خواننده بودند . ازجمله:

تاریخ کیش زرتشت در سه جلد ـ پس از اسکندر گجسته ـ جغرافیای تاریخی ایران ـ جغرافیای استرابو سرزمین زیر فرمان هخامنشیان ـ تاریخ سومر ـ  ایران در شرق باستان علم در ایران باستان  ـ تأثیر علم بر اندیشه  ـ جغرافیای اداری هخامنشی ـ جغرافیای تاریخی ایران پیش از اسلام ـ شیراز در روزگار حافظ ـ گاه شماری زرتشتی ـ بیست و سه قصه تولستوی ـ گنجینه لغات مثنوی .

همایون شعر هم می گفت. اولین کتاب شعر او فالی عمر و بعد شور گل بود که در اثر شوق گلهای سرخ لاله زار نوشته بود. شعرهایش هم مانند شخصیتش پر رمز و راز بود. در ستاره شناسی هم مطالعه کرده و گاهنامه های بسیاری را جمع آوری و تفسیر کرده بود.

بسیار کسان از او خواستند تجربیات خود را هم بنویسد ولی هرگز زیر بار نرفت. این اواخر دوستی روایاتی از او ضبط کرد که به زبان خودش پاره ای از دستاوردهایش را شرح داده است.

از زندگی همسرخود شهین "بانوی گل سرخ" پس از مرگش فیلمی تهیه کرد.

همایون انسانی استثنائی، زیرک، مبتکر و پرکار بود و زندگی پر ثمری داشت و از خود یادگارهای بسیاری بر جای گذاشت.  او در ۴ شهریور ۱۳۸۸ در سن ۸۴ سالگی در کرمان درگذشت.

روانش شاد باد!


 سپتامبر ۲۰۰۹، تورنتو