سفر هزاران ایرانی از کانادا، سرتاسر آمریکا، اروپا و سایر کشورها به نیویورک و راهپیمایی و تظاهرات شکوهمند آنان در برابر سازمان ملل متحد به …


شهروند ۱۲۴۹  پنجشنبه ۱ اکتبر ۲۰۰۹


 

سفر هزاران ایرانی از کانادا، سرتاسر آمریکا، اروپا و سایر کشورها به نیویورک و راهپیمایی و تظاهرات شکوهمند آنان در برابر سازمان ملل متحد به پشتیبانی از جنبش آزادی خواهانه ی هم میهنان داخل کشور و همچنین تظاهرات دیگری که هم زمان در سایر کشورهای دنیا برگزار شد، مشت بسیار محکم دیگری بر دهان خلیفه خامنه ای و سایر یاوه سرایان رژیم اهریمنی حاکم بر ایران زد. یکی از خبرنگاران از استاد نازنین دکتر رضا براهنی که برای شرکت در تظاهرات نیویورک و ایراد سخنرانی در آن شهر، رنج سفر از تورنتو را بر خود هموار کرده بودند، در مورد میزان اثربخشی تظاهرات پرسید، ایشان ضمن تاکید بر تاثیر مطلوب این گونه حرکتها، اضافه کردند: "… تظاهراتی از همین نوع بود که به دیکتاتوری شاه پایان داد…" (نقل به مفهوم)

انعکاس جهانی رویدادهای تاریخی مهمی از این گونه، رکاب زدن دوچرخه سواران قهرمان حامی حقوق بشر، ابتدا از تورنتو به اتاوا و سپس از تورنتو تا نیویورک، زنجیر انسانی که در امتداد درازترین خیابان دنیا (خیابان یانگ تورنتو) ایجاد شد، سخنرانی ها، فیلم های مستند، ترانه ها و سرودهای انقلابی، کاریکاتورها، شب های شعر و هنر شهروند بویژه شب به یاد ماندنی "طنز سبز" که در آن نصرت الله  نوح، پژوهشگر ادبی، روزنامه نویس پیش کسوت و شاعر و طنزنویس معاصر ایران و همچنین گروهی از هنرمندان محبوب موسیقی و رقص هنرنمایی کردند، شعار نویسی گسترده ی مردم تهران و سایر شهرستان ها بر در و دیوار و غیره، حرکتهای بسیار ارزنده ای هستند که حاکمیت دین سالار و واپس گرای ایران را بیش از پیش رسوای جهان کرده اند و سرنگونی اجتناب ناپذیر آن را سرعت می بخشند.


 مهرداد صمدزاده(نشسته) و حجت گلپایگانی

یک تیتر جالب  

        

تیتر زدن، بویژه انتخاب تیتر اول که طی آن، مطلبی با درشت ترین حروف ممکن در صفحه اول یک نشریه چاپ می شود، یکی از مهمترین و ظریف ترین کارهای روزنامه نگاری است، زیرا با این کار، مهمترین خبر روز تنها در چند کلمه یا حداکثر در عبارتی کوتاه به نظر خوانندگان می رسد. اهمیت تیتر اول و دوم، گزینش واژه ها و شیوه ی نگارش آن در حدی است که یا انبوه خوانندگان را به خواندن جزییات موضوع تشویق و یا یک سره منصرف می کند و به هر حال در روشن کردن اذهان عمومی نقش بسیار مهمی دارد. تیتر اول یا سرنوشته ی روزنامه ی Daily News  چاپ نیویورک مورخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹، تنها ۲ کلمه بود؛ "آدم های دیوانه" (Mad Men)  و در زیر این دو کلمه عکس های تکی و بزرگ دو نفر، به موازات یکدیگر جلب توجه می کرد. یکی عکس آقای احمدی نژاد، جوجه فاشیست شیعه مذهب ایران و دیگری عکس سرهنگ قذافی دیکتاتور ۶۷ ساله و سنی مذهب لیبی! تیتر دوم آن روزنامه که در همان صفحه اول و در فاصله ای بین عکس های دو دیکتاتور چاپ شده بود، شامل ۱۸ واژه بود که دریغم می آید آنها را عینا به فارسی برنگردانم. در تیتر دوم چنین آمده بود:

"سیرک دیگری در سازمان ملل با وراجی، تکرار مکررات و مزخرف گویی های عجیب و غریب دو همتای خل وضع و احمق!"

واژه ها با دقت انتخاب شده و به کار رفته اند و نیازی به تعریف ندارند ولی بیان تعریف دقیق "سیرک" شاید برای انتقال بهتر مفهوم و تجسم تصویری صحنه مفید باشد. دکتر حسن انوری (۱) سیرک را نمایش های شگفت آور به وسیله حیوانات دست آموز، شعبده بازی ها، دلقک ها، و مانند آنها تعریف می کند و دکتر محمدرضا باطنی (۲) مفهوم مجازی آن را "نمایش مسخره" می داند. مثلی است معروف که می گویند هر کسی باد بکارد، توفان درو می کند. این همه بدنامی و تحقیر، نتیجه ی ۳۰ سال سیاه دروغ گویی، استبداد، عوام فریبی، ترویج  نادانی و خرافات، سانسور و خفقان و به بند کشیدن و ترور خردورزان و آزادی خواهان است. نمایش مسخره حضور آقای احمدی نژاد و همراهانش در سازمان ملل در حالی جریان داشت که هزاران نفر در خیابانهای اطراف با بانگ بلند به جهانیان اعلام می کردند که وی نماینده ی ایران نیست بلکه دروغگویی است که باید برود و گورش را گم کند! بی دلیل نیست که هنگام سخنرانی او، حتی بر اساس آمار دفتر نمایندگی ایران در نیویورک، از ۱۹۲ هیئت نمایندگی کشورهای عضو سازمان ملل تنها ۴۳ هیئت در اجلاس حضور داشتند و آش آن قدر شور بود که خان هم فهمید چرا که مقامات کشورهایی مثل لبنان و مصر هم از نشستن پای صحبت های وی خودداری کردند. برابر گزارش خبرنگاران، پس از ترجمه ی این جمله ی آقای احمدی نژاد که گفته بود "من با رای قاطع مردم ایران انتخاب شده ام" صدای خنده از اطراف جایگاه شنیده شده بود و آنهایی هم که نخندیده بودند، تنها نزاکت دیپلماتیک سبب شده که جلوی خنده خود را بگیرند. نکته ی جالب دیگر  اینکه به دلیل تظاهرات اعتراضی مردم در روبروی هتل محل اقامت آقای احمدی نژاد، وی نتوانسته بود از در اصلی به هتل راه یابد و کارکنان هتل ناچار شده بودند که او را از یکی از درهای فرعی به داخل ساختمان هدایت کنند.

شاید مسخره ترین و آشکارترین دروغ آقای احمدی نژاد در جریان سفرش به نیویورک این است که در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس و شبکه ی تلویزیونی ای پی تی ان گفته بود که "آرزو می کنیم روزی  اسلحه ها به قلم تبدیل شوند!"

این دروغ بزرگ و بی شرمانه در شرایطی گفته می شود که رسانه های ایران تحت شدیدترین سانسور قرار دارند، خبرنگاران غیرایرانی از کشور اخراج شده اند، بسیاری از سایتهای اینترنتی فیلتر می شوند و جمعی از  روزنامه نگاران و نویسندگان به اتهام های واهی در بازداشت و مورد تعقیب هستند و فاجعه آمیزتر اینکه بسیاری از آنان، طی سالهای متمادی "حلاج وار" به شهادت رسیده اند! به راستی چه مایه بی شرمی و وقاحت می خواهد که نماینده ی رژیمی که هنوز فتوای ترور سلمان رشدی و تعیین جایزه برای سر وی را ابطال نکرده است در یک اجلاس جهانی خود را مدافع آزادی قلم جا بزند؟! اگر رهبران دنیای آزاد، بویژه آقای جیمی کارتر، مدافع مثلا سرسخت حقوق بشر که وی را باید به اعتباری بنیان گذار واقعی نظام جمهوری اسلامی دانست، در همان زمان خمینی را وادار می کردند که امضایش را در زیر آن فتوای وحشیانه و آزادی ستیز بلیسد، امروز چنین یاوه هایی را از جوجه فاشیستی چون آقای احمدی نژاد نمی شنیدیم. به یاد داریم که سخنان پادشاه فقید ایران در رسانه های دولتی آن زمان با صفت "گهربار" توصیف می شد. اسد مذنبی (۳) طنزنویس خوش ذوق تورنتو برای توصیف گفته های سردمداران رژیم کنونی همان واژه را با اندکی تغییر به صفت متضاد جدیدی تبدیل کرده است. او بعد از حرفهای اول و دوم واژه ی "گهربار" یک فاصله و یک حرف "هـ" اضافه کرده است و من برای بیان نظر شخصی خود درباره ی بیشتر سخنان و نوشته های آیت الله خمینی، خلیفه خامنه ای و آقای احمدی نژاد صفتی مناسب تر از آن به نظرم نمی رسد.

برای حسن ختام این نوشته و برای اینکه فکر نکنید افتخار بازیگری در سیرک سازمان ملل و مضحکه ی جهانیان شدن تنها مختص به آقای احمدی نژاد است، چند عبارت کوتاه را از امام سیزدهم شیعیان جهان یعنی آیت الله خمینی که در اصل از دیدگاه مبارک ایشان کاملا جدی بوده ولی به اعتقاد شخص نگارنده، امروز به طنزهایی تلخ و گزنده و عبرت آموز تبدیل شده اند، برایتان نقل می کنم. ضمنا در شگفتم که چه سری در کار بوده که ایشان خارج از نوبت و قبل از پیش کسوت و همتای هنوز غایب خود که ادعا می شود در کار مدیریت جهان بشریت، داناتر، تواناتر و عدالت پرورتر از ایشان، خلیفه خامنه ای و آقای احمدی نژاد هستند، ظهور فرمودند؟ بگذریم. حضرت آیت الله در باب اقتصاد فرموده بودند که: "اقتصاد مال خر است! شما اسلام نوین می خواستید و ما هم برایتان آوردیم"! و در جای دیگر اظهار کرده بودند که: "دل خوش نباشید که فقط برایتان مسکن بسازیم، ما آب و برق و اتوبوس را مجانی می کنیم!؟ دارایی دولت طاغوتی غنیمت اسلام است و اسلام را جهانی خواهیم کرد!؟"

از تمام اینها که بگذریم برایم از روز روشن تر است که شب تاریک و سرد و وحشت انگیز میهن عزیزمان "ایران" به سر رسیده و سپیده ی زندگی بخش و جان پرور "آزادی" در شرف دمیدن است.


 

 

 

منابع:

۱ـ دکتر حسن انوری،  فرهنگ روز سخن، تهران، سخن .۱۳۸۳

۲ـ دکتر محمدرضا باطنی، فرهنگ معاصر فارسی (ویراست سوم)، تهران، فرهنگ معاصر ۱۳۸۵ .

۳ـ اسد مذنبی، بره های بوالهوس، چوپان های بی صواد (مجموعه ی طنز)، تورنتو، کانادا، نشر افرا ـ نشر پگاه ۱۳۸۴ (۲۰۰۵).


 


عکس های این تظاهرات را در گالری عکس شهروند ببینید.