مرکز اسناد حقوق بشر ایران

مرکز اسناد حقوق بشر ایران در گفت و گو با مجید تمجیدی، از فعالان حقوق کارگری و  از معترضان به نتایج انتخابات هشتاد و هشت، به ناگفته های وی در شرح فعالیت هایش در ایران و تجربه شخصی حضور در زندان اوین پرداخته است.

مجید تمجیدی

مجید تمجیدی

آقای تمجیدی، سی و هفت ساله و متولد قزوین، سرپرست یکی از بخش های شرکت آپادانا سرام قزوین بوده است. افزایش رکود اقتصادی در سال های پایانی اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد سبب شد که بسیاری از کارخانه‎های تولیدی اعلام ورشکستگی نموده و یا ناتوان از پرداخت دستمزد به کارگران و کارمندان خود شوند.

در آخرین ماه‎های سال هشتاد و هفت پیامد تلخ این شرایط بد اقتصادی دامن گیر کارگران شرکت آپادانا سرام شرق نیز شد؛ چنان که به مدت چند ماه کارگران از دریافت هرگونه حقوق و دستمزد محروم شدند. در نهایت، در اولین روزهای اسفند هشتاد و هفت مجید تصمیم گرفت تا در چهارچوب حقوق صنفی، اعتصابی آرام را سازمان دهی کند. او به کارگران بخش خود پیشنهاد داد که آن روز از پوشیدن لباس کار خودداری و در سالن تجمع کنند.

آقای تمجیدی درباره آن روز به یاد دارد که پس از گذشت چند ساعت، کارمندان حراست در جمع آنان حضور یافته و با تهدید به اخراج تک تک آنان خواهان پایان یافتن تجمع اعتراضی شده اند. با این حال کارگران به اعتراض ادامه داده تا آن که مدیر کارخانه در گفت و گوی خصوصی با آقای تمجیدی، سعی در تطمیع شخصی وی داشته و با پیشنهاد پرداخت مبالغی خواهان پایان دادن به این اعتراض می شود. آقای تمجیدی با قبول این پیشنهاد مخالفت کرده و خواهان پرداخت حقوق کارگران می‎شود. در نتیجه مدیر شرکت ناگزیر به دادن قول مساعدت در جهت پرداخت دستمزدها به همه کارگران شده و به این ترتیب تجمع در آن روز به پایان می رسد. اما اتمام این تجمع نقطه پایان ماجرای وی نیست. پس از گذشت چند روز وی از طرف حراست شرکت احضار و تهدید به اخراج می شود. همچنین ضمن این که به مدت یک هفته از کار تعلیق می شود، او را وادار به امضای تعهدی مبنی بر عدم انجام هر گونه فعالیت صنفی می کنند. این در حقیقت آغاز گشوده شدن پرونده ای سنگین و زیر ذره بین رفتن فعالیت های آقای تمجیدی است که در نهایت او را مجبور به خروج از ایران در چهارم دی ماه سال هزار وسی صد و نود می کند.

سپس در دهمین انتخابات ریاست جمهوری به طرفداری از میرحسین موسوی آقای تمجیدی در ستادهای تبلیغاتی جنبش سبز مشغول به فعالیت می شود و به تبع آن پس از اعلام نتایج به جمع معترضان پیوسته و در اعتراضات خیابانی شرکت می کند. وی برای حضور در تجمع های خیابانی در بیست و پنجم خرداد هشتاد و هشت به تهران می رود و پس از آن نیز به مناسبت های مختلف نظیر هجدهم تیر و شانزدهم آذر، تجمعات کارگری را در قزوین سازماندهی می کند. وی در همین راستا تصمیم می گیرد که در سالگرد کشته شدن ندا آقا سلطان به اتفاق گروهی از کارگران به تهران بروند که یک روز پیش از آن، در بعد از ظهر بیست و نهم خرداد در منزل خود دستگیر شده و به بازداشتگاه اداره اطلاعات قزوین منتقل می شود.

پس از تحمل سه روز انفرادی، پرونده او به دادگاه انقلاب تهران فرستاده و او به سلول صد و سیزده بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. آقای تمجیدی در آنجا بارها بازجویی و مورد شکنجه های روحی و جسمی شدید واقع شد. به این ترتیب که بارها خبر مرگ پدرش – که در اثر بازداشت ناگهانی او دچار سکته مغزی شده بود –  را به او دادند و همچنین در زیرزمین بند ۲۰۹ اوین او را از دست آویزان کرده و با لوله های پلاستیکی مورد ضرب و جرح قرار دادند. در یکی از این موارد آزار و اذیت،  کتف وی دچار آسیب جدی می شود. در نهایت ایشان پس از گذراندن دو ماه در انفرادی های اوین، با سپردن وثیقه صد میلیونی آزاد می شود. وی پس از گذران مدت کوتاهی، توسط قاضی صلواتی در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب بدون حضور وکیل دادرسی شده  و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و نگهداری تجهیزات ماهواره،  محکوم به گذراندن سه سال زندان می شود و نتیجتا به حکم اعتراض می کند و در دادگاه تجدید نظرحکم او به یک سال ونیم حبس و پرداختن سی صد هزار تومان جریمه نقدی کاهش می یابد.  وی پس از گذراندن ده ماه از مدت زندان خود به مناسبت عید فطر مشمول عفو رهبری شده و از زندان آزاد می شود.

متن کامل شهادتنامه مجید تمجیدی در لینک زیر قابل دسترس می باشد:

http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/1000000337.html