خدا را شکر که “حماسه” دست ساز و ناشیانه سرهم بندی شده نظام ولایت مطلقه فقیه با پایانی خوش که شادی و شادمانی بخشی از مردم ایران باشد، تحقق یافت.  بنابر اعلام وزارت کشور حکومت آخوندی، شیخ حسن روحانی با کسب ۱۸ میلیون و ۶۲۳ هزار و ۳۲۹ رأی از مجموع ۳۶ میلیون و ۷۰۴ هزار و ۱۵۶ رأی به صندوق انداخته شده کمی بیش از ۵۰ درصد آراء را کسب و به عنوان یازدهمین – و شاید آخرین – رییس جمهوری نظام ولایت مطلقه فقیه برگزیده شد.  می گویم “شاید آخرین” زیرا به گفته دوسال پیش سیدعلی خامنه ای که امکان دارد در آینده سمت رئیس جمهوری حذف و نخست وزیر به عنوان رییس قوه مجریه از طرف مجلس شورای اسلامی برگزیده شود، می توان این احتمال را درنظر گرفت که حسن روحانی آخرین رئیس جمهوری نظام ولایی باشد.

طرح: نیک آهنگ کوثر ـ برای روز

طرح: نیک آهنگ کوثر ـ برای روز

نظربه این که “حماسه” کذایی به رغم دست سازبودن و ناشیانه سرهم بندی شدن، موجب شادی و شادمانی جمعی از هم میهنان شده و برکسی پوشیده نیست که در روزگار تیره و تار کنونی هر فرصت کوچکی برای به قول زنده یاد فریدون مشیری «کوبیدن شیشه غم به سنگ» مغتنم است، می توان آرزو کرد که این شادی و شادمانی واقعی و پردوام باشد و پس از چندی مانند حباب نترکد و نومیدی و سرخوردگی به بار نیاورد.

اما، تفاوت دنیای رویا و آرزو با عرصه  واقعیت این است که در رویا و آرزو می توان توسن خیال را بدون محدودیت مادی، زمانی و مکانی به حرکت درآورد و آن را به هر سو راند، ولی در زمین واقعیت در هر گام سنگ های ریز و درشت از سرعت حرکت می کاهند و چاه و چاله و بن بست و بیراهه و پرتگاه های خطرناک نیز وجود دارند.  به عنوان مثال، رهرو عرصه ی واقعیت که از تجربه های گذشته برای پرهیز از افتادن به  چاه و چاله و رفتن به بیراهه و گرفتار شدن در بن بست یا سقوط درپرتگاه استفاده می کند، از حافظه اش مدد می گیرد و درمی یابد که “حماسه” کذایی چیزی جز یک عقب گرد زمانی ۱۶ ساله نیست و نخستین بار عنوان “حماسه” با بار معنایی سیاسی را اصلاح طلبان به رهبری سید شیاد محمد خاتمی به کار بردند و ۸ سال تمام سرمردم را شیره مالیدند تا سرانجام بگویند که رییس جمهوری در نظام ولایت مطلقه فقیه چیزی بیش از یک “تدارکاتچی” نیست و برای حفظ نظام آمده بودند.

رهرو عرصه واقعیت این را نیز می داند که فرآیندی که در حکومت آخوندی “انتخابات” نام گرفته ــ حتی اگر همه ۷۵ میلیون جمعیت ایران نیز رأی در صندوق بیندازند ــ ، چیزی جز یک شبیه سازی قلابی و بدلی نیست و با قانون اساسی ولایت مطلقه فقیه و ساختار حکومت از جمله اختیارات گسترده و استبداد آفرین ولی مطلقه فقیه و نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب و گوش به فرمان او، کمترین امکانی برای برگزاری انتخابات واقعی وجود ندارد و انبوهی شمار آرای به صندوق ریخته شده این واقعیت تلخ را تغییر نمی دهد.

فزون بر این، انجام هر عملی برای دستیابی به هدفی است.  اکثریتی از مردم به پای صندوق رأی می شتابند تا اراده خود را برای تغییر شرایط موجود جامعه ابراز کنند.  آیا با دادن رأی در حکومت آخوندی می توان به چنین هدفی دست یافت؟ شوربختانه پاسخ این پرسش منفی است زیرا رئیس جمهوری در این حکومت چیزی بیش از یک گماشته گوش به فرمان و امر بر رهبر نیست و اگر هم بخواهد “التزام عملی به ولی مطلقه فقیه” را زیر پا بگذارد و درجهت خواست و اراده ابراز شده مردم حرکت کند، چنین امکانی برایش وجود ندارد.  این را من نمی گویم، روزنامه کیهان تهران که نماینده رهبر بر آن حکم می راند، دوروز پس از انتخاب رئیس جمهوری جدید با تأکید می گوید: «تعیین سیاست های کلی و کلان نظام مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی از اختیارات رهبری است.  بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاست های کلان نظام تغییری نکرده و نخواهدکرد».

در واقع، می توان گفت که هدف از خیمه شب بازی ایجاد “حماسه سیاسی” نه تجدیدنظر در سیاست های کلان نظام و واگذاری بخشی از اختیارات وسیع رهبر به رئیس جمهوری برای انجام بخشی از خواست های مردم، بلکه ترفندی برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی بوده تا پس از آن، ضمن نمایش این رأی ها به عنوان سند مشروعیت مردمی نظام، رهبر و پرقیچی هایش چیزی هم طلبکار شوند که در همه جنایاتی که در ۴ سال گذشته مرتکب شده اند حق با آنان بوده زیرا در انتخابات خرداد ۸۸ تقلبی رخ نداده بوده است.

بخشی از بیانیه سپاه پاسداران که پس از اعلام نتیجه رأی گیری ۲۴ خرداد منتشر شده این موضوع را روشن می کند: «همان شورای نگهبان و وزارت کشوری که ۴ سال قبل در معرض اتهام تقلب ۱۱ میلیونی قرارگرفت، امروز حتی حاضرنیست [کمتراز] یک درصد آرای حسن روحانی (حدود ۲۷۰ هزار رأی) را جا به جا کند تا به واسطه آن انتخابات را به دور دوم بکشاند و درنهایت با استفاده از این ظرفیت فرصتی برای ناکامی او در انتخابات فراهم سازد… گفتنی است با آشکارشدن بیش از پیش ماهیت واقعی مدعیان دروغ و تقلب در انتخابات، به نظرمی رسد باید نسبت به محاکمه سران فتنه ۸۸ به صورت جدی مبادرت شود».

به راستی هم پاسخ این پرسش می تواند روشنگرانه باشد که شورای نگهبانی که در انتخابات مجلس ششم با ابطال یک جای ۷۰۰ هزار رأی مردم تهران علیرضا رجایی را حذف کرد و غلامعلی حداد عادل را به جای او به مجلس شورای اسلامی فرستاد، چرا نخواست با جا به جایی حدود ۲۷۰ هزار رأی، انتخابات را به دور دوم بکشاند؟  آیا پاسخ می تواند جز این باشد که “حماسه” مورد نظر رهبر معظم در واقع همین نعل وارونه زدن بوده تا با ساخت نسخه بدلی “حماسه دوم خرداد ۷۶” مردم را به پای صندوق رأی بکشاند و بعد هم برمبنای آن ادعا کند که درسال ۸۸ هم تقلبی درکار نبوده است؟!

پس از اعلام نتیجه رأی گیری، علی اکبر هاشمی رفسنجانی بیانیه ای منتشر کرد که در بخشی از آن آمده است: «انتخابات ۲۴ خرداد، یک هشدار اقتصادی و یک همراهی اجتماعی برای اعلام انزجار از کله شقی، قانون گریزی و فراز و فرودهای افراط و تفریط و برگشت به راه اعتدال و عقلانیت است».

هاشمی رفسنجانی در بیانیه خود توضیح نمی دهد که حکومت آخوندی در عمر ۳۵ ساله خود کی و کجا در راه اعتدال و عقلانیت بوده که حالا قرار باشد به آن برگردد.  اگر منظور دوران ۸ ساله ریاست جمهوری خودش است که از یادها نرفته است که نابخردی و افراط او در چپاول و غارت کار را به تورم ۴۹ درصدی، کشتار و ترور مخالفان در خارج از کشور، محکومیت در دادگاه میکونوس و ترک دسته جمعی سفیران کشورهای اروپایی و بن بست سیاسی کشاند و به دشواری می توان این دستاوردها را “اعتدال و عقلانیت” نامید.  اگر هم مقصود دوران ۸ ساله موسوم به “اصلاحات” است که در این مدت خاتمی حتی از تعریف اصلاحات مورد نظر خود عاجز ماند و به قول خودش هر ۹ روز یک بحران برای دولت او ایجاد شد و این هم شباهتی با “اعتدال و عقلانیت” ندارد.

بنابراین، “کله شقی و افراط و تفریط” جزو تفکیک ناپذیر ساختار حکومت آخوندی است و تنها “راه برگشت به اعتدال و عقلانیت” سرنگونی این نظام اهریمنی و ایران بربادده است!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com