رهبر رژیم سید علی خامنه ای از دوران آیت الله خمینی کینه ی برخی افراد و نهادها را در دل پرورده بود. او که در آن دوران نتوانسته بود مانع  …


شهروند ۱۲۵۰  پنجشنبه ۸ اکتبر ۲۰۰۹


 

هجوم تازه ی رژیم به مردم و مطبوعات


 


 

رهبر رژیم سید علی خامنه ای از دوران آیت الله خمینی کینه ی برخی افراد و نهادها را در دل پرورده بود. او که در آن دوران نتوانسته بود مانع نخست وزیری میرحسین موسوی شود، و هنگامی که در کاخ ریاست جمهوری جلوه فروشی می کرد و گمان می رفت پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش به ریاست قوه قضائیه منصوب شود، در نظرسنجی که از فرماندهان سپاه آن دوران شده بود (سال ۱۳۶۷) اکثریت آنان با واگذاری این منصب به ریاست جمهوری خودخواهی که همه ی توانش را صرف مبارزه با دیگران می کرد، مخالفت کرده و رای منفی داده بودند. این امری نبود که از یاد خامنه ای برود. او به مجرد آنکه به رهبری رژیم رسید اول کاری که کرد فرماندهان برکنار شده ی سپاه را که بیشتر به دلایل اخلاقی و یا کارهای خلاف و دزدی و رشوه گیری برکنار شده بودند و فرمان برکناری را آیت الله خمینی خود تایید کرده بود، بر سر کار بازگرداند، و نه تنها این که مقاطرح از محمود معراجی ـ طراحی برای جلد آرش خارابی
مهای مهمتر هم دریافت کردند و در عوض فرماندهان معتقد و سالم سپاه از مقامهایشان برکنار شدند. مرتضی رضایی و ذوالقدر دو نمونه از همین جابجایی های رهبر تازه ی رژیم بودند.

کارهای خامنه ای برای یکدست گردانی سپاه و بسیج به سود خود و جناحش به همین نمونه ها ختم نمی شود. ماجرای "محمدرضا ثمانی" که حالا به نقدی معروف شده است از اقدامات دیگر خامنه ای برای تکمیل کادر خلاف کاران و دزدان و رشوه گیران در زیر فرمان خویش است.

نقدی که اسناد بسیاری نشان می دهد برای جاسوسی به سود حزب بعث صدام به عنوان معاود به ایران فرستاده شده بود و بارها حتی وزارت اطلاعات خود رژیم هم کوشیده این امر را به مسئولان گوشزد کند، اما به خاطر مبارزه  با اصلاح طلبان و برای اقداماتش علیه شهرداران تهران و کرباسچی و بعدها جنایت هایش در کوی دانشگاه از سوی رهبر رژیم به مقامهایی ارتقا داده می شود که حتی به ذهن خود این معاود شکنجه گر عراقی ـ بعثی هم خطور نمی کرد.


 

کسانی که علاقمند به اطلاع از چگونگی ورود این عنصر مشکوک به ایران هستند و می خواهند بدانند چرا او هر روز خود را نیم ساعت شلاق می زده و شکنجه می کرده است به گزارش خواندنی "وبلاگ سپهر" در این باره سری بزنند.  

جالب است بدانیم که پس از تصمیم رهبر رژیم برای جابجایی حسین طائب رهبر بسیج که کوس رسوایی جنایتهایش بر سر هر بازار کوبیده شده است، سپاه پاسداران سه تن را به سیدعلی خامنه ای برای جانشینی طائب پیشنهاد می کند، اما رهبر مانند همیشه نفر چهارمی را که همان محمدرضا نقدی باشد برمی گزیند. کار به جایی رسیده است که رهبر حکومت حتی مشورت رهبران برگزیده خویش را نیز باور ندارد، اما سخنان خامنه ای درباره ی حسین طائب و به قول او خدمات مخلصانه اش در دوران ریاست بسیج و گماردن او به مسئولیت مهم دیگری در سپاه پاسداران حکایت از آن دارد که رهبر رژیم ایران کشتار جنایتکارانه ی  جوانان ایران، نداها و سهراب ها و ده ها تن دیگر را خدمت مخلصانه می داند و از آمران و عاملان این جنایت ها که لابد به دستور و با اطلاع خودش انجام گرفته قدردانی می کند.

اینها نمونه های اندکی است از مصیبت بزرگی که به دلیل ناکارایی دولت احمدی نژاد و ناتوانی رهبر رژیم دارد بر سر مردم ایران آوار می شود.

از سوی دیگر هیات منصفه مطبوعات دولت احمدی نژاد که در حقیقت باید مدافع حقوق مطبوعات و روزنامه نگاران باشد، در روز نخست آغاز کار خویش روزنامه های "فرهنگ آشتی"، "آرمان روابط عمومی" و "تحلیل روز" را تعطیل می کند. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و رهبری خامنه ای دفاع از مردم و حقوق شهروندی آنان از جرمهای نابخشودنی به حساب می آید و هر کس در این راستا برود، مجازات خواهد شد.

برای نمونه روزنامه ی "فرهنگ آشتی" به این جرم تعطیل شده است که رقم یارانه های پرداختی وزارت ارشاد رژیم به نشریات مختلف را افشا کرده و از جمله روشن شده است که معیار پرداخت یارانه به نشریات و روزنامه ها میزان وفاداری آنها به دولت و  احمدی نژاد بوده است.

برای نمونه تنها در سه ماهه ی اول سال ۱۳۸۸ روزنامه ی کیهان حسین شریعتمداری ۵۳۹ میلیون تومان یارانه دریافت کرده است. و روزنامه دیگر حامی احمدی نژاد و دولت او "ایران" نیز ۴۷۰ میلیون تومان سهم گرفته است.

این نمونه ی کوچکی است از دزدی و دروغ و دغلی که در سایه ی رهبر و دولت دست نشانده ی او در ایران در جریان است. حسین شریعتمداری و کیهان او و روزنامه های دولتی دیگر مانند "ایران" و "همشهری" از بیت المال مردم هر ماه میلیونها تومان دستمزد دریافت می کنند تا علیه منافع مردم و مملکت اقدام کنند. در حالی که روزنامه های راست گو و مدافع حقوق شهروندان توقیف و تعطیل می شوند و روزنامه نگاران شجاعی مانند احمد زیدآبادی و عیسی سحرخیز و دهها تن دیگر همچنان در بند و زندان و شکنجه گرفتار هستند. رژیمی  که همه ارکانش بر نادرستی استوار باشد به هر صفتی که موصوف باشد به صفت ماندگاری موصوف نخواهد بود.