بیش از سی سال است که "حفظ نظام" چون بختکی سنگین برروی زندگی سیاسی ایران و ایرانی افتاده و راه تنفّس را بر آن بسته است.   

شهروند ۱۲۶۸ ـ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰

 

بیش از سی سال است که "حفظ نظام" چون بختکی سنگین برروی زندگی سیاسی ایران و ایرانی افتاده و راه تنفّس را بر آن بسته است.  این بختک نخست خود را از راه قانون اساسی تحمیل کرد. برای فریب مردم و این که ندانند که به چه باتلاق مخوف و مرگباری رانده می شوند، خدعه و ترفندی آخوندی بکار گرفته شد.  اصل پنجاه و نهم قانون اساسی کورسوی امیدی باز می گذاشت تا چنین پنداشته شود که در صورت برخورد با مشکلی درمورد شکل و محتوای نظام، راه برای تغییر و اصلاح و رهایی از بن بست باز است.  دراین اصل آمده است: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوّه مقنّنه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد.  درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دوسوّم مجموع نمایندگان مجلس برسد».  خدعه و ترفندی که آخوندها بکار بردند این بود که اصل دیگری از همان قانون اساسی – اصل ۱۷۷ "بازنگری در قانون اساسی" – عملا" اجرای اصل ۵۹ در مسائل مهم و سرنوشت ساز را غیر ممکن و منتفی ساخت. در این مورد در اصل ۱۷۷ آمده است: «رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همه پرسی"بازنگری قانون اساسی" لازم نیست.  اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقرّرات بر اساس موازین اسلامی و پایه های ایمانی… و ولایت امر و امامت… و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است».  یعنی در واقع این اصل نه تنها اصل ۵۹ را در مورد حق مردم ایران در مراجعه به آراء عمومی نقض می کند، که با صراحت "موازین اسلامی"، "ولایت امر و امامت" و "دین و مذهب رسمی" را "تغییرناپذیر" می نامد!

 

این "تغییرناپذیر"ی چهارمیخ شده در قانون اساسی، در تضاد و تناقض آشکار با سخنان آیت الله خمینی بود که کمتراز یک سال پیش از تصویب قانون اساسی گفته بود که نسل های پیشین حق ندارند برای نسل های بعدی خود تصمیم بگیرند.

 

امّا، تضاد و تناقض به رغم آشکار بودنش، تنها مورد تأکید بر "حفظ نظام" نبود.  سایه سنگین این بختک بارها خود را نشان داد و زمینه ساز جنایت هایی وحشتناک شد.  دیری نگذشت که آیت الله خمینی "حفظ نظام" را اوجب واجبات نامید و حتی آنرا بر احکام اوّلیه اسلام مانند نماز، روزه و… نیز ارجح دانست.  تحریک عراق به حمله به ایران، گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا، ادامه بیهوده و پرتلفات جنگ پس از بیرون راندن نیروهای متجاوز از خاک ایران و… همه و همه با نیت "حفظ نظام" و بدون کمترین توجّه به مصالح و منافع ملّی ایران انجام شد.  پس از چندی کار به جایی رسید که ظاهرسازی و رودربایستی اوّلیه نیز به کنار گذاشته شد و با تأسیس "مجمع تشخیص مصلحت نظام" عملا "حفظ نظام" برهرچیز دیگر از جمله "مصالح و منافع ملّی" برتری یافت.  در همین چهارچوب بود که در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ درجمع دانشجویان دانشگاه تهران، سیّدمحمّد خاتمی پس از نزدیک به ۸ سال فریبکاری و دادن وعده های توخالی اصلاحات در پاسخ شعار "دروغ بس است" دانشجویان اعتراف کرد که: «من آمده بودم تا نظام را حفظ کنم"!

 

و باز در همین چهارچوب است که میرحسین موسوی، که ۸ سال نخست وزیری و سالها عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را در کارنامه خود دارد، "حفظ نظام" را با "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر" و "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" و "بازگشت به دوران طلایی حضرت امام (ره)" طلب می کند!

 

"حفظ نظام" منشأ بسیاری از مشکلات و نابسامانی های کنونی کشور است: بازی حال بهمزن و چندش آور غنی سازی اورانیوم، قدرت یابی سپاه پاسداران و چنگ اندازی آنان به درآمدهای کلان قاچاق مواد مخدّر و کالا و پیمانکاری های دولتی، رشد سرسام آور اعتیاد، فقر، فحشا و بیکاری و حتی غارت و چپاول منابع ثروت عمومی توسّط ایادی حکومت، همه در همین مقوله "حفظ نظام" جای می گیرند.

 

در این مورد اخیر یعنی غارت و چپاول منابع ثروت عمومی، شاید یک توضیح بی فایده نباشد: در این غارت و چپاول ها اگرچه بی شک پول پرستی و میل به مال اندوزی شخصی دخالت دارد، امّا وجه غالب آن بی ارتباط با "حفظ نظام" نیست.  نظام ولایت مطلقه فقیه براین باور است که قدرت سیاسی و اقتصادی در یک چرخه به حرکت در می آیند و هرکدام از این دو قابل تبدیل به دیگری است.  قدرت سیاسی موجب چنگ اندازی به منابع ثروت و امکان غارت و چپاول آنها می شود و سرمایه ای که به این ترتیب دزدیده شده، به نوبه خود می تواند موجب تداوم قدرت سیاسی یا "حفظ نظام" گردد.  تعبیری که سردار میلیاردر صادق محصولی، وزیر پیشین کشور و کنونی وزارت رفاه، از ثروت بادآورده خود می کند تأیید این نظر است.  او می گوید ثروتی که من گردآورده ام، امانت و متعلّق به آقا امام زمان (عج) است!

 

تأکید بیش از اندازه و مبالغه آمیز حکومت بر "براندازی" و نسبت دادن آن به "دشمن" روی دیگر سکّه "حفظ نظام" است.  این که حکومت حتی همان آزادی های نیم بند و غالبا" مقیّد به قید " به شرط آن که مخلّ مبانی اسلام نباشد" مقرّر در قانون اساسی خود را نیز برنمی تابد و هر صدای اعتراض حتی "خودی" را نیز در گلو خفه می کند، نشانگر رسیدن ولی مطلقه فقیه به ته بن بستی است که برای خود ساخته است.

 

امّا، "حفظ نظام" مانند حفظ هرچیز دیگر، در گرو کارآمدی و توانایی برای اداره کشور بزرگی چون ایران است و همین جاست که پای نظام مطلقه ولایت فقیه می لنگد و "حفظ نظام" را نه تنها دشوار بلکه غیرممکن می کند.  نقطه ضعف بزرگ حکومتی که در ۳۱ سال گذشته بر سرنوشت و زندگی ایرانیان حاکم بوده همین ناکارآمدی و ناتوانی در اداره امور کشور است.  حکومتی که در این سه دهه نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد دلار از فروش نفت درآمد داشته و در آغاز از پشتیبانی اکثریت بزرگی از مردم نیز برخوردار بوده، در اثر این ناکارآمدی و ناتوانی امروز در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ورشکسته به تقصیر است!

 

روز ۱۶ بهمن حزب اعتماد ملّی، که شیخ مهدی کرّوبی دبیر کل آن است، بیانیه ای انتشار داد.در بخشی از این بیانیه آمده است: «حزب اعتماد ملّی معتقد است که پس از ۳۱ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، حداقل برای یکبارهم که شده می توان برای بدست آوردن مطالبات واقعی ملّت به همه پرسی مراجعه کرد و مقولاتی چون"نظارت استصوابی" و… را به همه پرسی گذاشت تا ملّت نظر خویش را در این زمینه ها ابراز دارد».

 

از کسی چون شیخ مهدی کرّوبی که با وجود شهامت و شجاعت قابل تحسین اش بهرحال در دغدغه "حفظ نظام" با جناح دیگر حکومت سهیم و شریک است، بیش از این انتظار نمی توان داشت که مطالبات مردم رنجدیده را در حدّ همه پرسی برای "نظارت استصوابی" فروکاهد و آنرا چاره حلّ مسائل کشور بداند.

 

"شیخ شجاع" با وجود همهء شهامت و شجاعت اش چنان در تنگی قافیه "حفظ نظام" گیر کرده که مصداق زبانزد: "شیخنا اوراد خوب آورده ای  –  لیک سوراخ دعا گم کرده ای" شده است.  "سوراخ دعایی" که لغو "نظارت استصوابی" را راه برون رفت از بن بست کنونی می پندارد درحالی که برون رفت از این بن بست راهکارهایی ساختارشکن می طلبد که بیانیه حزب اعتماد ملّی با حجب و احتیاط از آنها با "و…" یاد می کند.

 

پنجشنبه این هفته ۲۲ بهمن است.  در این روز مردم ایران به میدان می آیند تا با کنار گذاشتن حجب و احتیاط ۳۱ ساله، گزینه صریح خود را بین حفظ یا حذف نظام بیان کنند!

 

 

ای-میل نویسنده:snak1@live.ca