syria-c

بازدید از اطراف دمشق در هفته گذشته، یک مرتبه شد بزرگترین آرزوی آمریکا و انگلیس!

 در حالی که روسیه جز می زد و جوش می خورد که: مگه جا قحطیه که بازرسان سازمان ملل می خوان برن از اونجا بازدید کنن؟ آمریکا و انگلیس می گفتند بازرس ها خودشون اینجا را انتخاب کرده اند، والا وللا که  باید برن اونجا و ببینن  بمب شیمیایی چه شکلیه و چه مزه ای میده!

بالاخره در آخرین لحظه ای که آمریکا و انگلیس به بازرس ها گفتن ولش کنین، همه چیز معلومه و دیگه خیلی دیرشده، بشار اسد گفت بیائین بابا، بیائین. دلتون می خواد جنازه تیکه پاره شده ببینین؟ تشریف بیارین!

تمام این ماجرا، از صبح چهارشنبه هفته گذشته آغاز شد. آنروز صبح زود، یه دونه بمب شیمیایی نقلی افتاد روی نقطه ای در حومه دمشق، صدها نفر را کشت و هزاران نفر را مجروح کرد.

مخالفان گفتند نیروهای بشار اسد این بمب را انداخته اند و بشاراسد گفت دروغ میگن، خودشون با بمب زدن توی سر خودشون …

مخالفان گفتن ما نون نداریم بخوریم، بمب مون کجا بود؟ و اسد گفت قبول دارم و می دانم که نان ندارین بخورین، ولی بمب دارین!

سوریه اولش با بازدید بازرسان سازمان ملل از این نقطه مخالفت کرد و گفت این بازدید بازرسان را از هدف های اصلی شان دور می کند…. و توضیح داد که : آخه حومه دمشق هم به درد دیدن می خوره؟ و بالاخره چون دید حرف حسابی به خرج کسی نمیره، با خبرنگار ما تماس گرفت و گفت چون شما آدمی معقول و منطقی هستید خواهش می کنم به عنوان حَکَم بین ما قضاوت کنید. اگر این بازرسان منظور سوئی ندارند، چرا می خواهند به دمشق بیایند و از حومه دمشق بازدید کنند؟ مگر جا قحطیه؟ اینهمه جای دیدنی توی دنیا هست، چرا سوریه و چرا حومه دمشق؟

آنها به هر آژانس مسافرتی که مراجعه کنند، بهترین جاها را با قیمت ارزان به آنها پیشنهاد می کنند. جزایر قناری، هاوائی، جزایر یونان و هزار جای دیدنی دیگر که آدم از تماشای آنها سیر نمی شود. بعد هم با لحنی حق به جانب خبرنگار ما را مخاطب قرار داد وگفت:

مگرکسی که می رود از جایی بازدید کند، نمی رود که خوش بگذراند؟ نمونه اش خود من و زنم. ما هروقت که هوس سفر می کردیم، به همسرم می گفتم بگو مستخدم ها چمدان ها را ببندند که راه بیفتیم بریم ایتالیا یا اسپانیا و حسابی خوش بگذرانیم.

از هرتوریستی هم که بپرسید برای چه سفر می کنی؟ خواهد گفت: می روم که خوش بگذرانم.

با این توضیح شما بگوئید، آیا جائی که یک مشت آشغال ماشغال ریخته و تعدادی جنازه لت وپار شده افتاده و بوی گازهای شیمیایی نمی گذارد نفس بکشی، دیدن دارد؟ اصلا در چنین جایی به آدم خوش می گذرد؟ اگر من به آنها اجازه بازدید از حومه دمشق را بدهم، از هدف های خود دور نمی افتند؟ بهشان خوش می گذرد؟ اگر خوش می گذرد من حرفی ندارم، تشریف بیاورند. بدیهی است که آمدن شان با خودشان است و برگشتن شان با خدا!

هنوز حرف اسد آقا تمام نشده بود که بی بی سی خبر داد روسیه مخالفان اسد را مسئول حمله شیمیائی در حومه دمشق می داند.

خبرنگار ما از همانجا که نشسته بود از روسیه پرسید قربان هنوز کسی نرفته و تحقیق نکرده شما از کجا فهمیدین؟ روسیه هم از همانجا که وایساده بود جواب داد آقا پسر این چیزها که دیگه تحقیق نمی خواد. از هر بچه مدرسه ای که بپرسی بهت میگه. ما هم از یک بچه مدرسه ای پرسیدیم، بهمون گفت!

بعدش هم که اسد گفت باشه بابا، بیائین بازدید کنین، آمریکا و انگلیس قهر کردند و گفتند دیگه خیلی دیرشده . … بالا رفتیم دروغ بود، پائین هم اومدیم دروغ بود. واقعیت قضیه دعوایی است که سر لحاف ملاست….!

خالی بندی در بودجه …

ایسنا از قول آقای”ممبینی”، یکی از معاونان آقای احمدی نژاد، نوشته است که ۱۹ هزار میلیارد تومان از بودجه سال ۹۲ که وسیله آقای احمدی نژاد تسلیم مجلس شده، وجود خارجی ندارد.

به عبارت ساده تر، بودجه تنظیمی رئیس جمهور قبلی هم مثل بقیه کارهایش خالی بندی بوده.

به نظر بنده بهتر بود آقای ممبینی به این نکته توجه می کردند که درست است بودجه وسیله دولت تنظیم و تسلیم مجلس می شود، اما کار اصلی و جور کردن اینهمه  پول، با خدا و پیغمبر و امام زمان است!

پس اینهمه که می گویند خدا بزرگه و خدا می رسونه و اینها…. الکی می گویند؟

نکته دیگری که به نظر من می رسد این است که شاید اسم این آقای معاون، کمبینی است نه ممبینی؟!

چرا افغان ها حرف زشت یاد نمی گیرند؟!

Afghan's-stadium

آدم حیرت می کند که چرا افغان ها با وجود اینکه همسایه دیوار به دیوار کشور ما هستند، حرف زشت یاد نمی گیرند؟ آخر اینکه کار سختی نیست!

می دانیم که در ایران حضور خانم ها در استادیوم های ورزشی ممنوع است چون می گویند آقایان ممکن است موقع بازی فوتبال عصبانی شوند و حرف های رکیک بزنند، در نتیجه چشم وگوش خانم ها بازتر شود و ادبیات شان به هم بریزد.

در مسابقه فوتبالی که بعداز ۳۶ سال بین افغانستان و پاکستان و درکابل برگزار شد، خانم ها هم حضور داشتند و همانطور که در عکس می بینید، صحیح و سالم استادیوم ورزشی را ترک کردند.

از مقامات ایران خواهش می کنیم رسیدگی کنند و ببینند چرا افغان ها حرف زشت یاد نمی گیرند؟  برای چی آمده اند و به کشور ما پناهنده شده اند و اگر نمی خواهند حرف زشت یاد بگیرند، برای چه بلیت می خرند و به تماشای مسابقه فوتبال می روند؟!

البته این امکان هم هست که افغان ها چنین بهانه ای را برای جلوگیری از حضور خانم ها بلد نباشند که در آن صورت باید یادشان بدهیم. آخر این که نمی شود اینطرف مرز مردم هنگام مسابقه حرف زشت بزنند، و آنور مرز، نه. پس حق همجواری و همسایه گی چه می شود؟!

معادن را نمی شود زنانه مردانه کرد!

چقدر از امام جمعه اصفهان خوشم آمد، چه دید وسیعی دارد این مرد. خوش به حال اصفهانی ها با چنین امام جمعه ای و به قول معروف: کاش منهم یک اصفهانی بودم.

سید یوسف طباطبائی نژاد، امام جمعه اصفهان فرموده اند آخر برای چه یک دختر می رود مهندسی معدن می خواند؟ مگر می شود معدن زنانه مردانه درست کنیم یا مگر می شود بین زن ها و مردها  در معدن چادر بکشیم؟

درست هم می فرمایند. حالا آمدیم این کار هم شد، تکلیف گرد و خاکی که در معدن بلند می شود چیست؟ گرد وخاک ها را که نمی شود زنانه مردانه کر .

می دانید اگر گرد و خاکی که دست یک دختر به آن خورده است به سر یک مرد بنشیند آن مرد چطور حالی به حالی می شود؟ و آیا امکان پذیر هست که در آن هیر و ویر و کار در معدن، دختری را که آنطرف چادر کار می کند، برای مردی که اینطرف چادر مشغول کار است صیغه کرد و دردش را دوا کرد؟!

ایشان در همین سخنرانی فرموده اند اگر مردم بچه های خود را درست تربیت نکنند، ضد انقلابند. دلتان می خواهد تمام سخنان ایشان را بخوانید؟ بفرمائید، اینهم  لینک  خبر:

http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=65623

جورابی که در ایران قتل عام می کند!

zanan--iran

بسیاری از آدم های ناآگاه تصور می کنند که فقط بمب های شیمیایی و غیرشیمیایی است که سلامت یک جامعه را به خطر می اندازد و خبر ندارند چیزهای به ظاهر ساده و قشنگ اما خطرناکی وجود دارد که  از بمب شیمیایی هم خطرناک تر است.

یکی از این بدتر از بمب ها که اخیرا کشف شده و میگن پدر صاحاب بچه را درمیاره، جوراب معروف به ساپورته که البته به آن جوراب شلواری هم می گویند.

جنیفر لوپز قسم می خورد و می گفت من هروقت می خواهم جوراب شلواری ام را دربیاورم تمام پنجره ها را می بندم، کرکره ها را می کشم، چراغ ها را خاموش می کنم، باوجود این از حمام که آمدم بیرون می بینم عده زیادی در گوشه و کنار دنیا با تصور جوراب شلواری من، غش کرده اند و افتاده اند روی زمین!

یکی از نویسندگان سایت الف نیز نوشته است که این جوراب حتی پیرمردها را وسوسه می کند و امنیت اخلاقی آنان را به خطرمی اندازد چه برسد به ما جوانها .

باورکنید من خودم نیز تا وقتی این مطلب را نوشتم و تمام کردم، سه دفعه بیهوش شدم و کاهگل گرفتند زیردماغم تا به هوش آمدم!

همین یکی را کم داشتیم!

درست در شرایطی که گوشت شده است کیلویی سی چهل هزار تومان، محققان آمریکایی یک جانور پستاندار کشف کرده اند که گوشتخوار است.

می دانید که بازار تابع عرضه و تقاضاست. هرچه تقاضا بیشتر باشد، قیمت ها بالاتر می رود و بدیهی است حالا که جانوری کشف شده که گوشتخوار است، بدیهی است که قیمت گوشت بازهم بالاتر خواهد رفت.

می دانم که خواهید گفت این جانور در کلمبیا و اکوادر کشف شده، ولی برای قصاب محل ما که فرقی نمی کند. او دنبال بهانه می گردد.

همین امروز که رفتم گوشت خریدم و اعتراض کردم که چرا گران تر از دیروز حساب می کنی؟ گفت آقا مگر خبرنداری؟ یک جانوری کشف شده که گوشتخوار است، به صغیر و کبیر رحم نمی کند و اهل ایراد و بهانه گرفتن هم نیست که: حسین آقا اینکه همه اش آشغال گوشته و پر از چربیه، هرچی گیرش بیاد می خوره و خدا را شکر می کنه!

من که اتفاقن خبر را خوانده بودم گفتم ولی بی بی سی نوشته بود این جانور در کلمبیا و اکودر زندگی می کنه؟

خندید و گفت مگر خیال می کنی از آمریکای جنوبی تا اینجا چند ساعت پروازه؟ اگر فردا صبح راه افتاد و اومد اینجا می دانی گوشت میشه کیلویی چند؟ بعد در حالی که گوشتی را که خواسته بودم می پیچید توی روزنامه و می داد دست من، هول هولکی گفت  فعلا تا نیومده خدا را شکر کن که همین دو سیر و نیم گوشت آبگوشتی هم گیرت اومده. برو به سلامت!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.