عباس شکری ـ روز سه شنبه ی هفته ی پیش، دکتر شیرین عبادی، برنده ی جایزه ی صلح نوبل و فعال حقوق بشر، میهمان کانون صلح اسلو بود تا 

 

شهروند ۱۲۷۰ ـ پنجشنبه ۲۵ فوریه ۲۰۱۰

بیست و دوم بهمن نمایش ضعف دولت کودتا بود


 

من با حمله ی نظامی و تحریم اقتصادی مخالف ام چون موجب تحریک حس ناسیونالیستی مردم می شود و باعث می شود اختلافات شان را با حکومت فراموش کنند و از کشور دفاع کنند


 

روز سه شنبه ی هفته ی پیش، دکتر شیرین عبادی، برنده ی جایزه ی صلح نوبل و فعال حقوق بشر، میهمان کانون صلح اسلو بود تا در مراسم سالیانه ی این کانون سخنرانی کند. در بخش اول این سخنرانی، خانم عبادی ضمن توضیح خشونت لجام گسیخته ی نیروهای نظامی، شبه نظامی و لباس شخصی رژیم اسلامی، علیه معترضان، گزارش هشت ماهه ی عملکرد جنبش سبز و دولت کودتا را ارایه داد. در بخش دیگری از این سخنرانی ایشان به مسأله ی انرژی اتمی ایران اشاره کرد و گفت، با توجه به منابع دیگری که ایران در اختیار دارد اصلا نیازی به استفاده از انرژی هسته ای ندارد که این فن آوری به خاطر گران بودن اش در برابر سایر راه کارهای موجود، مقرون به صرفه نیست. سرانجام در پایان سخنرانی ایشان به موفق بودن جنبش زنان ایران اشاره کرد و ضمن ستایش از حرکت آنها، گفت، جنبش زنان ایران یکی از استوارترین و با ثبات ترین جنبش های آسیا است و طوری عمل کرده که حتی دولت زن ستیز آقای احمدی نژاد هم مجبور شده از حضور زن در کابینه ی خود بی بهره نماند. در ادامه اما خانم عبادی توضیح داد که همین خانم وزیر اگر قرار باشد در کنفرانس سازمان ملل شرکت کند و از حقوق مردم ایران دفاع کند، بر اساس قوانین اسلامی، ابتدا باید رضایت شوهر را برای سفر جلب کند و اگر او اجازه ی سفر ندهد، خانم وزیر نمی تواند برای دفاع از حقوق مردم ایران، از ایران خارج شود. در همین قسمت، ایشان به قوانین اسلامی نیز اشاره کرد که هیچ نزدیکی با اوضاع و احول روز دنیا ندارد.

به دنبال سخنرانی خانم شیرین عبادی، خانم کاری فوگد یکی از اسلام شناسان نروژی که در دانشگاه اسلو نیز تدریس می کند، به همراه آقای "شل بوندویگ" مدیر اجرایی کانون صلح اسلو و خانم عبادی در پانلی شرکت کردند. در بخش نخست مدیر کانون صلح اسلو ضمن پرسش هایی از دو نفر دیگر در مورد روشن تر شدن وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران حاضران را برای ادای پرسش های خود آماده کرد.

خانم عبادی در این بخش اعلام کرد بخشی از پولی را که به عنوان جایزه ی صلح نوبل به او اعطا شد، صرف خرید ساختمانی کرده است که در اختیار کانون دفاع از حقوق بشر قرار داده، اما متأسفانه در سال ۲۰۰۸ به دستور مستقیم آقای احمدی نژاد این دفتر مهر و موم شد و هم اکنون این ساختمان در اختیار دولت است.

ایشان هم چنین گفت بخش دیگری از این جایزه هم صرف کمک به خانواده های زندانیان سیاسی می شود. در کانون دفاع از حقوق بشر، بیست وکیل، به طور رایگان، دفاع از زندانیان سیاسی را بر عهده داشتند و دارند.

در پاسخ به این پرسش که اکنون انرژی هسته ای ایران در رأس همه ی مسایلی قرار دارد که در رابطه است با این کشور، به نظر شما تصمیمات بین المللی چه تأثیری بر حقوق بشر در ایران خواهد داشت؟ گفت:

عباس شکری در کنار شیرین عبادی

عبادی: من با حمله ی نظامی و تحریم اقتصادی مخالف ام. چون وضعیت مردم را بدتر می کند و از سوی دیگر موجب تحریک حس ناسیونالیستی مردم می شود و باعث می شود که اختلافات شان را با حکومت فراموش کنند و از کشور دفاع کنند. اما اگر بخواهند ایران را به خاطر نقض حقوق بشر تنبیه بکنند مردم ایران از این تنبیه حمایت می کنند. ولی تنبیه ایران نباید به مردم صدمه بزند، یعنی به جای تحریم اقتصادی، من تحریم سیاسی را پیشنهاد می کنم. در صورتی که گفتگو با ایران به نتیجه نرسد و دولت باز هم به سرکوب ادامه دهد، تحریم سیاسی باید شروع شود. منظور من از تحریم سیاسی این نیست که رابطه با ایران قطع شود، بلکه منظور این است که سطح روابط با ایران از سفیر به کاردار کاهش یابد. چنین کاری چند سال پیش هم از طرف کشورهای اروپایی صورت گرفت. زمانی که رژیم ایران مخالفان خود در خارج از کشور را ترور می کرد، در اعتراض به این عمل، کشورهای اروپایی سفرای خود را فراخونده و همین مسأله موجب شد که ترورهای مخالفان سیاسی در اروپا قطع شود. حالا می شود بار دیگر این کار را آزمایش کرد و به آنها گفت که اگر باز هم جنبش سبز را سرکوب کند و به صدای مردم گوش ندهد، آن حرکت تکرار خواهد شد. در این صورت مردم صدمه نمی بینند اما دولت منزوی می شود.

شیرین عبادی در ادامه ی این پانل، در پاسخ این که وضعیت اقتصادی چه تأثیری بر حقوق بشر در ایران خواهد داشت؟گفت:

عبادی: حقوق بشر در حقیقت چهار قسمت عمده دارد؛ مدنی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. بنابراین برخورداری از حداقل معیشت، جزء حقوق بشر است و هم چنین طبق اصل دیگری از حقوق بشر، منابع ملی در هر کشور باید صرف بهبود و رفاه مردم آن کشور شود. در ایران چنین چیزی نیست. متأسفانه به علت برنامه های غلط اقتصادی، فقر رو به گسترش است. طبق آمار دولت از هر هفت نفر یکی زیر خط فقر است، یعنی روزی یک دلار درآمد. کارشناسان ما اما نظری غیر از این دارند. فساد اداری، رشوه و برنامه های نابسامان، موجب فقیرتر شدن مردم شده اند. توده ی مردم برای معیشت خود مجبورند دو یا سه جا کار کنند. مثلا یک معلم مجبور است که شب ها به عنوان مسافرکش کار کند. فقر موجب نارضایتی مردم شده و آنها را به جنبش سبز جلب کرده است.

آقای "محمود امیری مقدم" پژوهشگر ایرانی مقیم اسلو در مورد تحریم اقتصادی دولت های خارجی از خانم عبادی پرسید:

با توجه به این که سپاه پاسداران بخش بزرگی از صنایع ایران را در اختیار دارد به نظر شما تحریم آن بخش از صنایع هم اشکال دارد؟ یا مثلا جلوگیری از صدور تکنولوژی هایی که موجب شدیدتر شدن سانسور توسط سپاه می شود؟

عبادی: هر معامله ای که دولت ایران را در سرکوب کمک می کند باید متوقف شود. از جمله شرکت های زیمنس و نوکیا، نرم افزاری به ایران فروخته اند که دولت می تواند استراق سمع کند و در همین مورد بعضی از موکلان من که اکنون در زندان می باشند، گفته اند که اتهام آنها از طریق داشتن موبایل و کنترل آن شناسایی شده است. آنها از من خواسته اند که علیه این شرکت ها شکایت کنم. اما اگر این تحریم عدم صدور دارو به ایران باشد یا نفروختن قطعات یدکی هواپیما باشد، این مردم هستند که مستقیما زیر ضرب قرار می گیرند و آسیب می بینند. آیا قرار است مردم را اذیت کرد یا دولت را؟ پس تحریم هایی که به مردم صدمه می زند را نمی پذیریم. اما فروش اسلحه به ایران باید متوقف شود. در همین بخش مایل هستم مورد دیگری را طرح کنم که به سانسور مربوط می شود. دولت ایران برای نرسیدن اطلاعات مفید به مردم، پارازیت هایی را بر روی امواج رادیو و تلویزیونی می فرستد تا مردم از دست یابی به اخبار و اطلاعات درست محروم باشند، این در حالی است که خود ایران کانال های تلویزیونی دارد و مدام اطلاعات نادرست در اختیار مردم قرار می دهد. این کانال ها هم از طریق "یوتل سایت" پخش می شود. امیدوارم سفیر فرانسه اینجا باشد و این حرف من را گوش کند. شرکت "یوتل سایت" یک شرکت فرانسوی است. چرا دولت فرانسه پخش برنامه های جمهوری اسلامی را متوقف نمی کند تا از این طریق اهرم فشاری باشد برای جلوگیری کردن از ارسال پارازیت بر روی امواج سایر رسانه های فارسی زبان؟ من خواهان چنین تحریم هایی هستم. اما در شرایطی که نود و پنج درصد درآمد ایران بر صدور نفت متکی است، چگونه می شود گفت که از ایران نفت نخرید؟ مردم گرسنه اند، احتیاج به پول هست.

 



 

یکی از اعضای سابق کمیته صلح نوبل ۲۰۰۳، زمانی که خانم عبادی جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، خطاب به خانم عبادی گفت:  زمانی از شما پرسیدم، وضعیت چگونه است؟ شما گفتید هر روز بدتر از روز پیش می شود. اکنون پرسش من این است که با توجه به شرایط اکنون ایران، ما چه می توانیم بکنیم؟ و دیگر این که این جایزه چه تأثیری در فعالیت های شما داشته است؟ او با جمله ی "ایران به شما نیازمند است، غرب به شما نیاز دارد و جهان هم نیاز دارد که شما باشید" پرسش خود را پایان داد.

 

عبادی: افتخار می کنم که برنده ی جایزه ی صلح نوبل شده ام. این جایزه درهای زیادی را برای من باز کرد تا صدای خود و مردم ام را به گوش جهانیان برسانم. این جایزه موجب شد تا حقوق بشر را بیشتر ترویج کنم و فعال تر از پیش باشم. زمانی که من جایزه را گرفتم فقط یک نهاد غیردولتی وجود داشت اما اکنون چندین نهاد غیردولتی فعال حقوق بشر وجود دارد. حضور این ها و این که همگی خواهان حقوق بشر می باشند، از نتایج همین جایزه است. البته عدم رعایت موازین حقوق بشر فقط محدود به دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نمی شود که حتی زمانی که اصلاح طلب ها هم سر کار بودند حقوق بشر وضع خوبی در ایران نداشت. این شرایط دشوار طوری بود که آقای "بوندویک" نخست وزیر وقت نروژ از آقای "خاتمی" رئیس جمهور وقت ایران خواستند که جان و امنیت من حفظ شود. این یعنی که اکنون همه ی ما در خطر هستیم همان طور که در آن زمان. رفتار دولت با مدافعان حقوق بشر بسیار بد است. یکی از موکلان من که یک نهاد حقوق بشری در سنندج تأسیس کرده است، به یازده سال زندان محکوم شده و اکنون در زندان است. نمونه دیگری روزنامه نگاری است که به سبب ارسال گزارش وضعیت بد حقوق بشر در ایران به سازمان ملل، محکوم به پنج سال زندان شده است. همه ی این دشواری ها هست اما اراده ی همه ی مردم ایران برای دستیابی به حقوق بشر هم ثابت و استوار است. یعنی مشکلات هست اما اراده ی ما بیشتر از مشکلات است تا بر آنها فائق آییم.

عضو سازمان حقوق بشر نروژ ضمن تقدیر از خانم شیرین عبادی گفت: من با ارتباط گرفتن با جنبش های آزادی بخش می آموزم که چگونه در کشورهای دیکتاتوری مردم راه کارهای خود را با توجه به فرهنگ، سیاست، جامعه و اقتصاد خود انتخاب می کنند. در مورد جنبش سبز اما یک چیز توجه مرا شدیدا به خود جلب کرده و آن هم این است که این جنبش فاقد هر گونه سازماندهی و ساختار مبارزاتی است. به باور شما آیا این جنبش تا کی می تواند به شکل امروز و بی برنامه و تشکیلات ادامه حیات دهد، آن هم در مواجهه با رژیمی که تا بن دندان مسلح است و شدیدا سرکوبگر؟

عبادی: توجه کنید که ساختار سیاسی جنبش با ساختار سیاسی یک حزب تفاوت دارد. در حزب رهبران تصمیم می گیرند و اعضا اجرا می کنند. جنبش اما عمودی نیست که افقی و شبکه ای است. در حقیقت شبکه های مردمی تصمیم می گیرند و عمل می کنند. ما قبلا جنبش دیگر شبکه ای داشته ایم که به طور افقی عمل کرده است. این جنبش که در حال حاضر یکی از قوی ترین جنبش های منطقه است نه رهبر دارد و نه دفتر و تشکیلات منظم. اما به محض این که تصمیمی گرفته می شود، همه ی زنان ظرف مدت کوتاهی با هم متحد می شوند. در حقیقت می توانم بگویم جنبش سبز از جنبش فمنیستی ایران کپی برداری کرده است. توجه کنید به جنبش سیاهان آمریکا. دیدید که چگونه این جنبش پیروز شد و سرانجام "اوباما" را به ریاست جمهوری رساند. مهم این است که جنبشی شروع شود،  در طی زمان راه خود را پیدا می کند. این که یک جنبش رهبر ندارد، به باور من نقطه ی ضعف آن نیست که شبکه های قوی اجتماعی به صورت قدرت مندی نقش رهبری را به عهده دارند. جنبش در کشوری مثل ایران که کشوری است غیردموکراتیک، اگر دارای رهبر باشد، رژیم رهبران و سران جنبش را دستگیر می کند یا ترور می کند و احتمال از بین رفتن جنبش می رود. دلیل این که تاکنون کروبی و موسوی را دستگیر یا ترور نکرده اند این است که آنها می دانند که احتمال شدیدتر شدن جنبش زیادتر می شود. مگر با مرگ مارتین لوتر کینگ جنبش سیاهان آمریکا فروکش کرد؟ این جنبش در ادامه ی خود ریاست جمهوری اوباما را به ارمغان آورد. در ایران هم همین طور است و رهبری عمودی وجود ندارد و با ساختار شبکه ای و افقی خود هم سرانجام پیروز می شود.

یکی از وکلای حاضر در جلسه که در شورای امنیت نروژ هم کار می کند، در مورد انرژِی هسته ای و تحریم های بین المللی پرسشی مطرح کرد که در پاسخ خود چنین شنید:

عبادی: من معتقدم که هیچ کشوری به بمب اتم نیازی ندارد. نه ایران، نه آمریکا، نه پاکستان و نه اسرائیل.  در عین حال معتقدم انرژی هسته ای سالم نیست و مناسب زیست محیطی هم نیست. ما در ایران خورشید و باد فراوانی داریم. متأسفانه تاکنون هیچ سرمایه گذاری در مورد نیروگاه های خورشیدی نداشته ایم. ما اگر یک دهم هزینه های انرژی هسته ای را خرج انرژی خورشیدی می کردیم، می توانستیم که انرژی سالمی تولید کنیم که هم کفاف خودمان را بدهد و هم صادر کنیم. از طرف دیگر ما نمی توانیم دور ایران را دیواری بکشیم و بگوییم ما با دنیا کاری نداریم. به همین دلیل هم ایران باید با جامعه بین الملل همکاری بکند. مسأله ی انرژِی هسته ای بهانه شده که دولت ایران بتواند مشکلات داخلی را بپوشاند. متأسفانه کوتاهی کشورهای غربی هم به آنها کمک کرده. چرا؟ چون هرگاه نام ایران ایران می آید غربی ها در مورد انرژی هسته ای گفتگو می کنند و اگر از تحریم حرفی به میان می آید، علت آن را انرژی هسته ای می دانند. در صورتی که قرار است به ایران فشاری وارد شود، حتما باید با نام حقوق بشر باشد و نه با نام و بهانه ی انرژی هسته ای.

در پایان این کنفرانس هم بار دیگر آقای بوندویگ ضمن تشکر از حضور خانم شیرین عبادی در برنامه ی سالانه ی این نهاد حقوق بشری از نهادهای نروژی خواست که مردم ایران را در دستیابی به حقوق حقه ی خویش یاری دهند.

در حاشیه ی این کنفرانس هم در پاسخ یکی از روزنامه نگاران نروژی که از خانم عبادی پرسید: می شود در ایران غیرمسلمان بود و راحت زندگی کرد؟ خانم عبادی گفت:

عبادی: طبق قانون اساسی ایران، چهار دین اسلام، مسیحی، یهودی و زردشتی از رسمیت برخوردارند و آزاد. اما در عمل برای سایر دین ها محدودیت هایی وجود دارد و حتی در بین فرقه های اسلامی هم برخوردی مشابه وجود ندارد. در قانون اسلامی هم موردی آمده که این دوگونه نگری را به روشنی نشان می دهد. مثلا اگر زن و مرد مسلمانی که مجرد هستند با هم رابطه ی جنسی داشته باشند، جرم آن صد ضربه شلاق است هم برای زن و هم برای مرد مسلمان. حال اگر در این رابطه زن مسلمان باشد و مرد غیرمسلمان، می تواند حکم صد ضربه شلاق به حکم اعدام تبدیل شود. به همین سادگی تفاوت مسلمان بودن و غیرمسلمان بودن را می توانید در قوانین اسلامی شاهد باشید.

از خانم عبادی پرسیدم، پس از وقایع عاشورا و به ویژه بیست و دوم بهمن، در نوشته های بعضی از تحلیل گران واژه ی "شکست" به کار می رود، نظر شما چیست؟

عبادی: من اصلا اعتقاد ندارم. روز بیست و دوم بهمن روز ضعف دولت بود. در این روز دولت از مردم دعوت کرده بود که به خیابان بیایند. از هفته ها پیش هم اعلام کرده بودند که اگر کسی شعاری غیر از شعارهای اصلی حکومتی بدهد، با برخورد شدید روبرو خواهد شد. از طرف دیگر حتما خودتان شاهد بوده اید که چه تدارکاتی برای این روز فراهم شده بود و حتی با اتوبوس هوادارن شان را از مناطق و شهرهای گوناگون به تهران آورده بودند. دولت اعلام راهپیمایی کرده بود تا سال روز انقلاب را جشن بگیرد. اکنون مسئله این است که اگر کسانی که به مردم حمله می کردند، از طرف خود حکومت بودند، ضعف حکومت است که مردم را به راهپیمایی دعوت می کند اما از آنها می هراسد و سرکوب شان می کند، و اگر هم این سرکوبگران از حامیان دولت نبوده اند، باز هم ضعف دولت را می رساند که مردم را به خیابان فرامی خواند اما قادر نیست امنیت آنها را حفظ کند. پس می بینید که در هر حال روز بیست و دوم بهمن علیرغم تهدیدهای آن چنانی مردم به خیابان آمدند و ضعف دولت را به نمایش گذاشتند.

                                     

* عباس شکری نویسنده و مترجم آزاد در اسلو ـ نروژ و از همکاران شهروند در اروپاست که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.