در آستانه ی سی و یکمین سالروز انقلاب ۵۷، تریبون دیگری برگزار کرد با حضور دو تن از جوانان نسل انقلاب که امروز پا به میانسالی گذاشته اند

 

شهروند ۱۲۷۰ ـ پنجشنبه ۲۵ فوریه ۲۰۱۰


 

از سری جلسات تریبون آزاد که با ابراز نظرات دو تن از افراد نسل جوان، آرش عزیزی و سعید ولدبیگی در ماه دسامبر آغاز شد، "شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران ـ تورنتو"، روز یکشنبه ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰ ، در آستانه ی سی و یکمین سالروز انقلاب ۵۷، تریبون دیگری برگزار کرد با حضور دو تن از جوانان نسل انقلاب که امروز پا به میانسالی گذاشته اند تا  در این بحث آزاد، بگویند مبارزات مردم در کجا قرار دارد و به کجا می رود؟ و بخشی از کوله بار تجارب خود را با نسل جوان ایرانی درمیان بگذارند.


 از راست امیر پیام، فرید پرتوی، حسن زرهی

حسن زرهی، ۵۴ ساله، سردبیر نشریه شهروند، بیش از بیست و سه سال است که در تورنتو به کار روزنامه نگاری اشتغال دارد. او در سال۱۹۸۵ از ایران خارج شد و در سال ۱۹۸۷به تورنتو آمد و پس از چندی نشریه فرهنگی ـ ادبی سایبان را با تنی چند از دوستانش راه انداخت. این نشریه چهار سال منتشر و به سرنوشت بسیاری از نشریات مستقل فارسی زبان خارج کشور دچار شد و به دلیل مشکلات مالی از ادامه ی انتشار بازماند. پس از آن در ۲۶ جولای ۱۹۹۱ شهروند را با همکاری مسعود منصورزاده و شکیبا دیلمقانی راه اندازی کرد و یک سال بعد نسرین الماسی مدیر کنونی تحریریه به شهروند پیوست و از جون ۲۰۰۶ اداره ی شهروند را خود و همسرش به تنهایی عهده دار شدند؛ شهروندی که چند ماه دیگر آغاز بیستمین سال انتشار آن را شاهد خواهیم بود.

حسن زرهی، که متولد سیریک در بندرعباس است، لیسانس ادبیات و زبان فارسی خود را از دانشگاه جندی شاپور اهواز گرفت. همانجا با همکلاسی و همسر آینده اش ـ نسرین الماسی ـ آشنا شد. پس از پایان تحصیلات برای تدریس در دبیرستان ها به هفتگل رفتند که در پایان همان سال تحصیلی به بندرعباس تبعید شدند که مقارن بود با اعتراضات و اعتصابات دانش آموزی و به دلیل حمایت از خواسته های دانش آموزان بعد از فراز و نشیب های متعدد در پایان همان سال تحصیلی با حکم دادگاه انقلاب هر دوی آنها از آموزش و پرورش اخراج شدند.

حسن زرهی به همراه همسر و دختر خردسالش راهی تهران شد. در تهران در کنار کارهای متفرقه برای امرار معاش، به نوشتن شعر و قصه و نقد در نشریه "فردای ایران" به سردبیری پرویز رجبی پرداخت.

او نوشتن را از دوران دبیرستان شروع کرده بود و اولین نمایشنامه اش را پیش از سال ۱۳۵۰ به نام "سودای سودابه" نوشت. در این نمایشنامه، او نگاهی متفاوت به سودابه ی شاهنامه داشته و علیرغم قضاوت عموم که عشق سودابه به سیاوش را گناه سودابه می دانستند، سودابه را در عشق اش محق دانسته بود. "جاشوان" و "جهان پهلوان" از دیگر نمایشنامه های اوست که در "جهان پهلوان" شخصیت محوری نمایش همسر غلامرضا تختی است که از نگاه او به موضوع مرگ و زندگی تختی می پردازد. بعد از نوشتن چندین نمایشنامه و به صحنه بردن آنها، کار نوشتن نمایشنامه را با وقفه ای کوتاه در تهران از سر گرفت. دو نمایش "زار" و "باد سرخ" او در تهران اجرای عمومی گرفتند ولی زار پس از سه اجرا و باد سرخ پس از یک ماه که بر صحنه بودند، توقیف شدند.

حسن زرهی پیش از آنکه اهل سیاست باشد، اهل ادبیات بود ولی در شرایطی که عرصه برای روشنفکران هرچه بیشتر تنگ می شد، راهی بجز خارج شدن از ایران نیافت و در سال ۱۹۸۵ (۱۳۶۴ خ) از ایران خارج شد.

در خارج کشور مجموعه شعرهایش را با نام "دهل ها و آوازها" و مجموعه قصه هایش را با نام "کاش ماهی ها و شیرماهی ها" در سال ۱۹۸۸ منتشر کرد. 


 

در تریبون آزاد، حسن زرهی با اشاره به اینکه اگر هرکدام از ما به تجربیات فردی خود به عنوان فعالان اجتماعی یا سیاسی مراجعه کنیم می بینیم که آغاز جنبش کنونی در ایران از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ نیست و از همان زمان انقلاب با دیدن انحراف ها و نابسامانی ها، اعتراض ها و مقاومت ها شروع شد و ادامه داشته تا به حال، به ذکر خاطرات دوران انقلاب و بویژه دوران تدریس در بندرعباس پرداخت. در آن زمان دانش آموزان یک سری خواسته های صنفی داشتند که معلمان در حمایت از آنها به اعتصاب پیوسته بودند. تعدادی از معلمان از جمله نسرین الماسی، دستگیر و به زندان انداخته می شوند. بازداشت شدگان به اعتصاب غذا روی می آورند. هزاران تن از مردم بندرعباس در حمایت از معلمان و دانش آموزان در مقابل زندان اجتماع کرده و کار و کسب را تعطیل کرده بودند و خواستار آزادی معلمان بودند. خلخالی از تهران برای محاکمه ی معلمان فراخوانده می شود، ولی هواپیمای او از فراز بندرعباس برمی گردد.

آقای زرهی با طنز می گوید که سالها آنها در این فکر بوده اند که جمعیت انبوه تظاهرکنندگان بندری، خلخالی را از نشستن در فرودگاه بندرعباس منصرف کرده است، ولی بعدها خلخالی در مصاحبه با حسین مُهری از برنامه سازان رادیویی از ماجرای آن روز یاد می کند و برگشت خود را به دلیل اتفاق ماجرای طبس و سرنگونی هلیکوپتر آمریکایی می خواند.

او گفت در طی این ۳۱ سال هرگز مبارزات مردم  علیه حکومت جمهوری اسلامی تعطیل نشده و تنها با فراز و فرودهایی همراه بوده است.


 

سخنران دیگر امیر پیام از فعالان سیاسی چپ بود.  

امیر پیام، ۵۱ ساله، از سال ۱۳۵۴ به فعالیت های سیاسی ـ کارگری روی آورد. . او تحصیلات دبیرستانی را نیمه تمام گذاشت و در کارخانجات مینو، استارلایت و پارس متال جزو فعالان کارگری بود و کار سازماندهی کارگری می کرد. پیش از انقلاب به جریانی موسوم به "جریان خط ۳" پیوست. پس از انقلاب با سازمان "پیکار در راه آزادی طبقه کارگر" به فعالیت های سیاسی ادامه داد. پیام در سال ۱۳۶۴ ( ۱۹۸۵میلادی) به دلیل سرکوب های گسترده و فشار به فعالان سیاسی از ایران خارج شد و به تورنتو آمد. او در تورنتو به حزب کمونیست کارگری ایران پیوست و عمده فعالیت هایش در خارج کشور جلب همبستگی بین المللی کارگری با جنبش کارگری ایران بود. پیام در سال ۱۹۹۹ از حزب کمونیست کارگری ایران جدا شده و در حال حاضر نیز به عنوان فعال کارگری مستقل چپ فعالیت می کند. او در عین حال مقالات متعددی در زمینه های مختلف دارد که به زودی در وبلاگ شخصی خودش منتشر می کند.

امیر پیام در کانادا، مددکار اجتماعی ست و همزمان دانشجوی نیمه وقت دوره ی لیسانس جامعه شناسی دانشگاه یورک است.


 

امیر پیام در ابتدای سخنانش، خود را به لحاظ سیاسی متعلق به آن سنتی از جنبش کارگری دانست که معتقد است طبقه کارگر به شرط سازماندهی همین امروز می تواند انقلاب بکند و حکومت کارگری را با متحد کردن طبقات متوسط به پایین و جنبش زنان و دانشجویی برقرار کند و جامعه را به سمت یک جامعه سوسیالیستی رهنمون کند.


 

او گفت، اگر جنبش آزادیخواهانه ی کنونی می خواهد به اهداف خودش که کسب آزادی و برابری و از بین بردن استبداد مذهبی است، برسد، لازم است که جنبش در تشکل های چپ خودش را سازماندهی کند و اگر این اتفاق نیفتد ممکن است به اهدافش نرسد.

امیر پیام، مروری کرد به تاریخ مبارزات از جنبش مشروطیت و سه جنبش عمده ی ملی، اسلامی و سوسیالیستی را در این مبارزات برجسته دانست، و تاکید کرد که بین این جنبش ها رفت وآمد هم وجود داشته و به عنوان مثال بخشی از مجاهدین با نام سازمان پیکار به جنبش سوسیالیستی می پیوندند، و برخی از توده ای ها سر از تئوریسین های ساواک درمی آورند.

او اهمیت این تقسیم بندی را در این دید که امروزه تلاش می شود جنبش سوسیالیستی حذف شود و بیشتر روی دمکراسی خواهی و چیزهای دیگر تاکید شود.

امیر پیام گفت، جنبش ملی و جنبش اسلامی، نزدیک به نیم قرن حکومت کرده اند و تجربه ی حکومت کردن را دارند. سخنران دو حکومت سلطنتی پیش از جمهوری اسلامی را در جنبش ملی قرار داد که البته در بخش پرسش و پاسخ این بخش از سخنان او مورد انتقاد قرار گرفت.

او در ادامه گفت، اینها امتحان خود را پس داده اند و دستاوردشان استبداد و به قهقرا بردن نسل ها بوده ولی جنبش سوسیالیستی با اینکه تاثیرات عمیقی در جامعه ی ایران داشته ولی همواره سرکوب شده و تجربه حکومت کردن را در ایران نداشته و به این معنا خیلی تازه است و می تواند آلترناتیو باشد.

پس از سخنرانی امیر پیام و استراحتی کوتاه، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد. فرید پرتوی از شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران گردانندگی جلسه را برعهده داشت. تعدادی از شرکت کنندگان ضمن ابراز نظراتشان، پرسش های خود را نیز مطرح کردند.