در بسیاری موارد، دختر نیز سابقه ازدواج قبلی دارد. زندگی برای یک دختر طلاق گرفته یا ازدواج مجدد برای او در ایران معضل بزرگی است. در 

 شهروند ۱۲۷۲ ـ پنجشنبه ۱۱ مارچ ۲۰۱۰

بخش سوم و پایانی

 

در دو مقاله گذشته بعضی از معضلات همسرگزینی از خارج از کشور را مورد بررسی قرار دادیم. سخن را به آنجا رساندیم که دختری با دنیایی از امید و آرزو با همسرش که از خارج از ایران آمده ازدواج می کند و راهی خارج از کشور می شود.

در بسیاری موارد، دختر نیز سابقه ازدواج قبلی دارد. زندگی برای یک دختر طلاق گرفته یا ازدواج مجدد برای او در ایران معضل بزرگی است. در نتیجه فشارهای شدید جامعه، این دختر حاضر است با مردی که او را از این محیط محدود دور می کند به هر جایی برود. این دختر، اغلب شناخت درستی از زندگی در خارج از کشور ندارد. این محدودیت شناخت و اطلاعات به اضافه نداشتن هیچ گونه آشنایی در کشور مربوطه، قدرت انجام هرگونه تحقیقاتی در مورد همسر آینده را از دختر می گیرد. در نتیجه او بدون داشتن هیچ گونه اطلاعی از گذشته و سوابق این مرد با او عهد زناشویی می بندد. او دنیایی از آرزوها و امیدهای خود را در دست مردی می گذارد که هیچ شناخت درستی از او ندارد.

از آن جایی که دو همسر آینده فرصت کافی برای شناخت یکدیگر ندارند، سفارش والدین و فامیل را جایگزین معاشرت و کسب شناخت شخصی می کنند. امروزه ثابت شده است که معاشرت و شناخت قبل از ازدواج در موفقیت بعد از ازدواج نقش کلیدی دارد و سفارشات اطرافیان هرگز جایگزین معاشرت مستقیم نمی شود.


 

مدت اقامت مرد در ایران بسیار محدود بوده و در نتیجه، اغلب چنین ازدواج هایی در مدت زمان های بسیار محدود اتفاق می افتد. در بسیاری از موارد مرد به دلایل مختلف اصلا قادر به سفر به ایران نیست و برای مدت بسیار محدودی در یکی از کشورهای نزدیک ایران با همسر آینده خود و خانواده او ملاقات می کند. مواردی هم هست که دو همسر آینده فقط از طریق تماس تلفنی و ایمیل با هم آشنا می شوند و هیچ ملاقات حضوری قبل از ازدواج ندارند. در چنین ازدواج هایی، دوره آشنایی یا نامزدی بسیار کوتاه است یا در اغلب موارد اصلا وجود ندارد. شروع مراحل گرفتن ویزا برای دختر بهانه خوبی است برای سرعت دادن به مراحل عقد و ثبت ازدواج. در نتیجه، این زن و شوهر تقریبا با شناخت بسیار مختصر و در حد صفر از یکدیگر وارد ﭘیوند زناشویی می شوند.

دختری که بعد از ازدواج به خارج از کشور می آید، خواسته یا ناخواسته به یک زندگی وارد می شود که از قبل برای او طراحی شده است. برای مثال، شهر، خانه، محله زندگی، اثاثیه منزل، اتومبیل، افراد و دوستانی که با آنها معاشرت خواهد کرد، همه و همه انتخاب همسر او است که از قبل در مورد آنها تصمیم گیری شده است. یکی از ارکان یک ازدواج موفّق این است که زن و شوهر با هم در مورد ارکان اولیه زندگی مشترک تصمیم گیری کنند، قدم های اول را با هم بردارند و با هم به جنگ مشکلات بروند. در ازدواج هایی که دختر از ایران می آید، او مستقیما وارد زندگی از قبل شکل گرفته همسر خود در خارج از کشور می شود. در چنین حالتی، پیشرفت زن به مرد بستگی پیدا می کند و زمانی که شوهر مایل است، به همسر خود راه و چاه چگونگی زندگی در خارج از کشور را یاد خواهد داد. در محیطی که دختر هیچ آشنا و هم صحبتی در اطراف خود ندارد و برای رفع کلیه نیازهای اولیه زندگی خود مانند یادگیری زبان، خرید، رانندگی و غیره کاملا به همسر خود متکی می شود، زمینه برای هرگونه سوء استفاده و آزار و اذیت او نیز فراهم می شود.


 

در چنین ازدواج هایی، من بارها از زبان دختران شنیده ام که همسر آنها، آن شخصی که در ایران به او معرفی شده بود نیست. هر روز که از ازدواج آنها می گذرد، هر دو همسر بیشتر به حقایقی پی می برند که در زمان آشنایی از آنها کتمان شده بود. از طرفی دیگر در بسیاری از موارد، مرد هم با حقایقی در مورد زن خود مواجه می شود که به او گفته نشده بود. حقایق ساده ای که با کمی معاشرت بیشتر روشن می شدند. من شاهد ازدواج های متعددی بوده ام که دختر دچار بیماری خاصی است که در زمان ازدواج از همسر او پنهان شده بوده است. در اکثر این موارد، خانواده دختر تصور کرده بودند که با فرستادن دختر خود به خارج از کشور بیماری او خود به خود رفع می شود، یا حداقل از این پس مشکل شوهر او خواهد بود. در بسیاری از موارد مرد متوجه می شود که این زن همسری نبوده که او جستجو می کرده است و اکنون با توجه به این که تعهد حمایت مالی این شخص صد در صد متکی به خود را برعهده دارد، هیچ راهی برای جدا شدن از او نمی بیند.

از طرفی، دخترکه هیچ پشتوانه مالی، تحصیلی یا شغلی در این کشور ندارد نیز راهی برای خروج از این ازدواج نمی بیند. در اغلب موارد، زن وارد سیستم پشتوانه مالی دولتی شده، سر از سرپناه های دولتی درآورده و مرد که به تعهد حمایت کردن مالی همسر خود عمل نکرده است به دادگاه های دولتی کشانده می شود. اغلب زن از شکست ازدواج خود با خانواده و دوستان خود در ایران چیزی نمی گوید تا تصور زیبای آنها از زندگی ایده آلش را بر هم نزند.


 

البته منکر این حقیقت نمی توانیم شویم که دخترانی هم هستند که فقط با هدف کسب اقامت از کشوری دیگر به چنین ازدواجی تن در می دهند. این دختران پس از کسب اقامت دائم خود سر ناسازگاری با همسر گذاشته و از او تقاضای جدایی می کنند. در بسیاری از موارد حتی به همسر خود اعلام می کنند که هرگز علاقه ای به او نداشته و فقط با هدف خروج از کشور با او ازدواج کرده اند. ضربات روحی و عاطفی که پس از شنیدن این حقایق به همسر این دختر وارد می شود، قابل توصیف نیست.


 

بسیار جای تاسف است که بعد از عنوان کردن معضلات بی شمار چنین ازدواج هایی، راه حل های مناسبی برای آن در دست نداریم مگر اطلاع رسانی و پیشگیری. این که چنین اطلاعاتی را به جوانان جامعه مان برسانیم تا با تصورهای نادرست با زندگی خود و جوانی دیگر بازی نکنند. همچنین بسیار مهم است که این اطلاعات را به ایران نیز برسانیم تا اگر دختری تصمیم به ازدواج با شخصی که از خارج از کشور آمده گرفت، با اطلاعات کامل قدم به این راه بگذارد.


 


 

سئوالات خود را برای من ارسال کنید.


 

* شهرزاد شهریاری، لیسانس روانشناسی از دانشگاه تورنتو، فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو و عضو کالج و انجمن مددکاران انتاریو است.

shahrzad.therapy@gmail.com

www.shahrzadtherapy.com