هما بذرافشان متولد سال ۱۳۵۹، دارای کارشناسی از دانشگاه سوره تهران، عضو موسسه ی توسعه هنرهای تجسمی، عضو پیوسته انجمن نقاشان ایران و … است. او تا به حال نمایشگاه های گروهی و انفرادی و ورک شاپ های متعددی در داخل و خارج از ایران برگزار کرده است. او برای سه دوره متوالی برگزیده مسابقه ی “منتخب نسل نو” بوده و در دوره اول از طرف موزه هنرهای معاصر برای بورسیه سیته فرانسه انتخاب شده است. از دیگر کارهای او می توان به آموزش نقاشی و تصویرسازی کتاب کودک و همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کرد. او تا به حال در نمایشگاه های خیریه متعددی اعم از خیریه بهنام دهش پور و نمایشگاه هایی که در راستای کمک به کودکان سرطانی و کمک به زنان بی سرپرست بوده، شرکت جسته است.

bazrafshan-H

به بهانه ی برگزاری نمایشگاه او به نام پیوند نامعمول که از اول آگوست تا ۳۱ آگوست برگزار شد، نگاهی می اندازیم به اندیشه درونی او در راستای شکل گیری آثارش و سبک و آثار او.

نقاشی از نظر او یک جور روایت کردن است، یک جور قصه پردازی شاید. همیشه داستان و شعر را دوست داشته، ولی روایت کردن داستان های خودش را بیشتر دوست دارد. از نظر او، هرچیزی قصه ای دارد، هر چیزی انگاری که از یک نقطه ای شروع می شود و یک مسیری را طی می کند، ممکن  است که به نظر پایانی نداشته باشد، ولی شما را همیشه در امتداد مسیری از نقطه ی آغازین تا دنباله روی همان مسیر سوق می دهد. نقاشی به او این امکان را می دهد که داستان ها و قصه های خودش را سوای تمام داستان های دوست داشتنی دیگر، برای ما روایت کند. نقاشی برای او به منزله ی زندگی کردن است. چون یک نقاش، بسته به مدت زمانی که روی یک تابلو کار می کند، با آن نقاشی زندگی هم می کند، زندگی که توأم با غم و شادی و اندوه و حالت های روحی متفاوتی است که روی او تاثیر گذاشته و این تاثیر پذیری، با قلم زدنش معنا می یابد! پس او هنرمندی روایت گر است؛ هنرمندی که روایت های گوناگون را با قلموش لابلای طرح ها، خطوط و جزئیات بی شماری که در هر اثرش به کار می برد، به تصویر می کشد تا بیننده را از آن فضایی که در اثر می بیند پرت کند به فضا و مکانی دیگر! همان طور که در دنیای بیرون هم ممکن است ما با دیدن یک شکل، یک تصویر، استشمام یک بوی خاص، به یک فضا و مکان دیگری پرتاب شویم، فضایی که فقط و فقط مال خودمان است. برای همین است که نقاشی های او لایه لایه و تو در تو است، مثل تونلی پرپیچ و خم می ماند که با دیدن هر نشانه کوچک در یک تصویر، همزمان هزار تا تصویر مختلف در ذهنت آدمی رفت و آمد می کند.

بهنام کامرانی( استاد دانشگاه و پژوهشگر هنر) درباره ی نقاشی های هما بذرافشان این طور می گوید “در نقاشی های هما بذرافشان از جنبه های مختلف شخصی تا عمومی استفاده شده است. این جنبه ها با گزینش هنرمند به یک عنصر بیانگر تازه ارتقاء می یابد. او با هم جواری اجزا و عناصری از زندگی روزمره و قرار دادنشان در جایی نامتعارف و نیز تغییر ابعاد آنها ما را با دنیایی خیالی روبرو می کند. انسان های نقاشی های او نیز حالتی تصویرسازانه دارند و به واسطه تغییر شکل هایی بیانگرانه، این فضای خیالی را تشدید می کنند. برای ما این تصاویر در عین خیالی بودن ملموس هم هست به این خاطر که انگار تمام یا قسمت هایی از آن را به یاد می آوریم. این جهان بینابینی میان خیال و واقعیت با اتمسفری انتزاعی که بیشتر با لایه بندی هایی از رنگ سفید نشان داده می شود هم مشابه نقاشی های سنتی ایرانی است (به خاطر حالت خیال انگیز و مینیاتوری) و هم متضاد آن (به دلیل حالت های اکسپرسیو و اتمسفر سوررئالیستی). می توان بذرافشان را در زمره نقاشانی به شمار آورد که با کلید عاطفه و احساسات شخصی خویش جهانی جادویی از واقعیت را می آفریند که مرموز و خیالی و در باطن زنانه است و شیطنت های کودکانه و طنز نیز در آن دیده می شود. این فضا در نقاشی معاصر ایران تازه است و نیز خصلتی جهان شمول دارد.”

عمده ابزار مورد استفاده او، آکریلیک و چوب است. از آن جا که کار روی بوم هم زمان بیشتری می برد و نیز مستلزم فشار بیشتر قلمو روی بوم است، استفاده از چوب به جای بوم این امکان را به او می دهد که ساعت های متمادی و طولانی تری کار کند و بافت های مورد نظرش را راحت تر دربیاورد. همان طور که می دانیم  رنگ روغن محدودیت های خاص خودش را دارد و در مقایسه با آکریلیک مدت زمان بیشتری را برای خشک شدن می طلبد ولیکن استفاده از آکریلیک امکان گذشتن  و حذف و اضافه سریع را برای او مهیا می کند.

نقاشی های هما بیشتر فضایی مینی مال دارد و به نقاشی ایرانی بسیار نزدیک است و فضای ذهنی هنرمند را از دیده ها و شنیده هایش، در میان لایه بندی هایی از رنگ سفید نشان می دهد. برای مثال او مجموعه آثاری دارد به اسم” قضاوت من” که در آن  به وضوح می توان استفاده از رنگ های سفید و سیاه را دید که دربردارنده ی نوع بی رنگی دنیای هنرمند در شرایط خلقشان است. نوعی بی رنگی توأم با تحرک و جزئیات زیاد!

در آثار اخیر به نمایش درآمده ی او در تورنتو به ناپیوندهای نامعمول نیز استفاده از رنگ سفید و  همان جزئیات ریز و درشتی که انگار جزء جداناپذیر آثار هما هستند، دیده می شود و بیننده با دیدن هر جزء انگاری که به یاد چیز دیگری سوای آن تصویر دیده شده می افتد، یک چیز نامعمول و بی ربط شاید. برای همین است که این مجموعه آثار ارتباط نامعمول نام گرفته شده است، برقراری پیوند و ارتباطی که آدم ها را به سمت و سویی نامعمول از یک لنگه کفش یا بادکنک دیده شده در اثر سوق می دهد.

برای آشنایی بیشتر با کارهای هما بذرافشان از وبسایت رسمی او دیدن کنید.

http://www.homabazrafshan.com/