تا تحقق عدالت ایستاده ایم!

 

جمعه ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳ مراسم یادمان بیست و پنجمین سال کشتار تابستان ۶۷ (۱۹۸۸میلادی) از سوی کمپین قتل عام ۸۸  با حضور صدها تن در سالن چِست نات در داون تاون تورنتو برگزار شد.

آغازگر مراسم، نمایش ویدیوکلیپی بود از خاوران و گورهای جمعی آن با موسیقی زیبایی از گروه پالت که اندوه و امید به آینده را توامان همراه داشت:

دلا دیدی که خورشید از شب سرد/ چو آتش سر ز خاکستر برآورد/ ز هر خون دلی سروی قد افراشت/ به هر سروی تذروی نغمه برداشت…. دلا این یادگار خون سرو است…. برادر نوجونه، برادر غرق خونه/ برادر مثل خورشید سر میکشه تو خونه…

 

حسن پویا از کانون خاوران قبل از خواندن پیام خود، اعلام یک دقیقه سکوت کرد.

حسن پویا، کاوه شهروز، پل دوئر، اروین کاتلر، جیمز بازن سخنرانان مراسم

حسن پویا، کاوه شهروز، پل دوئر، اروین کاتلر، جیمز بزان سخنرانان مراسم

در بخشی از پیامی که پویا خواند، آمده است: اگرچه کشتار زندانیان سیاسی ایران از طرف خمینی صادر شد، اما کشتار ۶۷ یک پروژه ی برنامه ریزی شده بود که سران و مسئولان جمهوری اسلامی ایران آن را از مدتها پیش در دستور کار داشتند و فقط منتظر فرصتی بودند تا با استفاده از نفوذ خمینی آن را به اجرا بگذارند.

در ادامه کاوه شهروز، از سوی کمیته برگزاری مراسم، به انگلیسی از کشتار ۶۷ گفت. او همچنین معرفی سخنرانان و هنرمندان را برعهده داشت.

کاوه شهروز از سوی کمیته از شرکت کنندگان در مراسم سپاسگزاری کرد و گفت: امشب جمع شده ایم تا در بیست و پنجمین سالگرد کشتار ۶۷، یاد چندین هزار جان بیگناه، زن و مرد و کودک و جوان و سالخورده، را که بدون هیچ دادگاهی، بدون مدرک و دلیل، اعدام شدند، گرامی بداریم.

شهروز با اشاره به اینکه این جنایات در پارلمان کانادا از سوی هر سه حزب اصلی به رسمیت شناخته شده، قبل از دعوت سه نماینده ی مجلس از سه حزب، هم از سوی کمیته ی کشتار ۸۸، و هم از سوی خودش به عنوان کسی که عزیزی را در این جریان از دست داده، از هر سه ی آنها سپاسگزاری کرد که علیرغم اختلاف دیدگاه و عقیده، در این مسئله با هم متفق القول عمل کردند.

 

پل دوئر از حزب نیودمکرات (ان دی پی) حوزه ی اتاوای مرکزی اولین سخنران بود.

او ضمن ابراز خوشوقتی از حضور در این مجلس و در کنار سایر همکارانش از احزاب دیگر در مجلس، با اشاره به کیاوش نجفی که در دفتر او کار می کند، نقش او را نه تنها در مشاوره سیاسی دادن به او، بلکه در اطلاع رسانی در زمینه ی کشتار ۶۷، مهم قلمداد کرد و از او تشکر کرد و افزود، کانادا اولین کشوری ست در دنیا که “جنایت علیه بشریت” که در سال ۱۹۸۸ در ایران اتفاق افتاد را به رسمیت شناخت.

آقای دوئر تأکید کرد که نه تنها به دیده گرفتن این جنایات، که پارلمان همبستگی اش را با زندانیان سیاسی که در زندان ها به سر می برند، اعلام داشت. او در این رابطه به چندین شهروند ایرانی ـ کانادایی که در زندان به سر می برند از جمله سعید ملک پور، ایرانی مقیم کانادا اشاره کرد که در کنار حدود دو هزار و ششصد زندانی دیگر در زندان به سر می برد.

آقای دوئر گفت، شاهد بودیم ظرف چند روز گذشته تعداد کمی زندانی سیاسی آزاد شده اند، ما خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی هستیم.

او در پایان سخنانش گفت، ما در کنار ایرانیان در راه مبارزه برای آزادی و دمکراسی همچنان ایستاده ایم.

اروین کاتلر نماینده مجلس فدرال از حزب لیبرال، نیز ضمن ابراز خوشوقتی از حضور در این مراسم گفت، ۲۵ سال پیش پنجهزار ایرانی مخالف در دادگاه های یک دقیقه ای محاکمه و کشته شدند، و در حالی که قربانیان برای عدالت خواهی مبارزه می کنند، هنوز هیچ یک از مسئولان این جنایت ها پاسخگو نیستند.

آقای کاتلر به مقاله ای در اکونومیست امروز (۲۰ سپتامبر) اشاره کرد با عنوان  Iran’s new president launches an unprecedented charm offensive که در آن از آزادی یازده زندانی سیاسی از جمله چهره نمادین زن زندانی سیاسی، نسرین ستوده، (تشویق حاضران) یاد شده است. آقای کاتلر درباره ی نسرین ستوده گفت: زن برجسته ای که برای تمام طیف هایی که مورد نقض حقوق بشر واقع شده اند، وکالت کرده است، از اعدام کودکان گرفته، تا حقوق زنان.

کاتلر به نکات دیگر مقاله از جمله حضور روحانی در سازمان ملل متحد و تغییر سیاست هسته ای ایران و سپردن این پرونده به وزارت امور خارجه  و این گفته ی او که “هرگز به دنبال سلاح هسته ای نبوده اند” اشاره کرد. او لحن مثبت مقاله ی دیگری در واشنگتن پست را نیز یادآور شد، و تأکید کرد، تغییر سیاست را نبایستی با چنین واقعیت هایی اندازه گیری کرد، بلکه با توجه به پیشینه ی نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران که در گزارش گزارشگر سازمان ملل، آقای احمد شهید، با جزئیات مستند شده، و شش هفته پیش در تورنتو ارائه شد، باید سنجیده شود.

آقای کاتلر، با ابراز اینکه آزادی نسرین ستوده، موجب خوشحالی است،  گفت، فراموش نباید کرد که ۲۶۰۰ زندانی سیاسی دیگر در زندان ها هستند.

در مورد دیگر موارد نقض حقوق بشر، آقای کاتلر گفت: از زمانی که روحانی زمام امور را به دست گرفته، اعدام ها افزایش یافته و تنها در یک ماهه اول ریاست جمهوری او، یک صد نفر اعدام شده اند. شکنجه همچنان اعمال می شود. کل رهبران بهایی ها با حکم بیست سال همچنان در زندان اند و به گفته ی دکتر شهید، بهایی ها در ایران انسان محسوب نمی شوند.

او افزود: جرم سازی از آزادی بیان همچنان ادامه دارد و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در زندان اند.

آقای کاتلر از انتصاب مصطفی پورمحمدی، یکی از مسئولان اعدام های جمعی۶۷، به عنوان نمونه ای از فرهنگ مصونیت و پاسخگو نبودن سران رژیم جمهوری اسلامی یاد کرد و گماردن او در کابینه را برای روحانی مایه ی رسوایی خواند.

آقای کاتلر در پایان سخنانش تأکید کرد که به تلاش هایشان برای آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه برای حقوق بشر در ایران و  به محاکمه کشاندن عاملان این کشتار بیرحمانه ادامه خواهند داد.

سومین سخنران، جیمز بزان، نماینده سیلکرک ـ اینترلیک از حزب محافظه کار در مجلس کانادا بود.

او نیز از همکاری در راه آگاهی رسانی از این کشتار عظیم که در ۱۹۸۸ در ایران اتفاق افتاده گفت.

آقای بزان گفت، پنج هزار انسان بیگناه قتل عام شدند فقط به خاطر تفاوت دیدگاه های سیاسی شان، آنها دانشجو، فعال سیاسی و دانشگاهی بودند. مهم نیست که تعلقات حزبی شان چه بوده، چپ، مجاهد یا سلطنت طلب، یا اینکه از چه قوم و اتنیکی بوده اند، کُرد یا … یا چه مذهبی داشته اند، همه اعدام شدند. بسیاری از شما شاهد این فجایع بودید، ما باید به دنیا خاطرنشان کنیم که چه اتفاقی در سال ۱۹۸۸ افتاده است، این مسئولیت همه است و نه تنها سیاستمداران… باید جنایتکاران را به پای میز محاکمه کشاند.

آقای بزان به مورد قاسمی شال، شهروند مقیم کانادا که در تورنتو زندگی می کرد، اشاره کرد که در زندان به سر می برد و خواستار آزادی و بازگشت او به کانادا شد. (خوشبختانه در روز تهیه این گزارش، یعنی دوشنبه ۲۳ سپتامبر حمید قاسمی شال از زندان اوین آزاد شد.)

آقای بزان در پایان سخنانش تأکید کرد، شما حمایت ما تمام احزاب سیاسی کانادا را در پارلمان خواهید داشت.

در ادامه مراسم از دکتر رضا مریدی و دکتر امیر خدیر دعوت شد.

دکتر رضا مریدی نماینده مجلس انتاریو از ریچموندهیل و وزیر تحقیقات و نوآوری انتاریو، در سخنانی به انگلیسی و فارسی از کمیته برگزارکننده قدردانی کرد و افزود: رژیم جمهوری اسلامی تنها در تابستان ۶۷ کشتار نکرده است، بلکه از همان روز اول آدم کشی را شروع کرد و امروز هم ادامه می دهد.

او افزود: متأسفانه از همان روز اول تقریبا تمام گروه های سیاسی به این کشتار اعتراضی نکردند تا اینکه بعد از جنگ ایران و عراق، با یک فرمان، پنج هزار جوان ایرانی را کشتند و در گورستان های مخفی که خاوران یکی از آنهاست، دفن کردند.

او افزود: ماهیت این رژیم با کشتار و خشونت شروع شده و همراه این رژیم هست و این رژیم به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست. آنهایی که تصور می کنند چهره های مسئول رژیم هر چهار یا هشت سال عوض می شود، و به هر کدام لقبی میانه رو داده می شود مثل آقای رفسنجانی، به یکی لقب  آخوند خندان داده می شود و یا این یکی که تازه آمده و ژست هایی گرفته و چند نفر را آزاد کرده که البته ما خوشحالیم از آزادی آنها، اما دنیا گول اینها را نخواهد خورد، و مردم ایران گول این رژیم را نخواهد خورد.

سران کشورهای غربی نباید گول این افراد را بخورند. ما هشدار می دهیم به سران کشورهای دنیا که مبادا گول اینها را بخورید. اینها ماهیتا همه از یک نوع هستند مگر اینکه در عمل واقعا ثابت کنند. اگر اینها راست می گویند همه ی زندانیان سیاسی را آزاد کنند. اگر راست می گویند دمکراسی و حکومت قانون را در ایران برقرار کنند. اگر اینها راست می گویند به قانون خودشان عمل کنند.

بنابراین مبارزه ادامه دارد. ملت ایران برای احقاق حقوق حقه ی خودش هیچ وقت از پا ننشسته و این نهضت ادامه دارد تا روزی که در کشور عزیزمان حکومت قانون، دمکراسی و عدالت برقرار شود.

دکتر مریدی در پایان بخشی از سخنرانی ابراهام لینکلن که در ۱۸۶۳ در گورستان نظامی آمریکا ایراد شده بود، خواند.

دکتر امیر خدیر، نماینده مجلس کبک از حزب همبستگی، سخنران بعدی بود. دکتر خدیر گفت: بیست و پنج سال پیش به دستور خمینی و به دست دژخیمان دیکتاتوری مذهبی ایران کشته شدند. آنان هزاران بودند، نامشان مهر و شهامت بود، رسمشان مردم دوستی، هدفشان عدالت و آزادی.

ما امشب جمع شده ایم تا یادشان را گرامی بداریم. و همبستگی مان را با بازماندگان و آنانی اعلام کنیم که هنوز مبارزه می کنند تا پایانی بگذارند بر مصونیت و آمران را به پاسخگویی وادارند.

دکتر خدیر با اشاره به اینکه کانادا، اولین کشوری ست که این فاجعه را به رسمیت شناخت، به شناسایی این قتل عام از سوی مجلس کبک نیز اشاره کرد و آن را قدمی دانست در راه  پاسخگو کردن آمران و عاملان این کشتارها.

بابک امینی، گروه رقص خورشید خانم، تئاتر حسین افصحی، شیرین مهربد

بابک امینی، گروه رقص خورشید خانم، تئاتر حسین افصحی، شیرین مهربد

او افزود: این را نباید فراموش کنیم که برای کار دولتی که در این زمینه دارد صورت می گیرد، و تصمیماتی که پارلمان کبک و کانادا گرفتند، بر بستر مبارزه ی بازماندگان و خانواده های جانباختگان است که این کمپین امروز اعتلا یافته، بر بستر این آگاهی ست که فعالان حقوق بشر در تورنتو و اقصا نقاط جهان انجام دادند، دادگاهی که در لاهه برگزار شد، و این مبارزه ی پایه ای را نباید به هیچ وجه پایان داد.

دکتر خدیر، با اشاره به اینکه توافق بین آمریکا و متحدانش با جمهوری اسلامی قابل پیش بینی است، تأکید کرد که علیرغم این مسئله، ما باید اطمینان حاصل کنیم که موضوع زندانیان در گذشته و در حال نبایستی فراموش شود.

دکتر خدیر در پایان سخنانش به وضعیت دو کانادایی، دکتر طارق لوبانی و کارگردان سینما جان گریسون، که از قاهره عازم غزه بوده اند و بیش از یک ماه است بدون دلیل دستگیر و زندانی شده اند و در اعتصاب غذا هستند، اشاره کرد و تقاضا کرد که طوماری که برای تقاضای آزادی آنها به صورت آنلاین تهیه شده را حاضران امضا کنند.

پس از این سخنرانی ها نوبت به هنرمندان رسید.

بابک امینی با همراهی دوست هنرمندش، قطعه ای را با بربط نواخت و مورد تشویق حاضران قرار گرفت.

پس از آن نوبت به خانواده های قربانیان و بازماندگان کشتار ۶۷ رسید.

دختر محمود، از اعدام پدرش گفت. محمود  از سال ۶۲ تا سال ۶۷ در زندان به سر برد و در اعدام های جمعی تابستان ۶۷، کشته شد. سولماز از تجربه ی یورش ماموران به خانه شان و دستگیری پدرش گفت، در حالی که کودکی هشت ساله بوده. پدر او وکیل بود و در بانک مرکزی کار می کرد.

او از ملاقات های پدرش در زندان گفت. از اینکه کارنامه و جوایزش را به او نشان می داده. پدرش به او پیشنهاد کرده بود کتاب نامه های نهرو به دخترش را بخواند، در حالی که او کودکی ده ساله بود و آن را کاملا درک نمی کرده. و در پایان آخرین سئوال و جواب های پدرش را در بازجویی براساس گفته های شاهدان خواند.

فرهاد بکائی از بازماندگان کشتارهای ۶۷ از وضعیت زندان پیش و پس از زندان های جمعی گفت. او هشت سال در زندان های ایران به سر برده. او با اشاره به اینکه به دلیل محدودیت وقت، نمی تواند  توضیحات کامل بدهد، حاضران را دعوت کرد تا فیلم شهادتش در دادگاه مردمی را در سایت ایران تریبونال مشاهده کنند.

بکائی گفت، از سال ۶۶، تحرکاتی در زندان به وجود آمد و زندان را طبقه بندی و زندانیان مجاهد و چپ، و زیر ده سال و بالای ده سال حکم را از هم جدا کردند. آنها همچنین ورزش جمعی را ممنوع کردند.

به همین خاطر زمانی که کشتار مجاهدین را شروع کردند، زندانیان چپ از وضعیت آگاه نشدند.

بکائی، یکی از ویژگی های کشتار ۶۷ را اعدام زندانیانی خواند که حکم محکومیتشان را دریافت کرده و در حال گذراندن آن بودند.

او سخنانش را با شعری از شفیعی کدکنی به پایان برد.

در این بخش، گروه رقص خورشید خانم به سرپرستی آرام بیات از مونترال، اجرا داشت که با تشویق بسیار حاضران روبرو شد.

سخنران بعدی، الکس نیو، دبیرکل بخش انگلیسی سازمان عفو بین الملل کانادا بود.

او گفت، وقتی کاوه (شهروز) و مهدی (کوهستانی) از او برای حضور در این مراسم دعوت کردند، خاطرات بیست سال پیش اش زنده شد که در عفو بین الملل کانادا در تورنتو در بخش هماهنگی برای پناهندگان کار می کرده و زنان و مردان ایرانی پناهنده برای کارشان به او مراجعه می کردند. نیو افزود: در میان آنان زن ایرانی ای بود که نه برای کار پناهندگی بلکه برای اینکه مطمئن شود، سازمان عفو بین الملل از قتل عام وحشتناک و غیرقابل تصوری که چند سال پیشتر در زندان های ایران اتفاق افتاده، باخبر است یا نه؟ او خودش در آن زندان ها بوده، و با مرگ فاصله ای نداشته و از آن جان به در برده است. آن زمان من کمی از آن فاجعه مطلع شدم و تعدادی از گزارش های امنستی را در این زمینه دیدم. آن زمان هرگز آن همه وحشت و بی رحمی و ترس را نمی توانستم تصور کنم و آن صداها، صدای هزاران زن و مرد و جوانانی که در ظرف چند ماه در ۱۹۸۸ کشته شدند.

الکس نیو ادامه داد: به خاطر می آورم که او توضیح می داد چگونه دفعات بسیاری متقاعد شده که قرار است کشته شود. می گفت، نمی توانی تصور کنی چگونه می شود چندین بار در ذهن و فکرت بمیری، و چقدر طول می کشد تا دوباره زندگی کردن را بیاموزی.

نیو افزود: سازمان عفو بین الملل در این زمینه کار کرده است و اولین گزارش آن، چند ماه بعد از این فاجعه منتشر شده است.

دبیر سازمان عفو بین الملل کانادا، از خاطرات زنی دیگر گفت که در گورهای جمعی به دنبال پیکر همسرش می گشته.

نیو به مسائلی که بر بازماندگان کشتار جمعی می رود، و موانعی که در راه حضور آنها در گورستان خاوران قرار می دهند، نیز اشاره کرد و گفت: بیست و پنج سال پس از این قتل عام، هنوز تعداد کشته شدگان مشخص نیست. بسیاری از بازماندگان نمی دانند عزیزانشان کجا دفن شده است.  یکی از کسانی که آن زمان در رأس این کشتارها بود، امروزه به منصبی بالا گمارده شده. و این بی عدالتی به روی بی عدالتی وضعیت را برای بازماندگان سخت تر می کند. هر سال که می خواهند مراسم سالگرد در خاوران برگزار کنند، مورد حمله و بازداشت واقع می شوند.

الکس نیو گفت: امنستی اینترنشنال پرونده های بسیاری را در این خصوص پیگیری می کند که یکی از آنها پرونده منصوره بهکیش است؛ که به کمپین کردن برای اجرای عدالت به خاطر دو برادرش محمود و محمدعلی ادامه می دهد. (منصوره بهکیش شش تن از اعضای خانواده اش در دهه ی شصت کشته شده اند.) او شهامت گفت وگو با رسانه ها را دارد، اما اکنون با حکم ششم ماه زندان روبروست.

منصوره و کسانی مثل او بایستی به خاطر دفاع از حق و عدالت مورد تقدیر قرار گیرند، اما در عوض به اخلال در امنیت ملی متهم می شوند.

الکس نیو در پایان سخنانش، تأکید کرد، آمران و عاملان این جنایات بایستی پاسخگو باشند و برای آنچه که اتفاق افتاده به عدالت سپرده شوند. عفو بین الملل در کنار شما برای آینده بهتر برای حقوق بشر ایستاده است.

سخنران اصلی این مراسم، دکتر عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، از فرانسه بود.

میزهای کتاب و نمایشگاه مجسمه های انوشه مشعوف

میزهای کتاب و نمایشگاه مجسمه های انوشه مشعوف

از آنجا که او در سمت رسمی خود در این مراسم حضور داشت، به زبان فرانسه، سخنرانی اش را ایراد کرد و حاضران در سالن از طریق گوشی، ترجمه همزمان، را می شنیدند.

ترجمه متن سخنرانی آقای لاهیجی را در زیر می خوانید:

به عنوان رئیس فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر که متشکل از ۱۷۸ نهاد عضو در ۱۷۱ کشور می باشد برایم افتخاری ست تا در حضور شما باشم.

در فاصله چند ماه از ژوئیه ۱۹۸۸ هزاران زندانی سیاسی در زندان های تهران، کرج، شیراز ، دزفول، قزوین، اراک، خرم آباد، قم، رشت، اصفهان  و مشهد به جوخه های مرگ سپرده شدند. هزاران زن، مرد، دانشجو، کارمند، مخالف سیاسی، لائیک از آنجا که مانند رهبران رژیم نمی اندیشیدند اعدام شدند.

این کشتار وسیع و سیستماتیک برای همیشه خانواده ها و کل کشور و همه ما را داغدار کرده است. جان بدر بردگان این کشتار چنین روایت می کنند:

چند روز قبل از کشتار به ناگهان رابطه زندانیان با دنیا قطع شد. بخش های مختلف زندان قادر به تماس با یکدیگر نبودند. روزنامه ها و تلویزیونها قطع شدند. زندانیان از سلول ها خارج نمی شوند. ملاقات ها قطع می شوند. در اوین زندانبانان و کارکنان به مدت دو ماه مجبور به ماندن در زندان شدند. با نگه داشتن در این بی خبری مطلق نه زندانیان و نه خانواده ها قادر به عکس العملی نبودند.

محاکمات مخفیانه و چند دقیقه ای آغاز شد. زندانیان حتی نمی دانستند که دوباره محاکمه می شوند. فکر می کردند همانند بازپرسی های قبل از محکومیتشان است. عدم حمایت از رژیم، ناباوری به اسلام و نخواندن نماز مجازاتش اعدام بود. سکوت طولانی میشد. عدم دیدار خانواده ها، عدم اطلاع رسانی، نگفتن حقایق و سرکوب خانواده هایی که می خواستند بدانند عزیزانشان کجایند راه به جایی نمی برد. بعد از گذشت هفته ها و ماه ها خانواده ها با دریافت ساک پلاستیکی محتوای وسائل شخصی شان با خبر می شدند که آنان به عنوان خائن به ملت اعدام شده اند. خانواده ها نمی دانستند چه بر سر آنان آمده و اجساد آنان کجاست.

از آن پس تحقیقات مختلف نشان داد که زندانیان در گروه های ۴  یا ۶ نفره پس از نوشتن وصیتنامه حلق آویز می شدند. روی اجساد مواد ضدعفونی کننده می پاشیدند، در کامیون های یخچال دار شبانه در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده می شدند. از تعداد دقیق آنان خبری در دست نیست ۴ تا ۵ هزار نفر و برخی هم ۷ هزار نفر گزارش کرده اند. بدین طریق اعدام وسیع و برنامه ریزی شده طبق نقشه مشخص به وقوع پیوست، این از بین بردن بخشی از مردم غیرنظامی به بهانه مواضع سیاسی یا مذهبی به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته می شود.

پس از جنگ بین الملل دوم و پیشرفت حقوق برای جلوگیری از چنین جنایاتی اقداماتی در این زمینه صورت گرفته. باید خاطرنشان کرد که قربانیان جنایت علیه بشریت دارای حقوقی انکار ناپذیرند. دولت ها موظفند تا عاملان این شقاوت ها را تحت تعقیب و محاکمه قرار دهند.  دادگاه های بین المللی جزائی مشخصا برای رسیدگی به چنین جنایت هایی ایجاد شد، ولی فقط امکان رسیدگی به جنایت هایی بود که پس از تشکیل آن یعنی ژوئیه ۲۰۰۲ رخ داده باشد. بدین خاطر دادگاه های جزائی بین المللی نظیر رسیدگی به مسئله یوگسلاوی و روآندا که مشروط به درخواست شورای امنیت سازمان  ملل است، مشمول این امر شد.

تجربیات دادگاه های بین المللی مختلط، ملی و بین المللی مانند دادگاه سیرالئون و کامبوج هم ارزنده اند ولی وجود آن منوط به توافق میان دولت های مربوطه و سازمان ملل است. متاسفانه نمی توان متصور شد که در اوضاع احوال کنونی چنین توافقی با دولت ایران میسر باشد. باید به راه های دیگری برای رسیدن به عدالت فکر کرد. از آنجا که دادگاه های ایران فاقد استقلالند باید مسئول این جنایات توسط کشور دیگری که حائز شرائط باشد تحت تعقیب قرار گیرد. دستگیری پینوشه در لندن و هیس هابره در سنگال نمونه هایی از این نوعند. این صلاحیت در بسیاری از کشورها موجود است ولی معیارهای سختگیرانه می تواند حرکت آن را کند کند، اما اولین قدم آنست که دولت ایران آن را به رسمیت بشناسد و قبول کند که خانواده ها اجساد عزیزانشان را باز پس بگیرند.

قربانیان، خانواده ها و نزدیکانشان حق دارند حقایق را راجع به شرایطی که این جنایات انجام گرفته و به مرگ یا ناپدید شدن انجامیده بدانند. علاوه بر آن جوامعی که حق دستیابی به حقیقت را دارا می باشند باید شرایط و دلائلی که با زیر پا گذاردن گسترده حقوق بشر به وقوع پیوسته به رسمیت شناخته شده، ترمیم خسارت یابند.(پرداخت کلیه هزینه وکالت، حقوق از دست رفته، باز آموزی، اقدامات راضی کننده که از طرف سازمان ملل به رسمیت شناخته شده. در صورت ناپدید شدن، خانواده قربانی حق دارد در جریان چگونگی مفقود شدن قرار بگیرد و در صورت فوت جنازه را به محض شناسایی به خانواده تحویل دهد).

امروز درصدد هستیم تا کلیه حقوق پایه حتی ۲۵ سال پس از وقوع حادثه محترم شناخته شود و از طریق مکانیسم های ذیصلاح سازمان ملل در رابطه با حیثیت، عدالت و جبران خسارت به دولت ایران یادآور شوند.

برگزاری برنامه هایی چون امروز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.  این چنین است که ما با صدای بلند می گوییم که فراموش نخواهیم کرد و به یاد این قربانیان ادای احترام می کنیم و بی وقفه در جستجوی محل دفن خواهران و برادرانمان خواهیم بود تا اقوام آنان بتوانند سنگی شایسته بر گورشان قرار دهند. این جنایت، جنایت بنیانگذار رژیم اسلامی بوده است.

اگر ما در مقابل این حرکت نایستیم، جامعه ایرانی هرگز نخواهد توانست پایه های محکمی در ساختن یک حکومت قانون بنا نهد.

در ادامه ی مراسم رقص دیگری از گروه رقص خورشید خانم اجرا شد.

اجرای نمایش”نگیرد این شعله خاموشی” از مینا اسدی و کارگردانی و بازیگری حسین افصحی به همراه شیرین مهربد، بخش دیگری از برنامه های هنری مراسم بود و در ادامه فیلم “لحظات آخر” کاری از شادی امین به نمایش درآمد. شادی امین در سازمان “عدالت برای ایران” همراه با شادی صدر روی پروژه ی تجاوز جنسی در زندان های ایران کار کرده و این فیلم، کوتاه شده ی فیلمی بود در همین زمینه که با زنانی که از این موضوع مطلع بودند، مصاحبه کرده است.

آخرین بخش این مراسم که دقیقا چهار ساعت به طول انجامید، هنرنمایی خواننده خوش صدا، شیرین مهربد از مونترال بود. او سه ترانه اجرا کرد که یکی از آنها به زبان فرانسه بود. شیرین مهربد خود از زندانیان سیاسی دهه ی شصت است و در نوجوانی پنج سال را در زندان گذرانده است.

همچنین در کنار این مراسم، مجسمه های سفالین انوشه مشعوف (که در شهروند قبلا در مورد آن نوشته ایم) با اسامی کشته شدگان بر بدنه ی آنها، همچون داغی بر تن، به نمایش درآمده بود.

میزهای کتاب و نمایش عکس و پوستر از طرف نهاد مادران علیه اعدام نیز در بیرون سالن برقرار بود.

تقریبا اکثر سخنرانی ها به زبان انگلیسی و فرانسه ایراد شد و به همین منظور دو مترجم در جایگاه مترجمان برای ترجمه ی همزمان حضور داشتند.

 

 

 

گفت وگو با کمیته برگزارکننده   

روز یکشنبه ۲۲ سپتامبر در دفتر شهروند میزبان کمیته برگزارکننده “کمپین قتل عام ۸۸” به همراه دکتر عبدالکریم لاهیجی، سخنران اصلی مراسم بودیم.

گفت وگوی مفصل ما با دکتر لاهیجی را در شهروند هفته ی آینده می خوانید.

با آقایان علی وکیلی، رضا بنایی و کاوه شهروز، پرسش هایی را درباره ی برگزاری مراسم مطرح کردیم.

از راست: رضا بنایی، کاوه شهروز ، کریم لاهیجی و علی وکیلی  در دفتر شهروند

از راست: رضا بنایی، کاوه شهروز ، کریم لاهیجی و علی وکیلی در دفتر شهروند

از کاوه شهروز پرسیدم، چگونه کمیته برگزاری مراسم تشکیل شد و چرا از همه ی گروه ها برای همکاری دعوت نشده بود، به عنوان مثال هفته ی گذشته مراسمی در همین پیوند از سوی چهار حزب و سازمان در تورنتو برگزار شد.

کاوه شهروز پاسخ داد: پیشینه ی تشکیل این کمپین، برمی گردد به حضور من در ایران تریبونال و وقتی من از آنجا برگشتم، با توجه به موفقیتی که ایران تریبونال به دست آورده بود، با آقایان علی وکیلی و رضا بنایی و مهدی کوهستانی صحبت کردم و یک گروه کوچک چهار نفره را تشکیل دادیم تا ببینیم چگونه باید کار را پیش ببریم و موضوع را به طور جهانی مطرح کنیم. بحث درباره نقض حقوق بشر در ایران بویژه قتل عام سال ۸۸، همواره یک بحث داخلی بوده، ایرانیان با ایرانیان در این مورد گفته اند، گردهمایی ها عمدتا به فارسی برگزار شده و اگر بخواهیم این را به طور جهانی مطرح کنیم بایستی از کامیونیتی خودمان پا را بیرون بگذاریم.

بعد از رسیدن به این جمع بندی، شروع به کار کردیم و از دیگر افراد و گروه های حقوق بشری دعوت به همکاری کردیم. مثل آقای حسن پویا که با کانون خاوران همکاری داشت. هرگز تلاشی در جهت به حاشیه راندن دیگران نداشتیم، بلکه می خواستیم همه را گرد هم آوریم اما نه به عنوان حزب و گروه سیاسی. به عنوان مثال مجاهدین سازمانی بودند که بیشترین ضربه را در این قتل عام متحمل شدند، ولی ما نماینده ای رسمی از این سازمان در بین خود نداشتیم. در این کمیته هم ممکن است افراد با دیدگاه های سیاسی مختلف حضور داشته باشند، ولی موضوع اصلی پروژه، پروژه ی سیاسی نبوده و بلکه پروژه ی حقوق بشرانه است. ما امیدواریم این پروژه در آینده گسترش یابد، و تأکید ما بر جهانی بودن، غیرحزبی بودن و حقوق بشرانه بودن آن است. این یک پروژه ی چپ یا راست نیست، بلکه پروژه ای برای همه است.

به همین خاطر من فکر می کنم مراسمی که برگزار شد موفق بود به این خاطر که ما سخنرانانی داشتیم که دیدگاه های کانادا را بیان می کرد، همینطور سخنرانانی که دیدگاه های نهادهای بین المللی همچون فدراسیون جهانی جامعه های حقوق بشر و سازمان عفو بین الملل را عرضه می کردند. و ما توانستیم این را در سطح جهانی مطرح کنیم و گرچه آقای لاهیجی از پیش در مورد این موضوع می دانست ولی حالا نمایندگان مجلس کانادا هم می توانند سفیرانی باشند تا این موضوع را در بین همقطارانشان مطرح کنند.

رضا بنایی در تکمیل صحبت های کاوه شهروز می گوید: لوگو و آرم گروه که در ارتباط با کشتار ۶۷ طراحی شده، سه واژه دارد، پاسخگویی، امید و عدالت. و این هر سه واژه هایی هستند که در جمهوری اسلامی وجود ندارند. چیزی که در جمهوری اسلامی وجود ندارد، پاسخگویی ست و رژیمی ست بدون امید و عدالت هم در آنجا بدون مفهوم است. ما به دنبال این سه واژه در جستجو هستیم. طبیعتا برای پیدا کردن این امید و عدالت و پاسخگویی باید پیام مان را با زبان مردم دنیا مطرح کنیم. هرچه در درون خودمان به دنبال پیگیری این ها باشیم، دغدغه هایمان را به صورت کوچک تر و محدودتری مطرح کرده ایم، و اگر بخواهیم به عنوان یک واسطه، پیام رسان مردم خودمان به مردم کشورهایی که در آن زندگی می کنیم باشیم، طبیعی ست که با زبان و گویش مردم آنجا به صورت گسترده تر می توانیم ارتباط برقرار کنیم و پیام مردم مان را به نحو شایسته تری منتقل کنیم. تکرار این مطالب در بین خودمان جز افزایش رنج و محنت نتیجه ی دیگری ندارد، و به حل مشکل کمکی نمی کند.

کمپین ما به واسطه ی در بر داشتن چنین نگرشی توانست این کانال ارتباطی را با مسئولان کانادایی ایجاد کند و این مسئولان هم به نحو شایسته ای پاسخ دادند.

ما از همه نیروهای ایرانی و غیرایرانی استفاده کردیم. مثلا آقای کیاوش نجفی از ان دی پی، جوان شایسته ی ایرانی، که دیدید آقای پال دوئر هم اشاره کردند، واقعا این جوان در این کار بدون هیچگونه انتظاری زحمت کشید و کار کرد و روزی که ما در پارلمان کانادا در اتاوا بودیم، ایشان پابه پای ما در کنار ما بود. این فرد در سیستم حکومتی کانادا در حزب نیودمکرات دارد کار می کند. ما سعی کردیم تمام این امکانات را بسیج کنیم تا پیام مردم ایران به نحو شایسته ای در مجلس مطرح شود، چرا موفق بود، چون از کانال درستی وارد شدیم.

آقای بنایی در پاسخ به این پرسش که آیا می خواهید این کمپین را برای سال های آینده هم ادامه دهید، گفت: ما این پرسش را با کسانی که در این زمینه تجربه دارند مطرح کردیم از جمله آقای دکتر لاهیجی. آقای لاهیجی بر استمرار تأکید داشتند و گفتند کارهای مقطعی که با یک برنامه تمام می شود، ما را به جایی رهنمون نمی کند. بنابراین به دنبال این هستیم که در ارتباط با  مسایل حقوق بشر، چه نهادی را می توانیم تأسیس کنیم که این نهاد بتواند همانطور که فدراسیون جهانی جامعه های حقوق بشر توانسته برای سالها منشا خدمات و کارهای ارزنده ای شده، ما هم بتوانیم در اندازه ی خودمان این را به صورت شایسته ای ادامه دهیم و در ارتباط با حقوق زندانیان سیاسی کار کنیم. با توجه به اینکه در مجلس کانادا علاوه بر محکومیت کشتار ۶۷ به عنوان جنایت علیه بشریت، روز اول سپتامبر هم روز حمایت از زندانیان سیاسی تعیین شده. و البته مسئله زندانیان سیاسی همیشه بوده و خواهد بود و اگر ما بتوانیم در این چهارچوب کار را ادامه دهیم، خوب خواهد شد البته در مشورت با دیگران.

از آقای وکیلی می پرسم، چرا جلسه ای که گفته بودید دو ساعته خواهد بود، چهار ساعت طول کشید. او گفت، واقعیت این است که ما یازده دقیقه دیر شروع کردیم و حدسمان این بود که حدود یک ربع برنامه به درازا بکشد. اما هنوز فرصت نکرده ایم با افرادی که در برگزاری مراسم سهیم بودند، جلسه ای داشته باشیم و بررسی کنیم که چرا چنین شد. مسلما تعدادی از سخنرانان بیش از زمان درنظر گرفته برای آنها، روی صحنه بودند و همین جلسه را به درازا کشاند و می دانم که موجب رنجش تعدادی شد. من به سهم خودم از آنها عذرخواهی می کنم.

در مورد ادامه ی چنین مراسمی، ما صددرصد سال آینده هم برنامه خواهیم داشت و از حالا داریم در مورد زمان برگزاری آن فکر می کنیم. در نظر داریم که در شهرهای دیگر کانادا به طور همزمان برنامه داشته باشیم که به صورت ملی برگزار شود. می دانید که برنامه یادمان کشتار ۶۷ بیش از بیست سال است که در سراسر جهان برگزار می شود ولی بیشتر در کامیونیتی خودمان بوده، ما می خواهیم از این حالت دربیاییم و آن را گسترش دهیم.

در پایان آقای بنایی از سوی گروه از “شهروند” تشکر کرد. او گفت: ما شاهد بودیم که چند هفته پیش از برگزاری مراسم، شما صفحات ویژه ای را به کشتار ۶۷ اختصاص دادید، و این برای نشریه ای که توان مالی محدودی دارد کار ارزنده ای بود. از دکتر مریدی و دکتر خدیر بسیار سپاسگزاریم. آقای دکتر لاهیجی که رنج سفر را کشیدند و اینجا تشریف آوردند و رنگ دیگری به برنامه دادند، چون هر کدام از این عزیزان در جایگاه ویژه خودشان منشا خدمات زیادی هم برای جامعه ایرانی و هم جامعه بین المللی بودند. و ما خوشحالیم که توانستیم در این موقعیت خاص محیطی فراهم کنیم که این عزیزان در کنار هم باشند و آنها هم با کمال میل ما را در این امر یاری کردند.

از دولت کانادا و نمایندگان پارلمان هم تشکر می کنیم و از مردم خوبمان که شما شاهد بودید از کوچک و بزرگ، در این مراسم حضور پیدا کرده بودند، بسیار سپاسگزاریم.

پیام کارزار مردمی ایران تریبونال به مراسم بزرگداشت جان سپردگان دهه ی شصت در تورنتو

دوستان، حضار گرامی! درودهای گرم ما را بپذیرید.

رژیم جمهوری اسلامی ایران با هدف به عقب راندن مطالبات انسانی، آزادیخواهانه، برابری طلبانه و عدالتخواهانه مردم ایران که برای آنها انقلاب کرده بودند، دست به کشتار سیستماتیک و سراسری مخالفان سیاسی خود در دهه ی شصت زد.

تا پیش از آن نیز، در سال های پنجاه و هشت و پنجاه و نه، درهای زندانه ای سیاسی را که با انقلاب مردم بسته شده بودند، گشود و دستگاه سرکوب و تختهای شکنجه و دارهای اعدام را  احیا کرد.  کشتار زندانیان سیاسی را با اعدام های دسته جمعی زندانیان دربند و جوانانی که در اعتراض به سرکوب حاکم در خرداد۱۳۶۰ به خیابان ها آمده بودند، آغاز کرد.

آمار دقیق اعدامهایی که در دهه ی شصت انجام گرفت روشن نیست. رژیم جمهوری اسلامی از دادن هرگونه اطلاعاتی درباره این کشتارها خودداری می کند. طبق آمارها و شواهد موجود و اسنادی که ایران تریبونال تاکنون جمع آوری کرده است، جمهوری اسلامی به فاصله سال های ۶۰ تا ۶۳ ، حدود ۱۵ هزار زندانی سیاسی و در تابستان ۶۳ بیش از چهار هزار زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را می گذراندند اعدام و در نهان در گورهای دسته جمعی بی نام و نشان دفن کرد.

با گذشت زمان، مساله دادخواهی و رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی، به ویژه در میان جمع وسیعی از جان به دربردگان و خانواده های جان سپردگان دهه ی شصت، به یک امر ضروری و تاریخی تبدیل گردید. از این رو، در پاسخ به این ضرورت

تاریخی و عدالتخواهانه، کارزار ایران تریبونال شکل گرفت.  برای نخستین بار در تاریخ ایران و جهان، مردمی ظلم دیده و تحت ستم، که شاهد یکی از فجیع ترین جنایات تاریخ معاصر بشری و کشتار یک نسل از مبارزان سیاسی در زندان بودند،

در حالی که دادگاه های”قانونی” از رسیدگی به آن اجتناب می کنند، پرچم دادخواهی و رسیدگی به آن را به دست گرفتند.

حاصل این کارزار مردمی بین المللی، برگزاری یک کمیسیون حقیقت یاب و یک دادگاه و صدور سند محکومیت جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت و مجموعه ی وسیعی از اسناد جنایات دهه ی شصت است.

این کارزار، بخشی از مبارزه عدالتخواهانه توده رنج کشیده مردم ایران است که با انقلاب مشروطیت آغاز گردید و با انقلاب پنجاه و هفت ادامه یافت. کارزار موفق شد این تراژدی انسانی را از تاریکخانه تاریک اندیشان کوردل و جنایتکار حاکم بر ایران بیرون بکشد و به قضاوت افکار عمومی جهانیان بگذارد و آن را در تاریخ ایران و جهان برای آیندگان به ثبت برساند .

محاکمه ی جنایتکاران در ایران در هر سطح و موقعیتی، بخشی از مطالبات دادخواهانه و عدالتخواهانه مردم ایران است.

این کارزار این وظیفه را دارد اسناد بیشتری از جنایات جمهوری اسلامی در زندانها، بویژه در دهه ی شصت را برای جنبش عدالتخواهی در ایران، که وظیفه ی اصلی آن رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی و محاکمه جنایتکاران در دادگاههای مردمی در یک ایران آزاد است، گردآوری نماید.

مردم دادخواه و عدالتجو هرگز اجازه نخواهند داد جنایات انجام گرفته در سه دهه و نیم اخیر، بویژه در زندانها، بدون عقوبت بماند. رسیدگی به این جنایات، روشن کردن زوایای تاریک این جنایات و محاکمه جنایتکاران بخشی از اجرای عدالت و دادگستری و جلوگیری از تکرار آنها است.

کارزار ایران تریبونال، یاد و خاطره ی هزاران زندانی سیاسی را که در زندان های جمهوری اسلامی به جوخه مرگ سپرده شدند، گرامی می دارد. برگزاری سالگردها، بخشی از مبارزه دادخواهانه و عدالتخواهانه جمعی ما است که به جنایتکاران بگوییم نه می گذاریم که این جنایات فراموش شوند و نه حق داریم و نه می توانیم آن ها را ببخشیم. آنان که محق هستند در این باره تصمیم بگیرند، زیر خروارها خاک بی و نام و نشان خفته اند.

کارزار مردمی ایران تریبونال

۲۰ سپتامبر۲۰۱۳

گالری عکس های این مراسم را در صفحه فیس بوک شهروند ببینید.