این هفته چه فیلمی ببینیم؟

در سال ١٩٧٣، نیروهای نظامی شیلی با طرح کودتایی علیه سالوادور آلنده، ژنرال آگوستو پینوشه را در رأس دولت گذاشتند. بعد از پانزده سال حکومت دیکتاتوری، پینوشه تحت فشار جوامع بین المللی ناچار شد تا رژیمش را قانونی کند. در ماه جولای ١٩٨٨، دولت او اعلام برگزاری رفراندوم کرد. مردم با رأی ” آری ” یا ” نه ” می توانستند تصمیم بگیرند که پینوشه را هشت سال دیگر در دفتر ریاست جمهوری نگه دارند یا نه. مبارزه انتخاباتی ٢٧ روز طول کشید با ١۵ دقیقه پخش تلویزیونی برای تبلیغات ستاد ” آری ” و ١۵ دقیقه پخش تلویزیونی برای تبلیغات ستاد انتخاباتی ” نه “.

فیلم ” NO ” به این ٢٧ روز تبلیغات انتخاباتی شیلی می پردازد و با کمی داستان پردازی نشان می دهد که چطور باور یک نفر به ایده و نبوغش – علیرغم مخالفت ها و تهدیدها ، می تواند سرنوشت کشوری را به طرزی باورنکردنی عوض کند. رنه ساودرا طراح تبلیغاتی بسیار موفقی است که با وجود داشتن خانواده و پیشینه ای سیاسی، علاقه ای به درگیر شدن در مسائل سیاسی روز شیلی ندارد تا این که یکی از آشنایانش از او می خواهد که هدایت تیم تبلیغاتی “نه” را به عهده بگیرد. رنه قبول نمی کند و نمی تواند درک کند  که اگر همه می دانند که نتیجه انتخابات از پیش تعیین شده است و همه این حرف ها درباره انتخابات آزاد، نمایش است پس چه اهمیتی دارد که وقتشان را تلف کنند. ولی جواب می شنود که این تنها فرصتی است که دارند که می توانند قانونی و بدون وحشت، فریاد اعتراض شان را به گوش همه برسانند. رنه هنوز درک نمی کند و تردید دارد، با این حال قبول می کند که برای شروع به ستاد مشاوره بدهد.

از طرفی رئیس اش مشاور ستاد انتخاباتی پینوشه است و به فعالیت سیاسی رنه مشکوک می شود و به او هشدار می دهد که مراقب رفت و آمدش با کمونیست ها باشد. رنه می گوید که کمونیستی در کار نیست و فقط دارد از روی آشنایی خانوادگی که دارند به آنها مشاوره می دهد. رئیس اش  می گوید که اصطلاحی که به کار برده میشود مهم نیست: کمونیست، سوشالیست، دموکراسی مسیحی … همه یک معنی می دهند و برای کسی در موقعیت او با داشتن شغل خوب و پسری کوچک، بهتر است خودش را قاطی سیاست نکند. 

پوستر فیلم نه

پوستر فیلم نه

با تمام این حرف ها و علی رغم تهدیدهای غیر مستقیم، رنه ساخت تبلیغات  ستاد “نه” را بر عهده می گیرد و باور دارد که حتی می توانند انتخابات را ببرند. تنها یک مشکل وجود دارد: افراد ستاد، ایده رنه را برای طرح تبلیغ به هیچ عنوان قبول ندارند. به نظر رنه، تبلیغات آن ها نباید یادآور گذشته تاریک شان باشد، بلکه باید هر شب از آن ١۵ دقیقه شان استفاده کنند و با تبلیغی شاد و پر رنگ و آب به مردم بگویند که آینده ای به زیبایی این تبلیغات در انتظارشان است اگر فقط رأی ” نه” بدهند. ولی هیچ کس در ستاد هدف رنه را درک نمی کند و مخالفت ها شدید است. آنها خون داده اند و جان باخته اند: ٢١١٠ اعدام سیاسی – ٣۴۶٩٠ زندانی تحت شکنجه – ١٢۴٨ بازداشت شده مفقود الاثر – ٢٠٠هزار تبعیدی … اینها چیزهایی است که باید به مردم نشان دهند و یادآوری کنند نه این که با پخش آهنگ و آواز و لبخند زنان از یک شیلی آزاد صحبت کنند. 

  رنه توضیح می دهد که منکر تمام این وقایع و اهمیتشان نیست ولی باید بدانند که سیاست هم مثل هرچیز دیگری یک کالاست که باید برای فروشش آن را در چشم خریدار جذاب نشان دهند و به تصویر کشیدن و یادآوری آنچه بر سرشان رفته جز ایجاد حس وحشت چیز دیگری به دنبال ندارد. بیشترین تمرکز هر دو گروه روی افرادی است که هنوز تصمیم به رأی دادن ندارند و بزرگترین و تنها قوه قدرت ستاد پینوشه موفقیت و پایداری اقتصادی است که به شیلی آورده. نشان دادن گذشته پر رنج و مملو از کشت و کشتار و تاریکی و صف های دراز شیر و نان فقط باعث می شود که مردم از ترس دوباره تکرار نشدن آن روزها، به پینوشه رأی بدهند.

از طرف دیگر مشاوران پینوشه عقیده دارند که برای تبلیغات باید پینوشه را از لباس نظامی اش بیرون آورند و او را مثل هر شهروند دیگری به تصویر بکشند با چشم های آبی اش که به جای تحکم، لبخند می زند و از رشد اقتصادی شیلی و آسودگی خاطر هموطنانش حرف می زند. 

مبارزه آغاز می شود و در ابتدا، وزیر مشاور دولت به ستادش اطمینان می دهد که جای نگرانی نیست. با تبلیغی بچه گانه درباره خوشحالی و آواز خواندن مثل تبلیغات کوکاکولا و آرم رنگین کمانی مثل “همجنس بازان”، هیچ کاندیدایی شانس بردن هیچ انتخاباتی را ندارد. بی خبر از آن که یک تبلیغ تلویزیونی با وعده شادی، قدرت آن را دارد که سرنوشت مردمان یک کشور را برای همیشه عوض کند.

  شیلی، پینوشه و انتخابات برایمان مسلم می کند که “NO” فیلمی سیاسی است، ولی فقط این نیست. خیلی خیلی بیشتر از یک فیلم سیاسی خشک و تاریک، روح دارد و دیدنش بسیار ارزش دارد.

https://www.youtube.com/watch?v=ApJUk_6hN-s

 

* مریم زوینی دانش آموخته رشته تغذیه است ولی کار او همواره ترجمه در حوزه ادبیات بوده و علاقه اش به ویژه به هنر سینماست. هفت کتاب از ترجمه های او تا به حال در ایران منتشر شده است.