این هفته چه فیلمی ببینیم؟

 

هر روز و هر روز و هرچه پیش تر می رویم، تعصبات مذهبی و اندیشه های افراطی دینی کمتر و کمتر معنا پیدا می کنند. برای من شنیدن خبر قتل و کشتار عده ای اهل سنت به دست شیعیان همان قدر عجیب است که شنیدن مادری که نوزادش را خفه کرده. حمله و تهدید و بی احترامی  یهود و مسیحی و مسلمان به یکدیگر خیلی قابل درک نیست وقتی همه یک خدا را می پرستند و به ظاهر کتاب های آسمانی دیگری را هم قبول دارند. از آن بدتر اثری است که این دین گرایی افراطی روی افراد ساده دل می گذارد که بی چون و چرا سرشان را پایین می اندازند و دنباله روی فرمایشات مذهب شان می شوند .

” Virginia ” فیلمی نیست که مستقیم به این موضوع بپردازد. سوژه هایی که در فیلم به آنها اشاره شده آنقدر زیاد و پراکنده است که شاید شما فیلم را ببینید و قسمت های عشقی و خیانت و بیماری روانی و پیچیدگی روابط اش بیشتر به چشم تان بیاید – گفتم که ، سوژه بسیار دارد.

در آغاز داستان خانه ای را می بینیم که در محاصره پلیس است و همسایه ها دورتر جمع اند تا شاهد ماجرا باشند. رئیس پلیس از خانه بیرون می آید در حالیکه زنی را در آغوش گرفته و بعد در ماشین پلیس می گذاردش. از آنجا داستان برمی گردد به یک سال پیش. رئیس پلیس،  دیک تیپتون است. مردی که  نماینده شهر ساحلی کوچکی است و هدفش وارد شدن به دنیای سیاست به عنوان سناتور است، ولی برای یک سناتور، پرونده اخلاقی سالمی ندارد. دیک با اینکه خودش همسر و خانواده  دارد، هفده سال است که رابطه نامشروع و پنهانی با ویرجینیا دارد. رابطه ای که ظاهرا همه از آن باخبرند جز همسر جناب پلیس.

virginia

ویرجینیا بسیار آسیب پذیر و شکننده است. او را می بینیم که در دفتر پزشکی نشسته  و با برقی در چشمانش می پرسد که آیا جواب بارداری اش مثبت است؟ دکتر به او توضیح می دهد که حاملگی در کار نیست ولی او مشکل جدی ریوی دارد و حالش خوب نیست. باید سیگار را ترک کند، تحت نظر باشد و برای درمان به بیمارستان برود. با شنیدن اسم بیمارستان ویرجینیا با لبخند و بدون حرفی از مطب دکتر بیرون می آید و نسخه هایش را دور می اندازد. کاملا باور دارد که چون مورمون با اعتقاد و خوبی است، خدا خودش کمکش خواهد کرد و احتیاجی به کمک بنده خدا ندارد، ولی ریشه وحشتش عمیق تر از اعتقادات مذهبی است. وقتی ویرجینیا کوچک بوده مادرش در تصادفی کشته میشه و پدرش نیز به جرم دزدی به زندان می افته. بعد از آن او تا دو سال کلمه ای صحبت نمیکنه و تمام وقتش را در گوشه ای در بخش روانی کودکان بیمارستانی می گذارند ـ بخشی که برای مبتلایان به اسکیزوفرنی بود. هیچ قرص و دارویی او را وادار به حرف نمی کند و حالش تنها موقعی رو به بهبود می گذارد که مرد پرستاری به نام ویلی با دوستی با او کم کم به زندگی برش می گرداند.

با اینکه دکتر به وضوح به او می گوید که بچه ای در کار نیست، ویرجینیا خبر بارداری اش را به دیک می دهد. رئیس پلیس که انگار تازه متوجه می شود این رابطه برای نقش سیاسی که در نظر دارد دردسرساز است، با شنیدن این خبر رابطه اش را با ویرجینیا قطع می کند و مدتی برای ساکت نگه داشتنش، با برداشتن از کمک های مالی ستاد انتخاباتی اش، برایش پول می فرستد، ولی داستان فقط این نیست. از طرف دیگر پسر ویرجینیا و دختر دیک، عاشق هم هستند و مشکل نه فقط رابطه نامشروع بین مادر و پدرشان، بلکه  این است که هرکدام متعلق به یک فرقه از دین مورمون هستند.

فیلم پیش می رود و همه چیز پیچیده تر می شود تا داستان دوباره برسد به همان خانه ای که در محاصره پلیس است. با اینکه مشکلات و سوژه های  مختلفی مطرح می شود، به نظرم هیچکدام آزاردهنده تر از بُعد مذهبی که فیلمساز به تصویر کشیده نیست. افسر پلیسی که هر هفته به کلیسا می رود و هر شب قبل از خواب دعا می خواند ـ چه با همسر چه با معشوقه. در خانه اش و با زنش درباره دین و سیاست حرف می زند و بعد به خانه زن دیگری می رود و بعد از اینکه با هم دعا می خوانند، او را به تخت می بندد و خواسته های جنسی اش را برآورده می کند. دختر نوجوانی که باور دارد باید قبل از بوسیدن پسری، اول با او در معبد مقدسی ازدواج کند و وقتی با مخالفت پدرش روبه رو می شود، دین و دعا برایش زیر سوال می رود. پسرکی  که برای عشق یا امیالش به راحتی دست از اعتقاداتش می کشد و زنی که دست به همه کاری می زند، از زنا تا دزدی، ولی باور دارد که اگر کسی برایش دعا کند رستگار خواهد شد .

 Virginia فیلمی است که دیدنش تمرکز می خواهد و حوصله. داستانش، داستان خوبی است ولی اگر خیلی وقت فیلم دیدن ندارید و می خواهید وقتی که می نشینید پای فیلمی، فکر کنید ارزش آن دو ساعت تان را داشته، شاید فیلم شما نباشد، ولی اگر دنبال داستانی متفاوت و فیلمی مستقل هستید، Virginia برای شماست .

https://www.youtube.com/watch?v=k0Z-tf5mSOA

 

 

* مریم زوینی دانش آموخته رشته تغذیه است ولی کار او همواره ترجمه در حوزه ادبیات بوده و علاقه اش به ویژه به هنر سینماست. هفت کتاب از ترجمه های او تا به حال در ایران منتشر شده است.