خانم «عبیر سعدی» معاون مدیر عامل اتحادیه مطبوعات مصر، در گفتگو با فصل‌نامه «زنان با هم» نروژ می‌گوید: “آزادی مطبوعات در مصر از بد به بدتر رسیده است.”

دو سال پیش، بعد از حرکت انقلابی مردم در ژانویه ۲۰۱۱، پنجره‌ای که به بهار مطبوعات عربی موسوم بود، برای رسانه‌ها گشوده شد. این پنجره، اکنون بعد از دو سال، نیمه‌باز است و برای بسته شدن بادی شدید نیاز نیست چرا که با نسیمی هم بسته خواهد شد.

آنچه به انقلاب مصر و بهار عربی مشهور شده، برای رسانه‌های مصر ارمغانی را که آزادی مطبوعات باشد با خود نداشته است. بر اساس گزارش‌های رسیده، دسیسه‌های رژیم که گاه پنهان هم است چنان موذیانه اجرا می‌شود که روزنامه‌نگاران را وامی‌دارد تا استانداردهای حرفه‌ای خود را فدای صلاحدیدهای ایدئولوژیک حاکمان کنند. رشد روزافزون شیوه‌های مختلف سانسور و محدودیت آزادی مطبوعات، سرکوب روزنامه‌نگاران مخالف، بلاگ نویس‌ها و کاریکاتوریست‌ها، نشان می‌دهد که ترس از رسانه‌ها حتا از زمان حسنی مبارک هم بیشتر شده. حاکمان نظامی، حتا دریچه نیمه‌باز مطبوعات را هم تحمل نمی‌کنند، چنانچه دولت اخوان‌المسلمین هم.

عبیر سعدی علاوه بر عضویت در هیئت رئیسه اتحادیه مطبوعات مصر، از گزارشگران معروف روزنامه الاخبار نیز هست که در این باره چنین گفته: «رژیم در حال اجرای حمله سازماندهی شده به روزنامه‌نگاران و عکاس‌های خبری است.»

sadi

عبیر سعدی

در هفتم فوریه ۲۰۱۱، بیش از هزار روزنامه‌نگار در مراسم نمادین تشییع و مراسم دفن احمد محمود، اولین روزنامه‌نگاری  که در دوران انقلاب کشته شد، شرکت کردند.

زمانی که درگیری بین مردم و پلیس روز به روز شدت می‌گرفت، او در حین فیلم‌برداری خشونت پلیس علیه مردم توسط تیراندازی فردی ناشناس کشته شد.

امروز نیز همین سیاست، بازسازی و سازماندهی شده است و خودسانسوری را برای نجات جان، به جان روزنامه‌نگاران انداخته و حاکم کرده است.

نهم اکتبر همان سال، فیلم‌بردار معروف مصر، وائیل خالد نیز با تیراندازی فردی ناشناس کشته شد. دوازده دسامبر سال بعد هم، اوسینی ابو دیف، روزنامه‌نگار روزنامه‌ی محلی، در بیمارستان بر اثر ضربات باتوم به سرش جان باخت. شاهدان عینی و گزارش‌های رسیده، حاکی است که مهاجمان از هواداران محمد مرسی و نیروهای وقت نظامی بوده‌اند.

سعدی در ادامه می‌گوید: «حمله به روزنامه‌نگاران امری عادی است. مجرمین از هر نوع محاکمه و مجازاتی در امان هستند. به همین خاطر هم روزنامه‌نگاران هدف تیرهای غیبی سازماندهی شده قرار می‌گیرند. دوربین‌های شاهد هم شکسته می‌شوند تا شاهدی در کار نباشد. آنها نیاز به شاهد ندارند، روزنامه‌نگاران و دوربین‌های عکاسان هم تنها شاهدین این سرکوب روزانه هستند.»

 شرایط کاری خطرناک

 ایشان بر این باور است که شرایط زنان هم از این بهتر نیست. آن‌ها هم مانند روزنامه‌نگاران قربانی حمله‌های سازماندهی شده آشکار و پنهان هواداران دولت هستند. آمارهای نهادهای زنان سازمان ملل نشان می‌دهد که خشونت علیه زنان مصر در مقایسه با دوران پیش از انقلاب بیشتر شده است. سعدی خود نیز شاهد اتوبوس‌هایی مملو از اراذل و اوباش بوده است که هر جا صدای اعتراضی بلند شود، آن‌ها وارد معرکه می‌شوند و خاموشی را حاکم می‌کنند. او با چشمانی اشک‌بار می‌گوید: «نیروهای سازماندهی شده اوباش، دختر یا زنی را در محاصره‌ی خود قرار می‌دهند تا هم فرار ناممکن شود هم هر نوع کمکی. آزار جنسی، ضرب و شتم و تهدید جانی، زنان را از آمدن و شرکت کردن در امور اجتماعی وا می‌دارد».

و ادامه می‌دهد:”این یک اقدام سیاسی است، اما نه من و نه هزاران زن و روزنامه‌نگاری که شاهد چنین اقدام زشتی بوده‌اند، نمی‌توانیم انگشت اتهام را به سوی کس یا کسان معینی نشانه رویم، چرا که آن‌ها را نمی‌شناسیم. این جنایت‌ها مورد علاقه رژیم است تا به هر نوع اعتراض و دادخواهی پایان دهد؛ منظورم از رژیم همه‌ی آن‌هایی است که پیش و پس از انقلاب بهار عربی، زمام امور مصر را در دست داشته‌اند. آزار جنسی، تنها،  وسیله‌ای برای راندن زنان از خیابان‌های مصر به گوشه‌ی خانه نیست، بلکه پدر، برادر و همسر زنان را هم مورد هدف قرار داده؛ آنان را نماد کسانی معرفی می‌کنند که  نمی‌توانند از ناموس خود که شرف جامعه است، نگهداری کنند تا به این ترتیب، هم زنان را خانه‌نشین کنند و هم مردان را وادار به سکوت در مورد آزار جنسی.»

در مورد چرایی این سکوت، سعدی می‌گوید: «در جامعه‌ای مانند مصر، ننگ و شرم فرهنگی، نه تنها مردان را به سکوت وامی‌دارد که زنان، خود نیز فشار و آزار جنسی را آشکارا طرح نمی‌کنند و میل به پنهان‌کاری در این مورد بیشتر از افشای آن است. اما سرانجام روزی زنی روزنامه‌نگار این سکوت را شکست. در ژانویه ۲۰۱۳، در یک تظاهرات میدان تحریر هانیه محب مورد حمله گروهی از مردان ناشناس قرار گرفت. بعد از فشارهای توهین‌آمیز و به رغم تهدیدهای جانی، به تلویزیون آمد و پرده از این کار غیرانسانی برداشت که حیرت همگان را موجب شد. از آن به بعد زنان بیشتری جرأت کردند تا علیه حمله و آزار جنسی سازماندهی شده، دست به افشاگری بزنند.»

egypt

سرنوشت هانیه محب سزاوار آن است که به عنوان یکی از پلشتی‌های نظامیان و مسلمانان تندرو در جامعه مصر، شناخته و معرفی شود. با این وجود، هنوز هم آزار و بی حرمتی جنسی، علیه زنان کمتر گزارش می‌شود. چنانچه لورن وولف، مدیر سازمان زنان در محاصره (Women Under Siege)، در بلاگ خود می‌نویسد:«زنان روزنامه‌نگار به دو دلیل علاقه‌ای به افشا و پرده برداشتن از آزار و بی حرمتی جنسی که در حق آنان روا می‌شود، ندارند؛ اول این که آن‌ها زنان ضعیف برشمرده خواهند شد، و دیگر این که آن‌ها در هراس‌اند که آینده‌ی حرفه‌ای آنان به خطر بیفتد و فرصت‌های کاری را از دست بدهند.»

 در همکاری با اتحادیه بین‌المللی روزنامه‌نگاران، سعدی دوره‌های آموزشی برای زنان روزنامه‌نگار برگزار کرده که چگونه می‌توانند خود را از معرض خطر حمله‌های گروه‌های ناشناس، مصون بدارند. سعدی می‌گوید: «به زنان چیزهای خیلی پیش پا افتاده را می‌آموزم. کمک‌های اولیه برای از دست ندادن روحیه در صورتی که مورد حمله این گروه‌ها قرار بگیرند و حرمت جنسی‌شان نیز از دست برود. شاید برای شما غربی‌ها این آموزش، خنده دار باشد، اما برای ما حیاتی است که کوچک ترین اشتباه، موجب نابودی مان می‌شود».

 حرکت از بد به بدتر

 با برکناری حسنی مبارک از قدرت، شورای عالی ارتش، سکان قدرت را به دست گرفت. طی شانزده ماه زمامداری نظامی‌ها، کمیته‌ی دفاع از حقوق روزنامه‌نگاران دست کم صد حمله به گزارشگران را به طور مستند ثبت کرده است. روزنامه نگارانی که با این تفکر که می‌توانند برای افشای اقدامات غیرقانونی دولت نظامی تهدیدی قلمداد شوند، علاوه بر پیگرد، دستگیری و بازجویی، به محاکمه و مجازات اعدام  نیز تهدید می‌شوند.

با وجود آن که محمد مرسی سوگند یاد کرد که حریم مطبوعات را محترم بشمارد و آزادی بیان را پاس بدارد اما قوانین ضد مطبوعاتی دوران حسنی مبارک میراثی بود که به دولت انتقالی و دولت اخوان‌المسلمین، به سُفره ی مرسی رسید و بدون هیچ تغییری اجرا شده و می‌شود.

سعدی معتقد است که: «قانون اساسی مصر ضد مطبوعات است». هم چنین می‌افزاید: «قانون اساسی جدید که به امضای محمد مرسی هم رسیده، نه تنها آزادی بیان را تضمین نمی‌کند که برای دفاع از روزنامه‌نگاران هم فضا را به گونه‌ای می‌سازد که دستگیری و زندانی کردن آن ها به راحتی امکان‌پذیر باشد.»

جمال عید، وکیل حقوق بشر و مدیر اجرایی شبکه‌ی حقوق بشر و اطلاعات مصر، در گفتگوی خود با روزنامه‌ی دولتی الاهرام، در ژانویه ۲۰۱۳ می‌گوید: «تعداد دادخواهی علیه روزنامه‌نگارانی که به رئیس جمهور مرسی بی‌حرمتی کرده‌اند، آن هم تنها طی دویست روزی که او ریاست جمهوری مصر را عهده دار بود، دویست بار بیشتر از سی سال زمامداری مبارک بوده است.»

سعدی می‌گوید: «وضعیت از بد به بدتر گراییده است». ادعایی که توسط سازمان جهانی آزادی مطبوعات هم تأیید شده است. در زمینه‌ی مطبوعات، مصر در سال ۲۰۱۰، در بین ۱۷۸ کشور، رتبه‌ی ۱۲۷ را داشته و در سال بعد هم، سی پله پایین‌تر رفت تا به رتبه ی ۱۵۷ تنزل یافت. هنوز هم آزادی مطبوعات در مصر در خطر جدی است و هر روز شرایط دشوارتر می‌شود.»

به گفته‌ی سعدی: «اخوان‌المسلمین در گماشتن مهره‌های خود در پست‌های حساس و کلیدی نهادهای مطبوعات، موفق بوده است. در این معنا، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که چه کسی سردبیر رسانه‌ها باشد. اگر سردبیر هم خواهان حفظ شغل و پست خود است، باید چنان کند و بنویسد که آن‌ها اراده می‌کنند.»

 هدف گمشده

سعدی خود نیز برای رشد حرفه‌ی روزنامه‌نگاری مصر و رسیدن به سطح جهانی، در دانشگاه، اصول روزنامه‌نگاری  و اخلاق آن را درس می‌دهد. به باور او رسانه‌های مصر هنوز هم در میان آشفتگی، پریشانی و ناآرامی سیاسی به سر می‌برند. کار رسانه، اطلاع رسانی است که با حقیقت‌گویی این همانی  دارد. روزنامه‌نگار وظیفه دارد که جامعه را آگاه کند، حتا اگر به ضرر ایدئولوژی، سیاست و حزب خودش باشد. متأسفانه، این امر امروز در مصر خیالی بیش نیست؛ آنچه در اختیار مردم قرار می‌گیرد، اخلاق روزنامه‌نگاری را زیر پا گذاشته و منافع صاحبان آن را در نظر دارد. چرا که برنامه‌ی رسانه‌ها را صاحبان آنان طرح می‌کنند و نه اصول روزنامه‌نگاری.

او می‌گوید:«آن‌ها اصل را فراموش کرده و از دست داده‌اند. انقلاب مصر، انقلاب اجتماعی‌- ‌اقتصادی بود. مردم سه خواسته‌ی معین داشتند؛  نان، آزادی و برابری اجتماعی. رسانه‌ها باید برای احیای خواست مردم، به اصول اجتماعی و اقتصادی پافشاری کنند، اصولی که موضوع زنان نیز در آن از اهمیت زیادی برخوردار است.»

در ادامه‌ی تلاش روزنامه‌نگاران برای جلوگیری از خشونت و حمله و مجازات، سعدی پیامی به وارثان مرسی دارد: «پیام‌آوران را نکشید! رسانه‌ها آینه‌ی تمام قد شمای‌اند. اگر آنچه می‌بینید را دوست ندارید، باید برای تغییر آن کوشش کنید.»

* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.

Abbasshokri @gmail.com