پسرعمو جان واقعا که از گل بالاتر موز کاشتی. چنگال و پنجول مبارکت درد نکنه. آخ که دیگه من خودم وجود ندارم شخصا باهات معانقه و مکانحه بکنم و …

شهروند ۱۲۳۸ پنجشنبه ۱۶ جولای ۲۰۰۹





پسرعمو سلام علیکم

اهلا و سهلا

مرحبا
پسرعمو جان واقعا که از گل بالاتر موز کاشتی. چنگال و پنجول مبارکت درد نکنه. آخ که دیگه من خودم وجود ندارم شخصا باهات معانقه و مکانحه بکنم و بهت بگم “ریاست شما مبارک سنگ مثقال شما سه چارک!” پسرعمو از خدای تو پنهون نیس از تو هم مخفی نمونه که این روح منه که داره از برزخ حیوونات درنده برات پیغام همبستگی می فرسته. پسرعموجون فالت فاله وکارت باعث افتخار. بارک الله! ماشاءالله لاحول ولا قوت الا بالله علی العظیم. توی چارسال گذشته هرروز و هر ساعت از هر حیث و هرجهت با آتش بازی کردی و بی پروا از این مثل عامیانه که آتش که گرفت تر و خشک با هم می سوزه” تازاندی و تازاندی. توی کشوری که می تونه با صرفه جویی در صادرکردن نفت قرن ها زندگی کنه تو برنامه ی اتمی راه انداختی و نه از توپ و تشرهای سازمان ملل ترسیدی و نه زیر بار امتیازگرفتن و سازش و مصالحه رفتی. بذار توی دنیا جنگ راه بیفته و اگه این جنگ از قماش هسته ای اش باشه دیگه بهتر.

بشریتی که به کفر برگشته و همه اش می خواد خوش بخوره و خوش بپوشه نباشه بهتره. تازه هرچه خرابی بیشتر باشه اون حضرتی که شما منتظرش هستین زودتر ظهورمی فرمایه. تازه خود حضرت هم اونقدر می کشه که خون برسه به احلیل مبارک اسبش. پسرعمو جان کار خوب دیگه که کردی این بود که پول نفت این مردم ترسو، لاابالی، بی دین بی ایمون و نمک نشناس رو کردی توی شکم بروبچه های خودمونی که شجاع هستن و زرنگ و خداترس و با ایمون و تا دلت بخواد وفادار.

پسرعموی کاکل زری ام خودت خوب می دونی که آدما هم مث جانوران درنده همدیگه را پاره پاره می کنن و می بلعن. از شرق تا غرب و شمال و جنوب بخصوص در ممالک محروسه ی ایران قانون جنگل حاکمه. اونا که قوی ترن ضعیف ترها رو مرتبا لت وپار می کنن. برادر اگه ضعیف باشی خورده می شی. پس بکش تا کشته نشی. اونا که میگن انسان یه موجود نوعی هس و در تعالی نوع خودش زنده اس به قول آقا غلط می کنن.

پسرعموی نازنین ام، آئین برحق با شمشیر استوار میشه و نظم روحانی با چماق. مردم مث قاطر بارکشند و اگه چارتا چماق توی گرده شون نخوره هزار و یک بامبول درمی آرن. بیخود نیس که شاعرگفته:

تا نباشد چوب تر

فرمون نبرن گاب و خر

تو چقدر عالی چماق داران محترم را سازمان دادی و رسانه های گروهی مخالف (و حتی موافق) را لگدمال کردی و حسابی چلاندی. مردم آزادی می خوان، غلط می کنن. هیچ سمی برای نظم و نسق مذهبی کشنده تر از آزادی نیس. خوب کردی که پدر اونایی که از آزادی مازادی حرف زدن رو آتش زدی. بازهم بزن! دارندگی و برازندگی.

پسرعمو جان نکنه بترسی و پا پس بکشی ها! باز هم پاسدارا و بسیجی ها و چاقو به دست های وارداتی حزب اللهی رو بنداز به جون این مردم زبون نفهم. تاحالا نشون داده ای که بی باکی و از این که زن و بچه و پیرزن و پیرمرد کشته بشن خم به ابرو نمی آری. بذار همه ی ملت ایرون بمیرن و تو و اطرافیانت زنده باشین. جمهوری اسلامی یعنی همین. به این ملت باید اصول مملکت داری خودته اگه لازم بشه با زور تزریق کنی. تو ثابت کردی که حاضری همه ی گوسفندهای چموش و غیرچموش را فدای یک چوپان نسق دار بکنی. اگرچه تو درس خودت رو از حفظی ولی از طرف من هم به اونایی که دل برای ندای آقاسلطان می سوزانن بگو هزاران ندا فدای دس و پاچه و پنجول بلوری میمونی ام. پسرعمو هدف وسیله رو توجیه می کنه. سرخم می سلامت شکند اگر سبویی.

پسرعموی خوشگل خوش قیافه ی من! تا به امروز من فکر می کردم توی آدم کشی و آدم خواری زرنگ و زبردستم ولی وقتی ترفندهای رنگارنگ ترا توی انتخابات اخیر دیدم جلوت لنگ انداختم، در برابرت زانو زدم و گفتم: “پهلوون رخصت!” پسرعمو واقعا به عقل موش هم نمی رسید که دم خودش رو ببنده به دم یه بچه کفتار (“رهبر” را عرض می کنم) و اونه هرجا که دلش خواس بکشونه. واقعا دس خوش! در تمام تاریخ حیوانی و انسانی از اول عالم تا بدین دم نه دیده ام و نه شنیده ام که کسی به اندازه ی تو سماجت و گستاخی داشته باشه. روز روشن صدها دفعه پشک داخل مویز می ریزی و از رو نمی ری. تمام دنیا برضد تو بلند شده ان و همه مردم ایران توی خیابون های ریخته اند و کرورکرور فحش رکیک ناموسی بهت می دن و تو هیچکدام از اینا رو به اثنین مبارکت حساب نمی کنی. واقعا که اگه من یه جو از پررویی ترا داشتم امروز در عالم برزخ نمی پوسیدم و هم اکنون سرومر وگنده درکنارت بودم.

در پایان به حضور انور آن پسرعموی مکرم محترم عریضه نگار شوم که بنده در برهه ی عجیب و غریبی از تکامل طبیعت روی این کره مسخره خاکی پا به عرصه ی وجود نهادم. پسرعمو جان اگر دانی دانی و اگر ندانی بگویم تا بدانی که من همان حلقه ی مفقوده هستم. وقتی تازه انسان از میمون جدا شد من به عنوان دشمن خونی بشر ادامه حیات دادم و عزم را جزم کردم که نسل بشر را از روی زمین بردارم. تا تونستم آدما را دریدم و جگرجگرگوشه هاشونه خوردم و از کشته پشته ها ساختم. امیدم این بود که در عرض مدت کوتاهی دیارالبشری روی زمین نمونه. ولی پسرعموجان این آدم ها جونورای غریبی هستن. اونا بی خبر برای گرفتن حق شون همه با هم بلند میشن. تو سرکوب شون می کنی و حتی بچه توی قنداقی شون را هم می درونی شاید دیگرون عبرت بگیرن. اونا مدتی ساکت میشن و دوباره سربلند می کنن و تا به خواسته های خودشون نرسن ول کن معامله نیستن. همینه که منو نگران میکنه. پسرعموجان خواهش می کنم مواظب خودت باشی. از آدما بخصوص از ایرونی هاش بترس!

پسرعمو جان شرایط حساس و کمیابی پیش اومده. من فکرمی کردم نوعی که منقرض شد دیگه برنمی گرده ولی حالا می بینم که نسل منقرض این فدوی – این میمون آدم خوار – در تو به خود بازگشته است. پسرعموجان از ته قلبم آرزو می کنم که در رسالت خود برای به راه انداختن یک جنگ جهان سوز و منقرض ساختن نسل بشر موفق و موید باشی. از برزخ جانوران درنده دستت را صمیمانه می فشارم و با تو معانقه و مکانحه می کنم.

غلام کمترین و خالص و مخلص تو

پسرعموی آرزومندت

میمون آدم خوار