شهروند ۱۲۳۹

حالا که همه بزرگان ما یکی پس از دیگری اعتراف میکنند ماهم متن اعترافات خانم جعفری همسایه مان را منتشر میکنیم . خانم جعفری هیچ کار عظیمی به جزیک بار شرکت در تظاهرات نکرده بود و همان یک بار نیز دستگیر شد و اینک متن اعترافات او:


خودتان را معرفی کنید و بگویید کجا و چرا دستگیر شدید؟

ـ اسم من جعفری است و اعتراف میکنم من خودم عامدا خودم را قاطی کردم و دم سبزی فروشی محلمان ایستادم تا اشتهای برادران عزیز تحریک بشود و بیایند مرا بگیرند و بخورند.


خانم جعفری حاشیه نروید و بگویید کجا دستگیر شدید و چرا؟ شما متهم هستید که از نماد سبز در ملاءعام استفاده کرده اید؟

ـ راستش روز حادثه تمام لباسهام کثیف شده بود. فقط یه لباس سیلک هندی مشکی که گل و بوته های سبز داشت تمیز پیدا کردم و پوشیدم که الحمدالله برادران مرا دستگیر کردند و آوردند اینجا و محبت کردند خودشان با خرج خودشان لباسم را عوض کردند و نام فامیلی نسناس نژاد را برای من انتخاب کردند. اینجانب به توطئه چینی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی اقرار میکنم. تصور بفرمایید چه توطئه ای از این بالاتر! اگر یکی از این برادران تحریک می شد و لباس سبز منو هدف می گرفت و توی تمام خبرگزاریها مدام تصویر منو پخش می کردند که خانم جعفری ناجوانمردانه هدف گلوله قرار گرفته ضمنا در این راه خواهرانم گشنیزخانم و شنبلیله خانم هم نقش ترویجی داشتند و مدام به من می گفتند: نشستی توی خونه و هیچکاری نمی کنی، الهی گاز اشک آور بخوره توی سرت بی خاصیت. الهی یه تک تیراندار یه دونه گلوله حرومت کنه، بلکه از این راه باعث افتخار خانواده ما بشی . الهی خودمون فیلمت را بگیریم مرده شور برده!


شما متهم هستید که به مقام معظم رهبری توهین کرده اید ..

ـ والله به خدا اشتباه عرض کرده اند. ما رفته بودیم بیرون دیدیم مسابقه فوتبال بوده. طرفدارهای آبی و طرفدارهای سرخ شعار شیر سماور می دادند. اون روز که تظاهرات بود به قول رییس جمهورمان عین روزهای مسابقه فوتبال بود و لابد طرفدارهای سبزها میگفتند: شیر سماور ……البته جای شرمندگی است که جای رهبر و داور را اشتباه گرفته بودند. مگر رهبر چه گناهی کرده . هرکسی به فکر خانه و خانواده و نوه و نواده خودشه. رهبر ما همین کار را کرده. دیگه نباید که این همه قشقرق و سروصدا راه انداخت.


کلیه ارتباطاتت را با عوامل آمریکایی بنویس. به همه روابط نامشروعت با دارودسته سبزها اعتراف کن.

ـ چشم. من خودم که جعفری هستم اعتراف می کنم با تربچه و پیازچه تو باغچه و قندون قند رو طاقچه ارتباط بسیار نزدیک داشته ام.


تو آدم بشو نیستی . هرچه دیدی از چشم خودت دیدی….

ـ به خدا غلط بکنم! میخوام باز هم اعتراف کنم. اما قبل از مرگم میخوام از گناه پاک بشم . شاید گناهانم توی اون دنیا و صد البته توی این دنیا بخشیده بشه.


تو با “رییس جمهور سابق” و با” نخست وزیر سابق ” و “رییس مجلس سابق” چه ارتباطات نامشروعی داشتی؟ کجا همدیگر را می دیدید؟

ـ قربان یه دفعه بفرمایید من مونیکا لوینسکی ام نه خانم جعفری… من قاطی قرمه سبزی چطوری میتونم با این همه شخصیت انقلابی سابق لاس بزنم؟


آتیشه و پشم و پنبه، مگه میشه درنگیره؟ اون هم تو ستاد انتخاباتی! اسمش روشه.

ـ بله حاج آقا شما نزنید حقایق را میگم. من از هرکدومشون شیش تا بچه پیدا کردم …از سه تاشون شونزده تا بچه دارم . تازه خرجی هم نمیدادند.


خاک تو سرت. مگه چند سالته؟

(دنگ دنگ ! صدای ضربه محکم توی سر خانم جعفری.)

خانم جعفری گمنام ماند و گمنام رفت.

این متن از روی فیلم واقعی در یوتیوب پیاده شده است و نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال نقل قول ها ندارد!