سرانجام پس از کش و قوس های فراوان، “نرمش قهرمانانه” مقام معظم رهبری که خود نتیجه “حماسه سیاسی” ای بود که شیخ حسن روحانی را بر مسند ریاست جمهوری نشاند، ثمر داد و در سحرگاه یکشنبه ۲۴ نوامبر “توافق” بین حکومت آخوندی و ۱+۵ امضاء شد.

 شرایط این “توافق” به صورتی است که بسیاری – ازجمله حامیان نظام ولایت مطلقه فقیه – از آن به عنوان “ترکمانچای” هسته ای یاد می کنند.  با آن که سیدعلی خامنه ای درپاسخ نامه پر از دروغ شیخ حسن روحانی از “دستیابی” به آنچه او گفته بود ابراز خرسندی کرد و به تیم مذاکره کننده تبریک گفت، اما روزنامه “کیهان” ولی مطلقه فقیه که فکر و نظر او را بیان می کند، درتیتر اول روز دوشنبه ۲۵ نوامبر خود اعتبار “توافق” را زیر سئوال برد و نوشت: «امریکا قابل اعتماد نبود، توافق ژنو یک ساعت دوام نیاورد».  با این تیتر “کیهان” حق مسلم مقام معظم رهبری برای دبه درآوردن و زدن زیر قول و قرار را محفوظ نگهداشته است.

 درباره مقایسه متداول “توافق” ژنو با عهدنامه “ترکمانچای” می توان گفت که بین این دو شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد.  ازجمله شباهت ها این است که “ترکمانچای” ۱۵ سال پس از عهدنامه “گلستان” امضاء شد و دلیل آن اصرار و صدور فتوای جهاد جاهلانه آخوندها – که دانش و توان ارزیابی درست از قدرت نظامی روسیه را نداشتند – و به رغم عدم تمایل عباس میرزا به جنگ بود.  “توافق” ژنو نیز ۱۰ سال پس از بیانیه “سعدآباد” امضاء شد که دو سال پس از آن با لجاجت خیره سرانه سیدعلی خامنه ای به آن پشت پا زده و غنی سازی اورانیوم به عنوان “حق مسلم” از سرگرفته شد و غرب را به اعمال تحریم هایی که اقتصاد کشور را دچار خفقان کرد واداشت.  شباهت دیگر این است که هم “ترکمانچای” و هم “توافق” ژنو خسارت هایی سنگین و جبران ناپذیر به ایران زدند.

مذاکرات ایران با کشورهای 1+5

مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵

 درمورد تفاوت ها، مهم ترین تفاوت در این است که “ترکمانچای” حاصل یک شکست نظامی آنهم در نیمه اول قرن نوزدهم بود که نه حقوق بین المللی به رسمیت شناخته می شد و نه سازمان مللی وجود داشت تا حاکمیت ملت ها را به رسمیت بشناسد و آن را محترم بشمارد.  در آن زمان، تعیین مرزهای کشورها را نیروهای نظامی بر عهده داشتند و پیروزی یا شکست در جنگ بود که حدود کشورها را تعیین می کرد.  گو این که پس از شکست نیروهای ایران در جنگ گنجه، سپاه روس به فرماندهی ژنرال پاسکویچ به پیشروی درخاک ایران پرداخت و تا نزدیکی زنجان پیش رفت.  در پی این پیشروی بود که ژنرال پاسکویچ ضرب الاجلی ۵ روزه تعیین کرد و گفت اگر در پایان آن تکلیف صلح تعیین نشود به تهران خواهد تاخت.  بنابراین، عهدنامه “ترکمانچای” در شرایطی امضاء شد که بقای حاکمیت کشور در معرض خطر جدی بود و این با شرایط “توافق” ژنو تفاوت ماهوی دارد.  مگر این که پذیرفته شود که بلایی که تحریم ها بر سر کشور آورده اند کم از خطر پیشروی ژنرال پاسکویچ به سوی پایتخت نبوده که در این صورت باز بار گناه ولی مطلقه فقیه که بدون ارزیابی درست از نیروی حریف و با خود رأیی و خیره سری کشور را به چنین مخمصه ای دچارکرد سنگین تر می شود.  تفاوت دیگر این است که در “ترکمانچای” با آن که آخوندها نقشی عمده داشتند، شاه و عباس میرزای ولیعهد مسئولیت شکست را پذیرفتند، اما در “توافق” ژنو نه تنها کسی – بویژه شخص سیدعلی خامنه ای – زیربار مسئولیت شکست نمی رود، بلکه با دروغ و حقه بازی می کوشند آن را یک پیروزی جا بزنند!

اگرچه، این ادعای دروغین پیروزی را حتی حامیان و هواداران نظام که خود را مقید به پیروی از ولی مطلقه فقیه می دانند نیز نمی پذیرند و در رد آن صدا به اعتراض بلند می کنند.  از جمله این معترضان گروه سیاسی “صراط” است که در عین هواداری از ولی مطلقه فقیه، به شرایط تحمیلی “توافق” ژنو اعتراض می کند: «آیا می توان نام مذاکره کنندگان ژنو را در زمره “عباس میرزا” ها و “امیرکبیر” ها و “مصدق” ها قرار داد یا مع الاسف می باید اسامی شان را در ذیل نام هایی چون “میرزا آقاخان” و “وثوق الدوله” گنجانید؟!»

“صراط” با به تمسخرگرفتن شعار “برد – برد” دستگاه دیپلماسی شیخ حسن روحانی می نویسد: «نطنز نیم، فردو ربع، اراک تعطیل؟ توافق نامه ای که همه چیز را با خود برد… برد»!

 عیار رسوایی در امضای “توافق” ژنو آنقدر بالاست که برای پوشاندن بوی گند آن، وزارت امورخارجه دست به تحریف در ترجمه می زند.  بر مبنای این ترجمه تحریف شده، ۱+۵ حق غنی سازی اورانیوم را برای جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته است.  درحالی که، جان کری، وزیر امورخارجه امریکا، پس از امضای “توافق” در یک کنفرانس مطبوعاتی در ژنو به صراحت می گوید: «بگذارید بسیار واضح باشم.  این گام اول نمی گوید که رژیم ایران حق غنی سازی دارد.  مهم نیست که چه برداشت ها و اظهارنظرهایی بشود، در این سند چنین چیزی نیست.  در تمام چهارگوشه ان پی تی نیز حق غنی سازی وجود ندارد و سند (توافق) نیز چنین کاری را نمی کند.  بلکه محدوده و نقش غنی سازی رژیم ایران به همان لحنی که در سند آمده است از این قرار است که: “برنامه صلح آمیز هسته یی رژیم ایران بستگی به مذاکرات و توافقات دوطرفه دارد” و تنها با توافق دوجانبه است که درمورد غنی سازی درجریان مذاکرات ممکن است به توافق رسید یا نرسید».

با این ترتیب، بی پایه نیست که “صراط” می نویسد: «فرهنگستان ادبیات فارسی با تجدید نظر در معانی کلمه “توافق” باید معانی تازه ای برای این واژه پیدا کند.  شاید هم زین پس به جای استفاده از لغات “عقب نشینی”، “وادادگی”، “فراموشی منافع ملت” و یا “پایان مقاومت” باید بگوییم توافق»!

 اما، برای دور نیفتادن از جاده انصاف، شاید بتوان پذیرفت که دولت کلیددار شیخ حسن روحانی، با زبان پرمکر و فریب آخوندی می خواهد این را بگوید که پس از ۸ سال خودرایی، خیره سری و لجاجت مقام عظمای ولایت و به باد دادن بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه کشور، در شرایطی مانند “ترکمانچای” و ژنرال پاسکویچ که قصد تاختن به تهران را داشت، برای بازکردن قفل تحریم های فلج کننده چاره دیگری نبود!

 

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com