شهروند ۱۲۶۴
به دنبال تظاهرات اعتراضی و خونین مردم ایران در ماه های اخیر و دستگیری تعداد زیادی از تظاهرکنندگان، یک آرشیتکت ایرانی نیز به اتهام برملا کردن اسرار حکومت دستگیر شد.

این آرشیتکت متهم است که با ساختن بنای لنگ درهوایی که عکس آن را می بینید، خواسته است وضعیت حکومت ایران را برای جهانیان مجسم کند!
آرشیتکت مورد بحث در بازجویی اتهامات بالا را رد کرده و ادعا نموده است که چون من به شعر و شاعری علاقه مندم، می خواستم به شعر معروف: خانه از پای بست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است، جان بدهم و به این دلیل این ساختمان را ساختم تا مجسم کنم خانه از پای بست ویران است، چه معنی می دهد.
بازپرس زرنگ وکهنه کاری که از او بازجویی می کرده جواب داده است خودت را به کوچه علی چپ نزن، تو منظور سیاسی داشته ای و می خواسته ای بگویی حکومت فعلی ایران مثل این ساختمان نیمه کاره که ستون هایش روی چند تا قلوه سنگ قرار دارد، متزلزل و لنگ در هواست!
کار به خواهش و التماس و عزوجز و دلیل و برهان می کشد و آرشیتکت مورد بحث بالاخره می گوید حقیقت این است که چون همه کارها در مملکت ما سرهم بندی است، من هم خواستم چهار تا تیرآهن را سرهم کنم، پولم را بگیرم و دنبال خوشگذرانی ام بروم، همین. اما بازپرس بازهم قبول نمی کند و می گوید باید راست راستش را بگویی…
و چون مشت و لگدها دیگر اثر نمی کند و آرشیتکت مادرمرده حرف خودش را تکرار می کند، بازپرس می گوید بسیارخوب، حالا که واقعیت را نمی گویی و اعتراف نمی کنی، من به جای تو اعتراف می کنم، تو فقط زیر آن را امضا کن!
به دنبال این موافقتنامه یکطرفه، بازپرس می گوید تو با ساختن این بنای نمادین خواسته ای بگویی حکومت ایران هم همینطور الکی بنا شده و اگر یکی از قلوه سنگ ها را از زیربنا بردارند، حکومت فرومی ریزد، درسته؟
آرشیتکت می پرسد مگر واقعاً حکومت ما اینجوری لنگ درهواست؟ بازپرس مورد بحث این ور و آنورش را نگاه می کند و وقتی متوجه می شود توی سلول انفرادی کس دیگری نیست، یواشکی جواب می دهد آره دیگه….و ادامه می دهد:
از من نشنیده بگیر، رژیمی که اول رئیس جمهورش را انتخاب می کند بعد ما را وادار می کند به زورکتک و شکنجه و تجاوز از مردم بخواهیم که قبول کنند این مثلا رئیس جمهور را آنها انتخاب کرده اند، لنگ در هواست دیگر!

دولت خودش روی اسکناس ها شعار بنویسد!

به گزارش دویچه وله و براساس گفته یک منبع نزدیک به شورای شهر تهران، روی حدود ۲۷۰ میلیون اسکناس ریز و درشت در ایران شعارنویسی شده که باید آنها را ازگردش یا به قول معروف، از دور مسابقه خارج کرد.

چون آنطوری که بویش می آید مردم بازهم به این شعارنویسی ها ادامه خواهند داد، بهتر نیست دولت این اسلحه را با یک کلک ساده از دست مردم خارج کند؟
راه حل این مشکل این است که هنگام چاپ اسکناس، خود دولت شعارهایی را که مردم می دهند روی اسکناس ها چاپ و خودش را راحت کند!
به این ترتیب وقتی مردم ببینند روی اسکناس نوئی که از بانک گرفته اند چاپ شده است: مرگ بر دیکتاتور، مگر دیگرمرض دارند جان و مال خود را به خطربیندازند و همان شعار را روی اسکناس ها بنویسند؟!
برای تائید گفته ام اجازه بدهید تجربه یکی از دوستان را هم برایتان تعریف کنم. دوستی تعریف می کرد که روزی از خیابان لاله زار تهران عبورمی کردم که ناگهان کسی محکم زد پس گردنم .
عصبانی برگشتم که ببینم کیست و عکس العملی نشان بدهم، که با یک دوست قدیمی روبرو شدم. او در حالی که می خندید گفت: بدجنس هستم، پست فطرت هستم، پدرسوخته هم هستم، هرچی دلت می خواد بگو. دوستم می گفت: لبخندی زورکی زدم وگفتم همه اش را خودت گفتی، دیگرچه مانده است که من بگویم؟!

هر شعار، ۵۰ هزارتومان!

آقای صدیقی، امام جمعه موقت تهران، در نمازجمعه هفته پیش فرمودند یکی از افراد دستگیرشده در تظاهرات روز عاشورا، اعتراف کرده است که برای شرکت در تظاهرات این روز، ۲۰۰ هزارتومان پول گرفته و قرار بوده است در ازای هر شعاری هم که سر می دهد نیز مبلغ ۵۰ هزارتومان دریافت کند.
یکی از نمازگزاران می پرسد حاج آقا این بابا چه جوری می توانسته ثابت کند که چند تا شعارداده تا پولش را بگیرد؟
حاج آقا جواب می دهد آقا شما این اجنبی ها را نمی شناسید. لامصب ها یک دستگاهی درست کرده اند به نام”شعارشمار دیجیتال” که بابت هر شعار یک شماره می اندازد و شرکت کنندگان در تظاهرات شب که به پایگاه های خود بازگشتند، این شعارشمار را می گذارند روی میز متصدی شعار، دستمزدشان را می گیرند و می روند.
نمازگزار می پرسد حاج آقا شما ازکجا چنین چیزهائی را می دانید؟ و حاج آقا یواشکی می گوید وقتی خودمان در تظاهرات دولتی از این دستگاه های شعارشمار استفاده می کنیم، لابد آنها هم استفاده می کنند دیگر!

ادبیات دولتی

کم کم کار دولت آقای احمدی نژاد با مردم دارد به فحش خواهرومادر می کشد!

به دنبال سخنان گهربار آقای احمدی نژاد که مردم را خس و خاشاک خواند، آقای امام جمعه مشهد زیپ دهانش را کشید و ملت را بزغاله وگوساله نامید.
چند روز پیش هم جناب آقای محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روزنامه نگاران زندانی را دزد و اوباش خواند.
اگر این دولت مدت دیگری دوام بیاورد، یک روز صبح خواهیم دید که روزنامه های دولتی تیتر زده اند که: این مردم فلان فلان شده …… خدا آخر و عاقبتمان را بخیرکند با این دولت مودب و این ادبیات دولتی.
تازه این آقایی که روزنامه نگاران دربند را دزد و اوباش خوانده است در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار می کند، اگر به عنوان شکنج
ه گر در زیرزمین های اوین کار می کرد زندانیان را چه می نامید؟


بابا نوئل

درشهری که من زندگی می کنم، سرگردی از دوران شاه هم زندگی می کند که در یک فرش فروشی کار می کند. خودش می گوید کار عیب نیست، عیب در این است که آن موقع باید مجیز تیمسارها را می گفتیم و حالا باید مجیز مشتری ها را بگوئیم.

این جناب سرگرد آدم با مزه ای هم هست. چند روز پیش که دیدمش طبق معمول حرف را به اوضاع ایران کشاند و خبری را نقل کرد که می گفت در یکی از سایتهای اینترنتی خوانده است. خبر این بوده که با وخیم شدن اوضاع ایران، مثل قبل از انقلاب، خیلی ها به فکر فرار و انتقال ثروتشان افتاده اند.

جناب سرگرد می گفت اگر آنطوری که همه حدس می زنند به زودی ورق برگردد، من برای این آقای علم الهدی، امام جمعه مشهد در همین کانادا یک شغل خوب در نظر دارم که حرف ندارد.
پرسیدم چه شغلی؟ گفت این آقا با این لپ های گنده و سرخ وسفیدش جان می دهد برای بابانوئل شدن! قول می دهم چنان کارش بگیرد که کار و بارهمه بابا نوئل های محلی را کساد کند.


برای آنکه بدانیم پول نفتمان چه شده

یک ماهی است که به لطف پارازیت های جمهوری اسلامی، برنامه تعدادی ازکانالها ی سیاسی از جمله صدای آمریکا، بی بی سی، پارس و و و… در ایران و اروپا قطع است و مردم مجبور شده اند دیش هایشان را تغییر جهت بدهند یا زیادترکنند.

ماجرای اضافه کردن دیش ها همچنان ادامه دارد و در حال حاضرکار به جایی رسیده است که در برخی از خانه ها، مثل آنچه در عکس می بینید، حداقل ده تا دیش لازم است تا تصویر تلویزیون دیده و صدایش شنیده شود.
آقای احمدی نژاد اگر نتوانست پول نفت را سرسفره های مردم بیاورد در عوض کاری کرد که مردم سر سفره شام و ناهار و توی هر طاقچه اتاقشان، یک دیش ماهواره نصب کنند، بلکه از دیگران بشنوند پول نفتی که قرار بود سر سفره هایشان بیاید، کجا خرج شده است!

روز ساندیس

آیت الله خامنه ای فرموده اند که راهپیمایی روز ۹ دی حجت را برمردم تمام کرد. چون روزهای به خاطرماندنی زیاد داریم، بنا براین آدم باید کلی فکرکند تا یادش بیاید روز۹ دی همان روزی بود که با سیاست چماق و هویج، تعدادی ازکارمندان، دانش آموزان و بسیجیان را به خیابان ها کشاندند تا شعار بدهند.
مشخصه روز ۹ دی آن طوری که فیلم ها و عکس هایش در اینترنت نشان می دهد، پخش ساندیس بود و به همین جهت نیز روز ۹ دی بین مردم به روز ساندیس معروف شده است.
به این ترتیب اگر ایشان می فرمودند راهپیمایی روز ساندیس حجت را بر مردم تمام کرد، آدم زودتر این روز را به خاطر می آورد!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.
mirzataghikhan@yahoo.ca