گاه به نمایش نادری بر می‌خورید که تجربه یک ملت را در یک دوره خاص تقطیر می‌کند و پیش رویتان می‌گذارد. نمایشنامه‌ی یک دقیقه سکوت نوشته‌ی محمد یعقوبی از این دست نمایشنامه‌‌هاست که یک‌شنبه ۲۴ نوامبر با همکاری کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو به کارگردانی محمد یعقوبی در دانشگاه تورنتو نمایشنامه‌خوانی شد. این نمایشنامه پیش از این دو بار در ایران اجرا شده است، یک بار در سال ۱۳۸۰ به کارگردانی محمد یعقوبی و بار دیگر در سال  ۱۳۸۹ به کارگردانی آیدا کیخایی. و هر دو بار با استقبال کم‌نظیر تماشاگران روبه‌رو شد.

شایان ذکر است بلیت‌های نمایش‌نامه‌خوانی یک دقیقه سکوت یک هفته پیش از اجرا به فروش رسید و با استقبال قابل توجهی روبه‌رو شد. به همین دلیل گروه نمایش بار دیگر در ژانویه یک دقیقه سکوت را نمایش‌نامه‌خوانی خواهند کرد. نقش‌خوانان این نمایش عبارتند از: ساسان قهرمان، آیدا کیخایی، پوریا فرد، غزال پرتو، سیاوش شعبانی، نازنین آذری و آریا توسلی.

نمایش با یک مکالمه تلفنی سراسیمه آغاز می‌شود. «شیوا» دستپاچه به دنبال شوهر خود می‌گردد و او را در دفتر کارش نمی‌یابد. منشی نیز همان منشی قبلی نیست. یک جای کار اشکال دارد. دیری نمی‌گذرد که متوجه می‌شویم شیوا از خوابی سه ‌ساله برخاسته است، درست در مدت زمانی که نظام سیاسی کشور دگرگون شده است. نمایش از طریق خواب‌رفتن‌های طولانی‌مدت شیوا، داستان یک دوره‌ی بیست‌ساله را که شاهد تحولات بنیان‌افکن است بازگو می‌کند. هر بار که شیوا از خواب برمی‌خیزد، با دگرگونی جدیدی روبه‌رو می‌شود — انقلاب، جنگ ایران و عراق. تمامی شخصیت‌های نمایش سه‌بعدی و از نظر روحی پیچیده‌اند. اما تغییر در روح زمانه در وجود جمشید خواهرشوهر شیوا (شخصیتی دوست‌داشتنی، پُرحرف، سرگرم‌کننده و خوش‌بین) محل بروز می‌یابد. او در تمام طول نمایش دل تماشاگران را با خصوصیات جذابش به دست می‌آورد.

تصویری از اجرای یک دقیقه سکوت

تصویری از اجرای یک دقیقه سکوت

در ظاهر یک دقیقه سکوت دو داستان موازی خانوادگی را پی می‌گیرد: داستان شیوا و دو خواهرش و داستان یک زوج، سهراب و همسرش. همسر دوم سهراب هنوز نگران تعلق‌های او نسبت به همسر قبلی است. خواهر شیوا نیز زمانی که شیوا در خواب بوده عاشق شوهر او می‌شود و از او باردار است. این درونمایه‌ها، که در دست نمایشنامه‌نویسی کمترپخته می‌توانست به ملودرامی رقیق تبدیل شود، اینجا به تردستی پرداخته شده، با خویشتن‌داری و شهامت. متوجه می‌شویم آن‌چه ما درباره‌ی شیوا و خانواده‌اش می‌بینیم در حقیقت نمایشنامه‌ای است که سهراب مشغول نوشتن آن است. رابطه‌ی میان دو داستان موازی در اوایل نمایش برای تماشاگر واضح نیست. این دو خانواده در ظاهر‌‌ از دو لایه‌ی اجتماعی متفاوت برخاسته‌اند و با دل‌مشغولی‌های متفاوت گلاویزند. اما در نیمه پایانی، رابطه میان این دو عیان می‌شود و پیشگویانه نمایش را به جبر نهایی ‌اش می‌برد. دیالوگ‌ها در اپیزودهای کوتاه متقاطع بیان می‌شوند. گاه از دهان یکی از شخصیت‌ها خط داستانی را پی می‌گیریم و گاه از دید دیگری. گاه دو داستان موازی با اندکی تفاوت تکرار می‌شوند یا همپوشانی دارند. برخی از صحنه‌ها به شکن‌های حافظه می‌مانند، انگار که بیننده دچار سکته مغزی شده باشد. این انتخاب دراماتیک به ظرافت در بافت داستانی جا گرفته و بیننده را تشویق می‌کند که ورای واژه با شخصیت‌های داستان همدلی کند. از لحظه‌های لطیف نمایشنامه می‌توان به صحنه‌ای اشاره کرد که در آن خواهر شیوا سعی دارد موضوع رابطه با شوهر او را برملا کند. در حینی که خواهر تلاش می‌کند شهامت بازگفتن حقیقت را در خود بیابد، و در خلال تعریف یک داستان، او اعترافات خود را در لابه‌لای جملات می‌سُراند. این گزینه فرمالیستی هم به تماشاگر کمک می‌کند که «واقعیت» لحظه را درک کند و هم او را با دلشوره خواهر همراه می‌کند.

نمایشنامه یک دقیقه سکوت محمد یعقوبی نیز اگرچه به واقعیت‌های سیاسی ـ اجتماعی اشاره دارد که واقعیت‌هایی آشنا است و به راحتی می‌تواند به جای تولید معنا به مثابه یک امر هنری منجر به تولید شعار شود اما به واسطه یک مکانیسم پیچیده از یک اثر شعارزده تبدیل به اثری هنری می‌شود.

در ایران تعداد نمایشنامه‌نویسانی که دغدغه روز دارند و به شکلی مستقیم به مسائل و مشکلات اجتماعی پیرامون خود می‌پردازند و آن‌ها را به شکلی مستقیم و بی‌واسطه در آثار خود بازتاب می‌دهند بسیار انگشت‌شمار هستند و انگار بسیاری از نمایشنامه‌نویسان ما به جهانی انتزاعی پناه برده‌اند و فارغ‌ از بسیاری از این مشکلات درگیر جهان شخصی خویش هستند، اما محمد یعقوبی یکی از انگشت‌شمار نمایشنامه‌نویسان نسل پس از ۱۳۵۷ است که در آثارش دغدغه نوشتن درباره‌ی روزگار خود به شکلی مستقیم حضور دارد.

نوشتن از تجربیات زندگی، رویدادهای واقعی، حوادثی که از دل زندگی واقعی سر برآورده‌اند و در صفحات روزنامه‌ها به چشم می‌خورند همواره خطری را با خود در پی دارد، اینکه نویسنده به دام شعارزدگی بیفتد، اینکه به دلیل فاصله نداشتن از موضوع نتواند اشراف کامل به آن داشته باشد و یک جانبه به ماجرا بنگرد و اینکه بدون آنکه خود بخواهد در دام برخی موضع‌گیری‌ها بیافتد و این همه باعث شود اثر خلق شده دیگر نه یک اثر هنری بلکه تبدیل به اثری تاریخ مصرف‌دار برای زمانه‌ای خاص شود و شاید به دلیل همین دشواری نوشتن از مسائل روز باشد که بسیاری از نویسندگان ما ترجیح می‌‌دهند به همان جهان انتزاعی پناه ببرند و فارغ از این دردسرها به جهان شخصی خویش مشغول باشند.

دکتر قطب‌الدین صادقی در زمان اجرای یک دقیقه سکوت در ایران درباره‌ی آن نوشت: اگر محصولات فرهنگی را بتوانیم در دو دسته‌ی کلی  کاهلی فرهنگی  که هدف آن تنها سرگرم‌کردن مخاطبان است و  بیداری فرهنگی  که نیتش دادن شناخت و آگاهی از انسان و جامعه به تماشاگران است تعریف کنیم، باید بدون توهم و تردید این نمایش را از خلاقیت‌های نسل جوان تئاتر امروز ایران برای خلق آثاری در چارچوب  بیداری فرهنگی  دانست.

لازم به یادآوری ست که کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو دو کارگاه آموزشی زیر نظر محمد یعقوبی برگزار خواهد کرد: کارگاه تئاتر و کارگاه نمایشنامه‌نویسی.

اطلاعات مربوط به این دو کارگاه به زودی اعلام خواهد شد.