دکتر بهمن مقصودلو

دکتر بهمن مقصودلو

کیارستمی و گزارش او

کیارستمی و گزارش او

نمایش اولین فیلم از مجموعه ی “تاریخ سینمای ایران: در جستجوی ریشه ها” ساخته  بهمن مقصودلو 

 یکشنبه ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳ ، با وجود برف و سرمای شدید تورنتو، حدود یکصد تن از همشهریان در سالن بنیاد پریا گرد آمدند تا شاهد فیلم “عباس کیارستمی؛ یک گزارش” ساخته ی  دکتر بهمن مقصودلو باشند. معرفی کارگردان به عهده ی بهرام بهرامی، دوست قدیمی او گذارده شد. بهرامی با اشاره به اینکه بهمن مقصودلو نیاز به معرفی ندارد، به مجموعه آثار چاپی و تصویری او پرداخت و کتاب تازه ی او را که دو روز پیش از این در کانون کتاب تورنتو معرفی شده بود، به طور مشخص مطرح کرد و گفت: کتاب با ارزش “علف، داستان های شگفت و ناگفته” یکی از بهترین پژوهش هایی ست که در زمینه ی کار سینما انجام شده که نخست به انگلیسی درآمد و سپس ترجمه شد. این کتاب به چگونگی ساخت فیلم “علف، نبرد یک ملت برای زندگی” پرداخته است.

بهرامی در ادامه از خاطرات همکاری اش در دهه چهل با بهمن مقصودلو در مجله “روشنفکر” گفت و کوشا و پیگیر بودن را از ویژگی های شخصیتی مقصودلو عنوان کرد که این ویژگی باعث شد کارهای باارزشی به همت او در روشنفکر و در ویژه نامه های ستاره سینما منتشر شود.

بهرامی کارنامه ی مقصودلو را به واسطه چاپ کتاب ها و فیلم هایی که ساخته، کارنامه ای موفق خواند و از او خواست که خود در مورد فیلمی که قرار است در این شب به نمایش درآید توضیح دهد.

دکتر مقصودلو در آغاز از حاضران در سالن که در هوای سرد تورنتو سالن را تقریبا پر کرده بودند و از آقایان تبریزی، زرهی و میثاقی برای حمایت و یاری شان در انجام برنامه سپاسگزاری کرد و بهرام بهرامی را، شاعر، مترجم و نویسنده و دوست دوران جوانی اش خواند که با هم در مطبوعات و محیط روشنفکری از دهه ی چهل برای سالها کار کرده اند.

دکتر مقصودلو با اشاره به حضور استاد غلامحسین نامی در میان جمع، اظهار امیدواری کرد که زمانی بتواند فیلمی از ایشان بسازد.

بهمن مقصودلو سپس به توضیح فیلمی که به نمایش درمی آمد، پرداخت و گفت: فیلمی که امشب می بینید “عباس کیارستمی؛ یک گزارش” نام دارد. در سال ۲۰۰۲ من برای آخرین بار به ایران رفتم چون همان موقع مرا داشتند دستگیر می کردند و دوستان مرا فراری دادند و دیگر نشد که به ایران بروم. این پروژه در آنجا شکل گرفت و من می خواستم در مورد تاریخ سینمای ایران یک فیلم مستند بسازم. به این خاطر با حدود صد نفر از قدیمی ها، نویسنده، سناریست، بازیگر، کارگردان، فیلمبردار و … مصاحبه های مفصلی کردم از بیضایی، مهرجویی، کیمیایی و … به جاهای مختلف رفتم در لندن، پاریس، لس آنجلس و در سراسر دنیا بقیه را پیدا کردم و این شد مجموعه ای که تا حالا ادامه داشت.

مقصودلو افزود: برای انتشار این ده یا بیست ساعت تاریخ سینما، من فکر کردم باید نامی بر این مجموعه بگذارم و نام “تاریخ سینمای ایران: در جستجوی ریشه ها” History of Iranian Cinema: Searching For The Roots  را انتخاب کردم چون مقامات سینمایی جمهوری اسلامی معتقدند که قبل از انقلاب سینمایی نبود و فقط یک فیلم “گاو” بوده و بقیه فیلم های آشغال یک سری جاهل و لمپن و خانم های کاباره ای… من در این سری می خواهم به دنیا ثابت کنم این طور نبوده. الان هر چه فیلم از قبل از انقلاب هست، سانسور شده و ساختار دراماتیک فیلم به دلیل این قطع کردن ها، به هم ریخته است. من در این ده سال فقط ماتریال جمع کرده ام مثل عکس و سکانس های مختلف.

عباس کیارستمی قسمت اول این مجموعه است. کیارستمی فیلمسازی ست که قبل از انقلاب کارش را شروع کرده و بعد از انقلاب کار را ادامه می دهد و یک کارگردان جهانی ست. یعنی عباس کیارستمی ـ چه کسی خوشش بیاید و چه کسی خوشش نیاید ـ یکی از تاپ ترین کارگردان های دنیاست و تثبیت شده و یک هنرمند چندوجهی ست ـ کارگردان، نقاش، گرافیست، عکاس، فیلمساز، فیلمبردار، ادیتور، شاعر و هیچگونه نمی توانیم خدشه ای به آن بزنیم ولی عده ای هستند که می گویند که ما این سینما را نمی فهمیم، خسته می شویم، یک شات طولانی ست، داستانی در آن نمی گذره و … من در این فیلم سعی کردم به عنوان یک کارشناس سینما ـ چون سینما مقوله ی تخصصی من است ـ برخورد کنم. سینما هنر وسیعی است و این یک فیلم تئوریکال است.

سخنران ادامه داد: این فیلم نشان می دهد که کیارستمی متعلق به آن دوره است و پایه های جهانی شدن سینمای بعد از انقلاب را چند کارگردان قبل از انقلاب ریختند که یکی از آنها کیارستمی ست و بعد از انقلاب هم چند نفر به آنها اضافه شدند. سینمای کیارستمی سینمای ویژه ای ست که می تواند موفق باشد و ما سعی کنیم آن را بفهمیم. این حق ماست که فیلمی را دوست داشته یا نداشته باشیم، ولی نمی توانیم منکر یک اثر هنری باشیم چون دوستش نداریم.

مقصودلو افزود: این یک فیلم آموزشی است و بسیاری از منتقدان بزرگ دنیا که این فیلم را دیده اند و یا در فیلم حضور دارند، معتقدند این فیلم می تواند بعدا در دانشگاه ها تدریس شود.

دکتر مقصودلو گفت که قرار است از ژانویه هشت فیلم ۳۵میلیمتری از عباس کیارستمی در جاهای مختلف آمریکا به نمایش درآید که این فیلم هم جزو این مجموعه نمایش داده خواهد شد و اولین برنامه این نمایش ها در دانشگاه ایندیانا با حضور عباس کیارستمی خواهد بود.

مقصودلو در توضیح فیلم گفت: بستر اصلی این فیلم را فیلم “گزارش” کیارستمی گذاشتم که اولین فیلم سینمایی اوست که در سال ۱۹۷۷ با کوروش افشارپناه و شهره آغداشلو ساخت. در این فیلم می بینیم که چگونه یک فیلم ساخته می شود؛ از نوشتن سناریو تا انتخاب لوکیشن و هنرپیشه ها تا چگونگی صدابرداری و فیلمبرداری. من سعی کردم این ریزه کاری ها را در کار عباس کیارستمی نشان دهم.

دکتر مقصودلو درباره ی روند ساختن این مستند که بخشی از تاریخ سینمای ایران خواهد شد، گفت: کیارستمی معمولا به کسی مصاحبه ی تصویری نمی دهد. من از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ دنبال کیارستمی در تمام دنیا بودم تا بالاخره با او مصاحبه کنم و کردم ولی هنوز تصمیمی برای فیلم های گرفته شده نداشتم. دو سال پیش در فستیوالی در اسپانیا من رئیس هیئت ژوری بودم و کیارستمی هم در کنار جشنواره یک کارگاه فیلمسازی داشت. آنجا چند روزی با هم بودیم و من از او پرسیدم “برم گزارش رو درست کنم”، او هم چون فیلم های دیگر مرا دیده بود، گفت برو. و من هم ساختم. سه ماه پیش فیلم رفت فستیوال مونترال، و خود کیارستمی هم چند هفته پیش فیلم را دید و خوشش آمد.

پس از این توضیحات فیلم به نمایش درآمد و در پایان با تشویق بسیار حاضران روبرو شد و سپس بخش پرسش و پاسخ با سازنده برگزار شد.

من به عنوان یک بیننده ی عادی فیلم دوست، و نه منتقد فیلم، بسیار فیلم را دوست داشتم، بویژه تدوین هوشمندانه ی مقصودلو را. او آنچنان فریم های فیلم های قدیم و جدید کیارستمی را به هم پیوند داده بود، که گویی این فیلم خود کیارستمی ست به طوری که معنای تازه ای برای صحنه ها آفریده بود. صحنه ای که پسربچه ی یکی از فیلم های سیاه و سفید و قدیمی کیارستمی، در سالن سینما شاهد تازه ترین فیلم او (مثل یک عاشق) به روی پرده بود، مرا به یاد صحنه ای از سینما پارادیزو انداخت که سالواتوره ی میانسال در سالن نمایش شاهد فیلمی سیاه و سفید بود که آلفردوی آپاراتچی از صحنه های سانسورشده ی فیلم های قدیمی، برایش درست کرده بود؛ صحنه ای که دیدنش او را ده ها سال به عقب برد و چشمانش را خیس کرد.

در این فیلم ضمن مروری بر آثار کیارستمی، اما تکیه اصلی بر فیلم گزارش است. در فیلم با عباس کیارستمی، شهره آغداشلو(بازیگر)، کوروش افشارپناه(بازیگر)، علیرضا زرین دست(فیلمبردار)، یوسف شهاب (صدابردار) از عوامل فیلم گفت وگو شده و همچنین چندین هنرمند و کارگردان از جمله زنده یاد هژیر داریوش و آیدین آغداشلو در کنار چند غیر ایرانی از منتقد و کارشناس و استاد برجسته ی فیلم همه درباره ی کیارستمی، سبک او و گزارش حرف می زنند.

مقصودلو در مصاحبه ای که با مهدی مرعشی در مونترال داشته در این مورد بیشتر توضیح داده است:

«بستر اصلی فیلم را “گزارش” قرار دادم چون با تمام اهمیت آن، مردم در جهان کمتر این فیلم فوق‌العاده را دیده‌اند. گزارش در قبل از انقلاب به سال ۱۳۵۶ ساخته شد و تمام کپی‌ها بعد از انقلاب به دست دولت و محاق سانسور افتاد.

در فیلم صحنه‌ ی بار هست، صحنه‌ای از کازینو هست، و هم‌خوابگی زن و شوهری را که محور اصلی فیلم هستند هم در این فیلم می‌بینیم، البته به شکلی کاملاً متفاوت و خارج از بیان متعارف آن روز سینمای تجاری ایران و از سوی دیگر هنرپیشه‌ زن فیلم روسری به سر ندارد.

یعنی صحنه‌هایی دارد که با کدهای بعد از انقلاب هم‌خوانی ندارد. از آن مهم‌تر فیلم از نظر هنری ارزش والایی دارد. صدابرداری سر صحنه کار شده، هنرپیشگان بازی درخشانی ارائه می‌دهند، همه چیز به طرزی واقعی در فیلم حضور دارد و به شکلی تمام ویژگی‌های سینمای کیارستمی را دارد و حتی پس از انقلاب، فیلمسازان ایرانی از بسیاری از محورها و جزئیات این فیلم بهره برده‌اند و در فیلم‌هایشان از آن استفاده کرده‌اند، مثلاً آقای اصغر فرهادی می‌گوید من محور خانواده با یک فرزند خردسال را از “گزارش” گرفته‌ام و این نشان می‌دهد اهمیت و تأثیر این فیلم را تا به امروز.»

در انتظار “تاریخ سینمای ایران: در جستجوی ریشه ها” می مانیم تا شاهد فیلم های دیگری از هنرمندان عرصه ی سینما همچون ابراهیم گلستان، فرخ غفاری، هوشنگ کاووسی، کامران شیردل، سهراب شهیدثالث، امیر نادری، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، پرویز کیمیاوی، داریوش مهرجویی، فریدون رهنما، ناصر ملک‌مطیعی و دختر لر (خانم سامی نژاد) باشیم.