ICC-h

هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا حاضر به گفتگو با اعضایش نیست

 اینکه چرا کنگره ایرانیان کانادا چند سال پس از تاسیس هنوز از جایگاه مناسبی نه در بین جامعه ایرانی و نه جامعه بزرگتر کانادا برخوردار نشده است مشکلی است که تنها با همیاری خود این جامعه قابل حل است. در حالی که جمعیت ایرانیان بزرگشهر تورونتو را در حدود ۱۲۰،۰۰۰ نفر تخمین می زنند تعداد اعضای کنگره ۳۰۰ نفر عنوان می شود. به عبارت دیگر، از هر ۴۰۰ ایرانی ساکن بزرگشهر تورونتو تنها یک نفر با این نهاد همکاری می کند. در مورد اعضای ایرانی ساکن شهرهای دیگر کانادا هیچ آماری منتشر نشده، اما به احتمال این رقم صفر است. افزون بر این، استعفاهای پی در پی اعضای هیئت مدیره و مشاورین کنگره نشان از وجود یک بحران عمیق در این نهاد دارد. کناره گیری اعضای فعال در مقاطع مختلف و بی اعتنایی جامعه ایرانی به این نهاد دو عامل اصلی ناکارآیی کنگره به شمار می آیند

.

پس از انتخابات سال پیش، ما، نویسندگان این متن و تعداد دیگری از اعضای کنگره، در جلسه ای گرد آمدیم تا با همفکری یکدیگر به دنبال راهکارهایی برای حل مشکلات کنگره باشیم. حاصل این تبادل نظرها نامه ای بود که در شهروند و سلام تورونتو در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳ منتشر شد. مبنای راهکارهایی که در این نامه ارائه شده بودند شامل تکیه بر اصول دمکراتیک، شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، اعتنا به خرد جمعی، و درگیر کردن بیش از پیش اعضای کنگره و جامعه ایرانی بود. به طور خلاصه، این راهکارها از این قرار بودند: شفافیت در تصمیم گیری ها، گزارش مرتب به اعضا، مشورت با اعضا و پاسخگویی به آنها، استفاده از هیئت مشاورین، گزارش کار هیئت مدیره قبلی، گزارش مالی، گزارش انتخابات، تشکیل گروه های کاری، برنامه کاری سال جاری، و تنظیم موضع گیری های سیاسی کنگره.

هیئت مدیره در پاسخ به این درخواست ها جواب تندی داد که در آن کارکرد خود را در چارچوب آیین نامه کنگره اعلام کرده بود و نیازی به تغییر نمی دید. در جلسه ای که نمایندگان هیئت مدیره با نمایندگان امضاکنندگان داشتند، دکتر صمد اسدپور ـ یکی از دو عضو هیئت مدیره که در جلسه حاضر بودند ـ اظهار داشتند که حضورشان در آن جلسه تنها برای این است که به اطلاع ما برسانند که هیئت مدیره نه با ما و نه با هیچ گروه دیگری حاضر به مذاکره نیست. با این که در پایان آن جلسه به نظر می رسید امید اندکی‌ برای پیشبرد رابطه‌ای سازنده ایجاد شده باشد، اما متاسفانه تلاش های  بعدی ما برای راضی کردن هیئت مدیره به مذاکره تا به امروز که بیش از هشت ماه از انتخابات گذشته می گذرد، به جایی نرسیده است.

منظور از نوشتن مطلب حاضر از سویی گزارش کوتاهی است از تلاشی ناموفق که ما برای ایجاد یک دیالوگ دوستانه با هیئت مدیره کنگره انجام دادیم. از سوی دیگر ـ و مهم تر از آن ـ توضیح نگاهی است که ما به آینده داریم. قصد ما زیر سئوال بردن عملکرد هیئت مدیره کنونی کنگره در یک مقطع خاص نیست. مشکلات کنگره محدود به دوره‌ کنونی نمی‌شود. امروز دیگر فرصت برای یک مذاکره سازنده با هیئت مدیره از دست رفته است. با این وجود ما امیدواریم نشر این مطلب سرآغاز ایجاد یک گفتمان در جامعه ایرانی پیرامون شرایطی باشد که کنگره کانادا را تبدیل به نهادی توانمند و فراگیر می کند. نهادی که همه آحاد این جامعه نسبت به آن احساس مالکیت کنند. نهادی که با رعایت اصول دمکراتیک، با شفافیت و اقتدار پی‌گیر منافع همه ایرانیان باشد. این مهم تنها در صورتی‌ امکان پذیر است که گروه کثیری از ایرانیان کانادا با احساس مسئولیت، خود را در آینده این نهاد شریک کنند.

کنگره ایرانیان کانادا ـ در حالت ایده آل ـ توانایی این را دارد که نه تنها به انسجام جامعه ایرانی کمک کند، بلکه بر سیاست های دولت کانادا در رابطه با ایران و ایرانیان تاثیر بگذارد. این در حالتی میسر می شود که اعضای هیئت مدیره گرایشات سیاسی و منافع فردی را در سیاست گذاری های کنگره دخالت ندهند. جامعه ایرانی از دیدگاه های سیاسی، اجتماعی، و فکری گونه گون و گاه مخالفی بهره می برد. کنگره، اگر بخواهد این گونه گونی را نمایندگی کند باید تنها به منافع مشترک این جمع بیندیشد. مسائلی مثل رعایت حقوق بشر در ایران و سیاست های مهاجرتی کانادا دو نمونه از چنین نقاط مشترکی هستند. لازمه موفقیت در این زمینه، به دست آوردن اعتماد و پشتیبانی جامعه ایرانی است که کار دشواری است. مسیری که کنگره در این چند سال طی کرده، نه تنها هیچ موفقیتی در این زمینه به دست نیاورده، بلکه در مواردی در خلاف جهت این اهداف بوده است. تعداد هر دم کم شونده شرکت کنندگان در برنامه هایی که از سوی این نهاد برگزار می شوند یکی از مهم ترین شواهد بر این مدعا است.

فرهنگ حاکم بر کنگره مبتنی بر ریش سفیدی، پیش کسوتی، استاد و شاگردی، و کدخدامنشی است. این فرهنگ در دورانی کهن توانایی لازم برای حل مشکلات جامعه و کمک به پیشبرد و پیشرفت آن را داشت. امروزه اما، در جامعه ای که به یک نظام مذهبی خودکامه پشت کرده و به سوی دموکراسی قدم بر می دارد، این روش ها نه تنها کارآمد نیستند، بلکه عواملی بازدارنده اند. جامعه ایرانی کانادا به خوبی نشان داده که توانایی گذار از آن فرهنگ کهن به روابطی مدرن و امروزین را دارد. نمونه اش تعداد زیادی نهادهای فرهنگی، اجتماعی، و هنری است (از کلوب های کتاب خوانی و سینمایی گرفته تا انجمن های فلسفی و اجتماعی) که به وسیله نسل جوان ایرانی در تورونتو تشکیل شده اند و در فضایی دموکراتیک و دوستانه فعالیت می کنند. این نسل  با نشان دادن بی تفاوتی نسبت به نهادهای اجتماعی سنتی ـ نظیر کنگره ـ مخالفت خودش را با آن ها به نمایش می گذارد. برای جذب این نسل و استفاده از دانش و توانایی هایش لازم است به شرایط شان که ایجاد فضای دموکراتیک و مدرن در نهادهای سنتی است تن داد.

کنگره در طی چند سال فعالیت خود هیچ گزارشی منتشر نکرده است. اگر هم اطلاعی به جامعه رسیده خبرهایی بوده که رسانه ها به ابتکار خود چاپ کرده اند. احترام به اعضای جامعه و نیاز به گزارش به آن ها از عناصری است که یک جامعه دموکراتیک را از یک نظام خودکامه متمایز می کند. تنها آن دسته از رهبرانی که خود را بی نیاز از حمایت جامعه می دانند خود را مقید به پاسخگویی نمی بینند. کنگره، اگر می خواهد یک نهاد ماندگار و موفق باشد لازم است که فرهنگ پاسخگو بودن را بر این نهاد حاکم کند. یکی از عناصر این فرهنگ استقبال از گفتگو با اعضایی مثل ما است که بدون قصد تضعیف یا تخریب دست همکاری به سوی کنگره دراز کردند. عنصر دیگر ایجاد رابطه نزدیک و دوستانه با رسانه ها است. رسانه ها، بنا به طبیعت شان، کاوشگر و گزارشگرند. از این دو ویژگی نباید ترسید بلکه باید از آن ها به عنوان پلی بین نهادهای رهبری کننده جامعه و ارگان های آن جامعه استفاده کرد. ترس از رسانه ها مشخصه نظام های دیکتاتور و نزدیکی به آن ها ویژگی جوامع دموکراتیک است.

مثال مشخصی که در این رابطه می توان زد عدم گزارش استعفای اخیر دو تن از اعضای هیئت مدیره یعنی خانم ها یسنا بهشتی و مریم نایب یزدی در چند ماه گذشته است. آیا هیئت مدیره بر این باور است که گزارش این استعفاها کنگره یا مدیران آن را در موضع ضعف قرار خواهد داد؟ آیا بر این باور است که با گزارش نکردن این استعفاها از افتادن به موضع ضعف پیش گیری شده است؟ آیا هیئت مدیره بر این باور است که بهتر از اعضای جامعه منافع جامعه را تشخیص می دهد و از این رو مجاز ـ یا شاید موظف ـ است که با مخفی نگاه داشتن این خبر از تضعیف کنگره در برابر دشمنان (کدام دشمنان؟) پیش گیری کند؟ این نگاه امنیتی به مسائل پیرامون یکی‌ از گرفتاری‌های اساسی‌ جامعه ایرانی‌ است که میراث سال‌ها زندگی‌ تحت حاکمیت استبدادی و غیر دمکراتیک است. بر فرض اگر وجود چنین دشمنانی را هم در جامعه بپذیریم، تنها راه مقابله با آنان به کارگیری حداکثر شفافیت در امور و رجوع به اصول پایه ای دموکراسی است. شفافیت کلمه ای است که این سال ها بسیار رایج شده است بی آن که به مسئولیتی که با خود می آورد توجهی بشود. شفافیت یک اقدام داوطلبانه نیست بلکه یک مسئولیت گریزناپذیر است که در هر شرایطی و بی هیچ قید و شرطی باید رعایت شود. تنها رهبرانی که خود را قیم مردم می دانند پیش از آن که به شفافیت فکر کنند به عواقب آن می اندیشند.

انتخابات چالش مهم دیگری است که بر سر راه کنگره قرار دارد. تا موعد بعدی انتخابات تنها چند ماه باقی مانده است. این یکی از بزرگ ترین فرصت هایی است که هیئت مدیره می تواند از آن بهره برد تا به ترمیم رابطه اش با جامعه و جلب دوباره اطمینان اعضای کنگره و افراد جامعه بپردازد. برای برگزاری یک انتخابات سالم و قابل اعتماد لازم است اطلاعات بنیادین در اختیار همه ـ نه تنها اعضای کنگره، نه تنها جامعه ایرانی تورونتو و کانادا، بلکه هر کسی در هر گوشه دنیا ـ قرار بگیرد: تعداد اعضای کنگره چند نفر است؟ چه پروسه ای به کار گرفته خواهد شد تا اطمینان حاصل شود تنها کسانی در رای گیری شرکت می کنند که عضو کنگره باشند؟ پروسه شمارش آرا چگونه تنظیم خواهد شد تا امکان تقلب به صفر برسد؟ پروسه نامزد شدن، تبلیغ انتخاباتی، و نظارت نامزدها بر شمارش آرا چگونه خواهد بود؟ با توجه به شک و تردیدهایی که انتخابات پیشین به دنبال داشت اهمیت انتخابات پیش رو بیشتر آشکار می شود.

ما آماده هستیم در هر یک از این زمینه ها با هیئت مدیره همکاری کنیم و اطمینان داریم کسان دیگری هم هستند که حاضر به همکاری اند. کنگره ایرانیان کانادا متعلق به همه ماست و همه در شکست یا موفقیت آن شریکیم.

شهرام تابع محمدی

ارسلان کهنمویی پور

آتوسا مهدویان

مهردخت هادی