nowruz

برگزاری مراسم عید نوروز را می توان به دو مرحله شامل مراسم پیشواز رفتن و مراسم بعد از آغاز سال نو تقسیم کرد.

مراسم پیشواز رفتن عملاً از اول اسفندماه آغاز می گردد. در اسفندماه ایرانیان تغییر و تحول محسوسی در طبیعت و زمین حس می کنند. هوا نیز در این ماه رو به بهبود و گرم شدن است. بنابراین در سرتا سر اسفند ماه، ایرانیان مراسم و آئین هایی در پیشواز فرا رسیدن عید نوروز و آغاز بهار برگزار می کردند.

روز اول اسفند ماه همزمان با جشنی به نام “آبسالان” بود که به مناسبت ذوب شدن برف ها و جاری شدن جویبارها، چشمه ها و آبشارها برگزار می گردید. در همین زمان مراسم “کوسه سواری” که حرکتی بسیار شاد، خنده آور و روحیه بخش بود به اجرا در می آمد. در این مراسم، مرد کوسه ای را بر خری نشانده و به دستی بادبزن و دست دیگرش کلاغی می دادند. او مرتب در کوچه و بازار خود را باد می زد و اشعاری کنایت آمیز می خواند و مردم به او سکه عیدی می دادند. این مراسم تا یک روز مانده به عید ادامه می یافت و از آن پس هرگاه کسی وی را می دید به سختی کتک می زد. شرح مبسوط این مراسم در کتب التفهیم و آثارالباقیه ابوریحان بیرونی مورخ و دانشمند ایرانی آمده است. بیرونی می نویسد که در عصر او این رسم در بسیاری از جاها در ایران رایج بود و از قول ابوسعید احمد بن محمد بن عبدالجلیل مهندس نقل می کند که او در شیراز دیده است مردی از نگهبانان دولت که ریش بلندی داشته به دنبال کوسه خرسوار حرکت کرده و ظرفی از گِل سرخ رنگ همراه داشته و هرگاه صاحب خانه یا دکانی از دادن عیدی به کوسه خودداری می کرد، در خانه یا دکان او را با گِل سرخ نشان می گذاشتند. مقداری از درآمد چنین کسانی، حق دولت بوده است و به همین علت ماموری از حکومت، کوسه گان را همراهی می کردند و مردم به اعتبار مامور دولت و مسخرگی کوسه، اغلب به او عیدی می دادند۱.

[طبیعی است که در دنیای مدرن و با شناخت و احترام به حقوق بشر، چنین مراسمی که شأن انسان ها را به هر دلیل از جمله ظاهر آنها، حرمت نمی گذارد، دیگر از بین رفته و طرفداری ندارد. شهروند]

در روز پنجم اسفند ماه، جشن اسپندارمذگان برگزار می شد که به آن روز بزرگداشت زن یا روز عشق می گفتند. بنا به گفته های ابوریحان بیرونی، اسپندارمذ، ایزد موکل بر زمین و فرشته حامی و نگهبان زنان شوهردوست، پارسا و درستکار بوده است. به همین مناسبت این روز، عید زنان هم به شمار می رفت و مردم برای گرامی داشتن زنان با توجه به نزدیکی عید نوروز به آنها هدیه می دادند. اگر در دنیای امروز جشنی به نام والنتاین در غرب برگزار  می گردد، ایرانیان از هزاران سال قبل مقام و جایگاه زن را عزیز و محترم می شمردند و این موجب افتخار ملی ما ایرانیان است.

در دهم اسفند ماه جشن دیگری به نام “وخشنگام” در کنار رودها، نهرها و جوی ها برگزار می شد و در نوزدهم نوروز که به آن “نوروز رود” می گفتند کارهای لایروبی، پاکسازی، سنگ چینی و مرمت مسیرهای آب در رودخانه ها، نهرها، قنات ها و جوی هایی که آب را به مزارع و کشتزارها و باغ ها می رسانیدند، انجام  می گرفت و روز بعد یعنی در بیستم اسفند ماه که آن را روز “گلدان” می نامیدند، همه به کاشتن گل و گیاه و درخت های گوناگون می پرداختند. مراسم مربوط به روز درخت کاری که در پانزدهم اسفند ماه برگزار می گردد و همچنین مراسم سبزه گذاشتن نیز در این ایام صورت می گرفت، به طوری که بزرگسالان هر نفر به کاشتن درخت در دشت و باغ و مادربزرگ ها و مادرها ده روز مانده به عید مقداری گندم، عدس، ماش یا دانه ای دیگر را در ظرف هایی می ریختند و آن را خیس می کردند تا بروید و برای سفره نوروزی سبز و آماده شود. این سبزه گذاشتن نمودی از سرسبزی، شادابی و هماهنگی با طبیعت بوده است.

از روزهای اولین ماه اسفند، افرادی تحت عنوان نوروز خوانی و حاجی فیروز در کوچه و خیابان ها راه می افتند، صورت و گردن و دست های خود را سیاه می کنند و لباس سرخ و شلیته می پوشند و کلاه مخروطی شکل که از مقوا ساخته شده بر سر می نهند و با دایره زنگی که در دست دارند ضرب گرفته و می خوانند:

حاجی فیروزه، بله

سالی یک روزه، بله

عید نوروزه، بله

ارباب خودم سلام علیکم

ارباب خودم سر تو بالا کن

ارباب خودم منو نگاه کن

ارباب خودم بُزبُز قندی

ارباب خودم چرا نمی خندی۲

از دیگر مراسم پیشواز نوروز، اجرای آئین “میرنوروزی” بود که در اواخر اسفندماه صورت می گرفت. در پنج روز پایانی سال اداره و حکومت شهر را به فرد پائینی از اجتماع واگذ ار می کردند و او نیز با استفاده از تعدادی خدم و حشم که عامل اجرایی اش بودند، هرگونه که دلش می خواست علیه قدرتمندان، ثروتمندان و ستمگران احکام جریمه کردن، زندانی کردن و ضبط دارایی صادر می کرد. آنها نیز در این پنج روز موظف بودند حکم او را اجرا کنند. پس از این مدت میر نوروزی از هرگونه مجازات معاف بود و مورد هیچ بازخواستی قرار نمی گرفت. حافظ شاعر بزرگ سرزمین ما در شعر زیر عمر کوتاه انسان، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه میرنوروزی را بسیار زیبا بیان کرده است:

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میرنوروزی۳

مراسم پیشوازی بسیار خوبی که تاکنون نیز به نحو مطلوبی به اجرا در می آید، انجام کارهای خانه تکانی است که از نیمه دوم اسفند به بعد صورت می گیرد. در این مراسم همه خانه و وسایل آن تمیز، شستشو، گردگیری و پاک و پاکیزه می شود. رنگ آمیزی در و دیوار درون و بیرون خانه و دور ریختن وسایل قدیمی و فرسوده و غیر قابل استفاده، تغییر محل وسایل و ایجاد تنوع و چیدمان جدید آنها، باعث ایجاد بشاشیت و روحیه جدید و زیبایی خاص در سال نو می گردد.

نیاکان ما در روز ۲۶ اسفند ماه نیز برای آنهایی که از دنیا رفته بودند “مراسم عید مردگان” می گرفتند و باور داشتند که روح پدران و نیاکان در این ایام به محل زندگی فرزندان و بازماندگان خود برمی گردند و اگر آنها را شاد و تمیز ببینند و بویژه آن که مراسمی برای درگذشتگان به پا داشته اند، خوشحال برمی گشتند و برای ایشان دعا می کردند که در سال جدید سالم و شاد باشند.

در شب آخرین چهارشنبه سال، مراسم چهارشنبه سوری با آتش افروزی و شور و شادی بر پا می گردد که همه ناپاکی ها از خانه، باغ و محل زندگی افراد جمع گردید و با آن آتش بزرگ برافروخته می شود. آنگاه افراد به صورت نمادین و برای پاکیزه شدن و دوری جستن از بدی ها، کدورت ها و ناپاکی ها از روی آتش می پرند و سرانجام در آخرین روز اسفند، در جشنی به نام “اوشیدر” دختر آراسته ای را سوار بر اشتری زیبا و آذین شده به نماد شتر پیرزنی که زمان حامله شدن شتر خود را گم کرده بود، به کنار رودها و برکه ها می بردند تا مراسم نمادین باروری و زایش دوباره را با خواندن سرود و ترانه های زیبا انجام دهند. این مراسم در حقیقت نماد بازگشت و سوشیانت یعنی همان موعود نجات بخش ایرانی در دین زرتشت را تداعی می کرد.

در آخرین شب سال نیز چراغی به نشانه روشنایی، پرتو افکنی، پیروزی نور بر سیاهی، مرگ ستیزی، پایندگی و پیروزی همیشگی مردم ایران زمین در درون خانه ها و آتش پر فروغ و پایدار بر فراز بام منزل ها برافروخته می شد و آنگاه همه افراد با برگزاری مراسم پیشوازی و با آراستن خود و محل زندگی، آماده برگزاری سال نو و عید نوروز می شدند و اولین روز بهار را با شادی و شوق و امید جشن می گرفتند. اکنون که سالیان سال است ما وارث این گونه مراسم زیبا و هدفمند هستیم، چقدر نیکوست در طلیعه سال جدید فکر کنیم که واقعاً چه آموزه و مکتبی بهتر از نوروز می تواند زندگی خوب، باکیفیت مطلوب، مسالمت آمیز و آمیخته به احترام نسبت به یکدیگر برای بشر در روی زمین فراهم سازد؟۴

پی نوشت ها:

۱ـ آثار الباقیه تالیف ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر داناسرشت، چاپ سوم، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۳

۲ـ نیرنگستان، صادق هدایت، چاپ دوم ـ انتشارات امیر کبیر ـ تهران ۱۳۳۴

۳ـ مجله یادگار سال دوم ـ شماره سه ـ مقاله میر نوروزی ـ نوشته علامه محمد قزوینی

۴ـ فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشن های ملی ایرانیان، حسن گل محمدی، انتشارات مهتاب، تهران، ۱۳۹۱