عباس اکرامی با لباس شخصی در کنار بازیکنان تیم شاهین

عباس اکرامی با لباس شخصی در کنار بازیکنان تیم شاهین

تیم فوتبال باشگاه تاج تهران در دههٔ ۱۳۳۰ ایستاده از راست: علی دانایی‌فرد، عارف قلی‌زاده، محمود بیاتی، محمد بیاتی، رضا زمینی، نمرود استواری، ایرج عرفان نشسته از راست: نادر افشار، پرویز کوزه‌کنانی، ایرج حاتم، رضا حاج‌رضاقلی، بیوک جدیکار

تیم فوتبال باشگاه تاج تهران در دههٔ ۱۳۳۰
ایستاده از راست: علی دانایی‌فرد، عارف قلی‌زاده، محمود بیاتی، محمد بیاتی، رضا زمینی، نمرود استواری، ایرج عرفان
نشسته از راست: نادر افشار، پرویز کوزه‌کنانی، ایرج حاتم، رضا حاج‌رضاقلی، بیوک جدیکار

دوره چهارم: از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۵۱دوران رشد و شکوفایی

فوتبال درون مرزی (فوتبال داخلی) باشگاه ها

پیش از این در دوره سوم به تشکیل و رقابت دو تیم شاهین و تاج پرداختیم و به نمونه‌هایی از رویارویی های میدانی آنها اشاره کردیم، اما از آنجا که موجودیت این دو تیم فراتر از رقابت آنها در مستطیل سبز و عاملی است که باعث رونق و شکوفایی فوتبال ایران از ابتدای دهه ۱۳۴۰شد، لازم است که به نحوی دقیق تر به این دو تیم توجه نشان دهیم.

 

روایتی دیگر از تاج و شاهین

شاهین و تاج هر دو محصول دهه ۱۳۲۰ بودند و پیش از ایجاد فدراسیون فوتبال پا به عرصه وجود گذاشتند. موسس شاهین در سال ۱۳۲۲عباس شیرخدا دبیر دبیرستان های دارالفنون و فیروز بهرام بود که بعدها نام خانوادگی خود را به اکرامی تغییر داد و با کسب مدارج علمی به درجه دکترا دست یافت.

شاهین تنها پس از ۵ سال در سال ۱۳۲۷ قهرمان باشگاه های تهران شد و بازیکنانی چون: غفاری، نصیراوغم، دکتر خلیق، اردشیر آذری، عمواوقلی، مسعود انصاری، نادر افشار، محسن آزاد، محمدتقی جهانشاهی، ابهری، زجاجی، شمس، دکتر سهراب و ژرژ نعلبندیان از یاران اولیه شاهین بودند. در دهه بعد عباس حجری، حسن فاخری، محمود شکیبی، قباد نقش تبریزی، جواد بهشتی، امیر آقاحسینی، ایرج آذری، امیرعراقی، ایرج دبیرسیاقی، مسعود برومند، پرویز دهداری، حمید جاسمیان، همایون بهزادی، حمید شیرزادگان، جمشید محمدی، حسین کلانی، عزت الله (بیوک) وطنخواه، جعفر اشرف کاشانی و ابراهیم آشتیانی از چهره‌های برتر این تیم و فوتبال ایران بودند.

از سویی باشگاه دوچرخه‌سواران که همزمان با تیم شاهین به وجود آمده بود و در ابتدا تنها در رشته دوچرخه‌سواری فعالیت داشت با فروپاشی تیم سرباز که از تیم های قدرتمند دوران بود اقدام به جذب بازیکنان آن تیم کرد و با تغییر نام باشگاه به تاج به یکی از قدرت های فوتبال بدل شد و رقابتی را با تیم شاهین آغاز کرد که تا این تاریخ در قالب رویارویی دو تیم استقلال و پرسپولیس ادامه دارد. آشوت، علی دانایی‌فرد، کارلوس، جاویدان از اولین بازیکنان تیم تاج بودند که سرشناس ترین آنها محمد خاتمی بود که بعدها شوهر خواهر شاه فقید و فرمانده نیروی هوایی شد.

از همان ابتدا رقابت بین شاهین و تاج وضعیت خاصی پیدا کرد. معلم بودن اکرامی که عنوان دکتر با او ماندگار شد و نظامی بودن خسروانی طرفداران این دو تیم را به دو طیف متفاوت تقسیم کرد. شاهین تیمی مردمی و متعلق به طبقه متوسط و خاکی اجتماع شد و تاج نمادی از طبقات فرادست جامعه بود. از عواملی که تاج را در این جایگاه قرار داد باید به این واقعیت توجه نشان داد که در آن دوران از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۵۷ در جمع روسای سازمان تربیت بدنی تنها سه غیرنظامی یعنی بدر، جناب و قره‌گزلو حضور داشتند و مابقی صاحب منصبان ارتش بودند: امان‌الله جهانبانی (دو بار)، باتمانقلیچ، ایزدپناه (دو بار)، محمد دفتری، عمیدی، خسروانی، امجدی، حجت کاشانی و نادر جهانبانی جملگی عنوان تیمسار را مقدم بر نام خود داشتند.

با چنین پس‌زمینه‌ای تیم تاج وابسته به بزرگان بود که از سوی آنان حمایت و پشتیبانی می‌شد و شاهین تیمی مردمی بود و به آن می‌بالید که هیچ رئیس فدراسیونی شاهینی نبوده است. در گذر زمان باشگاه شاهین به عنوان یک باشگاه فرهنگی شناخته شد که بازیکنانش روشنفکر و اهل تحصیل بودند که دکتر اکرامی مواظب درس و مشق آنها بود. اندک اندک دکتر اکرامی نقش فیلسوف و مبشری مصلح را عرضه می‌کرد و گویی همگان از یاد برده بودند که او تنها یک باشگاه دار است.

مبارزان ملی گرای سرخورده، روشنفکران از کار برکنار مانده و مردم مغموم کوچه و بازار از رویدادهای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ جانب شاهین را داشتند حال آنکه همان وقایع فرصتی برای ترکتازی نظامیان فراهم آورده بود که خسروانی و باشگاه تاج در متن آن حضور داشتند، هرچند این باشگاه در روزهای ۲۱ تا ۲۸ مرداد سه نام داشت: ابتدا تاج بود، بعد مصدق شد و با مراجعت شاه به کشور مجددا تاج شد و خسروانی عنوان جان نثار را یدک می‌کشید در حالی که او نیز باشگاهداری همچون اکرامی بود.

در سال های ابتدایی دهه ۱۳۴۰ مسابقات باشگاهی جولانگاه سه باشگاه تاج، شاهین و دارایی بود و مقابله تاج و شاهین رویایی دو تفکر مختلف در قالب مبارزه معلم محبوب و نظامی قلدر به نظر می‌رسید. در این سالها رویارویی این دو تیم عموما به خشونت می‌رسید و با درگیری تمام می‌شد. اما در همان دوران که بازیکنان و تماشاگران نقشی محدود به همان درگیری های میدانی داشتند در پس پرده دو تیم تاج و شاهین به طور مشترک در دعوت از باشگاه های خارجی فعالیت می‌کردند و در تفاهم کامل از این منبع عمده درآمد بهره می‌بردند. از ابتدای سال ۱۳۴۰ تیم های خارجی فراوانی به تهران آمدند. این تیم ها معمولا ۵ تا ۷ روز در کشور می‌ماندند و ۳ یا ۴ دیدار برگزار می‌کردند که شامل یک دیدار با هر یک از دو باشگاه می‌شد و دیداری با منتخب تهران که چهره‌ای از تیم ملی داشت و در مواردی هم یک بازی با تیم مختلط دو باشگاه برگزار می‌شد.

اهمیت حضور تیم های خارجی در کشور به حدی بود که رقابت های باشگاهی را تحت تاثیر شدید قرار می‌داد به شکلی که با درگیری دو باشگاه با فدراسیون در این رابطه این دو تیم حاضر نشدند با حریفان خود مسابقه دهند. در آن سال ها تیم های بسیاری به تهران آمدند از مادوریرا برزیل تا اسپارتاک از شوروی از نادی‌الکویت تا پلیس عراق، از واشاش و ترنشین تا آ ا گ سوئد. تنها در سال ۱۳۴۲ سیزده تیم خارجی به ایران آمدند. این روند تا سال های پیش از انقلاب ادامه پیدا کرد و با انحلال شاهین در سال ۱۳۴۶ و حضور بازیکنان آن در تیم پرسپولیس این دعوتها با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. کثرت حضور تیم های خارجی نشان می‌دهد که این امر تا چه حد مورد توجه باشگاه ها قرار داشت.

فهرست تیم هایی که به دعوت باشگاه پرسپولیس طی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ به ایران آمدند:

سال ۱۳۴۷:

ارتش کره جنوبی (۰-۲)

الثوره کرکوک عراق (۱-۳)

نفتانیک باکو (۳-۱)

ترنشین چکسلواکی (۵-۰)

سال ۱۳۴۸:

تیم ملی پاکستان (۰-۲)

سال ۱۳۴۹:

زوریخ سوئیس(۳-۲)

تیم ملی استرالیا (۲-۱)

بنفیکا پرتغال (۴-۰)

 سال ۱۳۵۰:

هامبورگ آلمان (۲-۲)

ارتش بحرین (۰-۹)

آکادمیکا پرتغال (۱-۱)

بن سوسون برزیل (۱-۳)

کروزیرو برزیل (۴-۲)

سال ۱۳۵۱:

ناسیونال اروگوئه (۰-۱)

بریستول سیتی (۱-۰)

اسلوبودا یوگسلاوی (۱-۱)

کریستال پالاس (۵-۱)

بولدکلوبن دانمارک (۱-۱)

گوارانی برزیل (۰-۱)

اسپارتا پراک چک (۲-۲)

سال ۱۳۵۲:

سائوپولو برزیل (۱-۱)

چلسی (۱-۱)

بورن ماوث (۰-۱)

هندون انگلیس (۰-۳)

استه وا رومانی (۱-۱)

سال ۱۳۵۳:

آبردین گلاسکو (۰-۲)

سال ۱۳۵۴:

منچستر یونایتد (۱-۱)

نفتانیک باکو (۲-۱)

در جبهه مقابل باشگاه تاج نیز بر همین منوال حرکت می‌کرد:

سال ۱۳۲۹:

تیم ملی پاکستان (۱-۶)

سال ۱۳۳۰:

دمیراسپرت ترکیه (۱-۲)

سال ۱۳۳۴:

نادی المبنا عراق(۰-۴)

سال ۱۳۳۵:

آسوریهای عراق (۱-۴)

 سال ۱۳۳۶:

نفتانیک باکو (۲-۲)

اسپارتاک ارمنستان (۰-۰)

آدنا ترکیه (۴-۴)

ارتش قفقاز (۱-۰)

سال ۱۳۳۷:

دینامو تفلیس (۰-۰)

اوژپشت مجارستان (۱-۰)

سال ۱۳۳۸:

متروپولینا برزیل (۱-۲)

سال ۱۳۳۹:

منتخب کاستاریکا (۴-۲)

سال ۱۳۴۰:

مادوریرا برزیل (۱-۰)

اسپارتاک ایروان (۱-۰)

سال ۱۳۴۱:

کریستال پرو (۴-۳)

تورپیدو شوروی (۳-۰)

استه‌وا بخارست (۳-۱)

سال ۱۳۴۲:

فورتونا دوسلدورف (۲-۱)

مالاتیه ترکیه (۲-۱)

ارتش انگلیس در قبرس(۱-۴)

ترنشین چک (۴-۰)

لوزان سوئیس (۲-۱)

سال ۱۳۴۳:

راپید رومانی (۲-۲)

اسپارتاک چک (۳-۰)

سال ۱۳۴۴:

واشاش مجارستان (۲-۱)

ترنشین چک (۳-۲)

 سال ۱۳۴۵:

ترناوا چک (۴-۱)

سال ۱۳۴۷:

نفتانیک باکو (۱-۱)

ترنشین چکسلواکی (۰-۱)

سال ۱۳۴۸:

تیم ملی پاکستان (۱-۳)

بانیک استراوا چک (۰-۱)

سال ۱۳۴۹:

کلن آلمان (۰-۱)

اولاریا آتلتیکو برزیل (۱-۲)

زوریخ سوئیس (۱-۰)

اسلاویا پراک (۱-۲)

استه‌آوا بخارست (۱-۰)

سال ۱۳۵۰:

هامبورگ آلمان (۲-۱)

آکادمیکا پرتغال (۱-۲)

بن سوسون برزیل (۲-۱)

سال ۱۳۵۱:

پالمیراس برزیل (۲-۱)

زسکا شوروی (۰-۰)

بولدکلوبن دانمارک (۲-۱)

سال ۱۳۵۲:

چلسی (۱-۰)

هندون انگلیس (۲-۲)

استه وا رومانی (۱-۱)

همانگونه که پیش از این اشاره شد این نهایت کوته‌بینی است که رویارویی های میدانی و رقابت باشگاهی بین این دو تیم را عامل پیشرفت فوتبال ایران بدانیم. طی حدود ۵۰ سال که در بطن فوتبال ایران زندگی کرده‌ام هرگز ندیدم که دست‌اندرکاران، مفسران، مربیان یا بازیکنان به زمینه واقعی رشد و پیشرفت فوتبال و رابطه حقیقی این دو باشگاه اشاره کرده باشند.  اسامی تیم هایی که عمدتاً طی دهه ۱۳۴۰ با این دو تیم دیدار کردند نشان می‌دهد که چه طیف وسیعی از انواع سبک ها و روش های فوتبال به مقابله با تیم های ما آمدند و از یاد نبریم که تمام این تیم ها حداقل یک دیدار نیز با تیم ملی (یا منتخب باشگاه ها) داشتند و همین امر است که موجب شکوفایی و رشد فوتبال ما را فراهم کرد و در قالب تیم ملی به اوج قله فوتبال آسیا نشاند.

از یاد نباید برد که در زمره بازیکنانی که با این تیم ها به ایران می‌آمدند ستارگان بزرگ فوتبال جهان و برندگان توپ طلایی اروپا حضور داشتند. طی دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بازیکنان بزرگی چون: پله، توستائو، ادو، رولینو (از برزیل قهرمان جام جهانی ۱۹۷۰)، ژوزف ماساپوست (مرد سال فوتبال اروپا)، پوسپیخال  (مرد سال فوتبال اروپا)، اولگ بلوخین  (مرد سال فوتبال اروپا)، اوزه‌بیو  (مرد سال فوتبال اروپا، صاحب کفش طلای اروپا و آقای گل جام جهانی ۱۹۶۶)، سیمونه، کولونا (از پرتغال تیم سوم جام جهانی ۱۹۶۶)، فرانتس بکن بائر  (۳ بار مرد سال فوتبال اروپا، سرگروه تیم ملی آلمان قهرمان جام جهانی ۱۹۷۴)، سپ مایر (دروازه‌بان تیم ملی آلمان قهرمان جام جهانی ۱۹۷۴)، گرد مولر (آقای گل جام جهانی ۱۹۷۰ و قهرمان جام جهانی ۱۹۷۴)، گوردن بنکس (دروازه‌بان تیم ملی انگلیس قهرمان جام جهانی ۱۹۶۶)، مانگا (دروازه‌بان سال جهان) و ده ها بازیکن نامدار دیگر بر چمن امجدیه و ورزشگاه صدهزار نفری هنرنمایی کردند و فراموش نکنیم که این بازیکنان در دوران اوج فوتبال خود به ایران آمدند.

* سیدعلی پورحسینی مترجم کتاب “راهنمای مربیگری و آموزش شگردهای فوتبال” برای فدراسیون فوتبال و مولف مجموعه ۴ جلدی آموزش سیستم ها در فوتبال است. مقالات و تحلیل های او در روزنامه جهان فوتبال، مجله دنیای ورزش و سایت زندگی فوتبال منتشر شده است.