لوموند دیپلماتیک، ژانویه ۲۰۱۴

 iran-us-H

ایران و ایالات متحده

ایران و ایالات متحده، با دو خاطره تلخ به هم نزدیک می شوند: کودتای CIA، در سال ۱۹۵۳، علیه حکومت ملی مصدق! گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی در سال ۱۹۷۹، وجدان عمومی هر دو کشور این خاطرات را نیک به یاد دارد.

با این وجود، چنین به نظر می رسد که جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است که گذشته را به فراموشی بسپرد و برای اولین بار، به دوستی با آمریکا، دولت باراک اوباما، اعتماد نماید. این رویکرد پیامدهای غیرقابل پیش بینی برای منطقه خواهد داشت.

انتخابات ریاست جمهوری ایران نشان می دهد که گرایش نزدیکی به ایالات متحده دقیقاً برنامه ریزی شده بود. رژیم ایران، برای جلوگیری از حمله نظامی، سعی کرد که کاندیداهای چپ گرا را از صحنه خارج کند. ملت ایران با شناخت این بازی سیاسی، به طور چشم گیری به کاندیدایی رأی داد که خواهان پایان دشمنی با آمریکا بود. حسن روحانی که با مشارکت ۷۲% جمعیت در دور اول، به ریاست جمهوری انتخاب شد، در موضع قدرت قرار گرفت. دولت آمریکا در این انتخاب نقشی نداشت. تهران نیک می دانست که شرایط منطقه عوض شده است، و آمریکا در جایگاهی نیست که با کشور دیگری وارد جنگ شود.

خودداری رئیس جمهور آمریکا از حمله محدود نظامی به سوریه و موافقت باراک اوباما با راه حل انهدام زرادخانه شیمیایی بشار اسد گویای تحولی در منطقه است. هر چند رسانه های غربی بر نقش روسیه در این زمینه تأکید می کنند، اما این رژیم ایران است که مدعی پیشنهاد این طرح می باشد. ایران مدعی است که رژیم اسد را به پذیرش طرح انهدام سلاح های شیمیایی متقاعد کرده است. انصراف آمریکا از حمله به سوریه، جمهوری اسلامی را تشویق کرد که زمان جنگ سپری شده است، و باید از بعضی از مواضع خود عقب نشینی کرده و باب مذاکره با آمریکا را بگشاید.

هر دو کشور منافع مشترک استراتژیکی در افغانستان و عراق دارند. هر دو کشور از تحولات پاکستان نگرانند. اما با وجود این، ایران و آمریکا دارای تضادی در منطقه اند. ایران از حزب الله لبنان، سوریه و حماس حمایت می کند. آمریکا حامی کشورهای سلطنتی خلیج فارس و اسرائیل است. حتی اگر خاورمیانه اهمیت امروز را برای آمریکا نداشته باشد، برای ایالات متحده غیرقابل تصور است که روابط حسنه خود با کشورهای نفتی منطقه را مورد پرسش قرار دهد.

نزدیکی ایران و آمریکا می تواند به نتایج سریعی منجر شود: آزاد کردن دارائی های بلوکه شده ایران در آمریکا! امضاء قراردادهایی در بخش هایی که ایران به آن نیاز مبرم دارد. شرکت های آمریکایی برای ورود به بازار ایران در جایگاه ویژه ای قرار دارند، زیرا علیرغم تحریم ها، شرکت های آمریکایی، به طور غیرمستقیم در بازار ایران حضور فعال دارند. امتیاز مهم دیگر ایالات متحده، ایرانیان مقیم آمریکا هستند که به هیچ وجه با خانه مادری خود قطع ارتباط نکرده اند. شگفت آن که ایالات متحده دارای پایگاه قوی فرهنگی در ایران است: ایران و اسرائیل دو کشوری در خاورمیانه اند که در آنجا آمریکا دارای بیشترین محبوبیت است. انگار دشمنی با آمریکا نتیجه معکوس به بار آورد و منجر به محبوبیت آمریکا گردید.

تغییر سیاست خارجی ایران فقط در مورد ایالات متحده نیست. تهران بدون توجه به مسائل ایدئولوژیک، مدت هاست که محورهای استراتژیک خود را بر پایه منافع منطقه تبیین کرده است. پیشرفت ایران در منطقه در طول ده سال گذشته بسیار خیره کننده است. ایران در این زمینه بسیار هوشمندانه عمل نموده است. از منظر رژیم تهران، بعد از مسائل نظامی، تبیین سیاسی درست از منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دستیابی به این اصل، مراکز پژوهشی بیشماری در مجمع تشخیص نظام و وزارت امور خارجه به وجود آمده است. از سال ۱۹۹۷ مرکز پژوهش های استراتژیک که در سال ۱۹۸۹ بینان نهاده شد، مرتباً برای رهبران رژیم، گزارش هایی در مورد مسائل سیاسی کلیدی، فراهم می آورد. قسمتی از این گزارش ها در فصل نامه این مرکز که آقای روحانی رئیس پیشین آن بود، منتشر می گردد. تحلیل های این مراکز به دور از تبلیغات رسمی رژیم است. این مراکز از بهره گیری کنشگران خارجی ابائی ندارد.

ایران، افغانستان و پاکستان

مانور ایران در منطقه پیچیده خاورمیانه با نرمش چشم گیری همراه است. در مرز شرقی، بزرگترین نگرانی رژیم، پاکستان است. نقش ایران در افغانستان، اتحاد با ایالات متحده، پناه دادن به اسلام گرایان افراطی، برنامه های هسته ای، عدم ثبات ناشی از تعهدات متضاد، بزرگترین دغدغه ی ایران است. رژیم ایران، بدون آن که حساسیتی نسبت به مسلمان شیعه در پاکستان داشته باشد، می کوشد با تکیه به وابستگی بر مسئله ی انرژی، روابط حسنه ای با این کشور داشته باشد. لوله کشی خط گاز به نام “صلح” که قرار است گاز ایران را از طریق پاکستان به هند برساند، بالاخره در مارس ۲۰۱۳ بین ایران و پاکستان به امضاء رسید. هندوستان در سال ۲۰۰۵، تحت فشار آمریکا، از مشارکت در این طرح خودداری کرد، اما ایران بر این باور است که نیازهای فزاینده این کشور به انرژی، آنها را وادار خواهد کرد که در مواضع خود تجدیدنظر نمایند.

ایران همیشه با حکومت طالبان روابط خوبی داشته است، اما حکومت فعلی افغانستان را به طالبان ترجیح می دهد. در طی چهار سال گذشته، مناسبات تجاری ایران و افغانستان هشت برابر شده است و به رقم ۵ میلیارد دلار رسیده است. هر چند این رقم کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما واقعیت این است که محصولات ایران بازار افغانستان را فتح کرده است. آمریکا از این وضعیت خشنود نیست زیرا فکر می کند که این داد و ستد ممکن است وسیله ای برای دور زدن تحریم ها باشد.

ایران و عراق

سقوط صدام حسین، ایران را از یک دشمن سرسخت نجات داد و به آن امکان بخشید که نفوذ خود را در عراق و منطقه افزایش دهد. هر دو کشور با فراموش کردن بزرگترین جنگ قرن بیستم (۱۹۸۸ ـ ۱۹۸۰)، به شرکای تجاری و متحدان سیاسی تبدیل شدند. در زمان صدام، تهران به اپوزیسیون شیعه و کرد عراق یاری رسانده بود. بعد از ۲۰۰۳، گروه هایی از اپوزیسیون عراق روابط حسنه خود را با ایران حفظ کردند. این امر به نفوذ ایران در صحنه سیاسی عراق انجامید.

در حال حاضر، نوری المالکی به رژیم تهران بسیار نزدیک است. جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق، برای نزدیکی ایران و ایالات متحده بسیار کوشیده است. اولین مذاکره ایران و آمریکا جهت ثبات عراق، در سال ۲۰۰۷، به ابتکار جلال طالبانی، صورت گرفته است.

ایران و ترکیه

مناسبات تجاری ایران و ترکیه در طی ده سال گذشته چند برابر شده است و تراز مبادلات این دو کشور از دو یک دهم میلیارد در سال ۲۰۰۲، به ۳/۲۱ میلیارد در سال ۲۰۱۲ رسید. بعد از شروع تحریم ها علیه ایران، اغلب شرکت های ایرانی مستقر در امارات، به ترکیه نقل مکان کردند. دلسردی ترکیه از عضویت در جامعه اروپا، عاملی در نزدیکی این دو کشور است. ایران، ترکیه را به عنوان یک شریک استراتژیک می بیند. جاه طلبی های مشترک منطقه ای این دو کشور را به هم نزدیک کرده است. بازدید وزیر امور خارجه ترکیه در ماه نوامبر گویای این تحول است.

ایران و عربستان

جنگ سردی بین ایران و همسایه جنوبی آن، عربستان سعودی، در جریان است. در دهه ۸۰، در جریان جنگ ایران و عراق، عربستان سعودی، از صدام حسین پشتیبانی کرد. در سال ۱۹۸۷، در مناسک حج، عربستان بر روی گروهی که علیه اسرائیل و آمریکا شعار می دادند، آتش گشود. در این رویداد، بیش از چهارصدنفر، که دویست و پنجاه نفر آن ایرانی بودند، کشته شدند. در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی (۱۹۹۷ ـ ۱۹۸۹) روابط سیاسی ایران و عربستان، به حالت عادی برگشت. محمد خاتمی، رئیس جمهور بعدی ایران (۲۰۰۵ ـ ۱۹۹۷) بارها به عربستان سفر کرد. حمله آمریکا به عراق، در سال ۲۰۰۳، دوباره، باعث تنش بین این دو کشور گردید، چون عربستان از نفوذ فزاینده ایران در عراق و تضعیف موقعیت مسلمان سنی این کشور نگران بود. موضع گیری تنش آفرین احمدی نژاد (۲۰۱۳ ـ ۲۰۰۵) به کدر شدن بیشتر روابط دو کشور انجامید.

در جریان گفتگوی ایران و ۱+۵، در ژنو، در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۳، سفارت ایران مورد حمله قرار گرفت. حزب الله لبنان، متحد ایران، عربستان سعودی را عامل این حمله معرفی کرد. ایران و عربستان در صحنه سیاسی لبنان هم با هم در رقابت اند. در واقع، عربستان سعودی طرفدار سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان و گروه های سنی افراطی نزدیک به القاعده است.

نزدیکی ایران و ایالات متحده، مسئله را پیچیده کرده است. آمریکا برای خروج امن نیروهای متحدین از افغانستان و بهره برداری از میدان های نفتی جنوب عراق، نیاز به همکاری ایران دارد. ایران می کوشد که به این نیازهای آمریکا، پاسخی مثبت دهد. نزدیکی ایران و آمریکا، باعث تضعیف موقعیت عربستان خواهد شد و نهایتاً جنگ سرد بین این دو کشور پایا خواهد ماند.

ایران و کشورهای خلیج فارس

در هفته های اخیر، ایران دست دوستی به سوی همسایگان دیگر خود دراز کرده است. جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و معمار نزدیکی با آمریکا، در اوایل دسامبر به عمان، کویت، قطر و امارات سفر کرد. یکی از مسائل اختلاف ایران و امارات سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی است که در سال ۱۹۶۸ به ایران ضمیمه شد. جواد ظریف، در امارات، تلویحاً آمادگی ایران را جهت بررسی وضعیت این سه جزیره اعلام کرد.

ایران، به طور سنتی، روابط حسنه ای با قطر داشته است. دوحه، در جریان جنگ ایران و عراق، برخلاف دیگر کشورهای خلیج فارس، از عراق جانبداری نکرد. در سال ۲۰۰۶، قطر در حالی که عضو شورای امنیت سازمان ملل بود، به تحریم علیه ایران، رأی نداد، اما در شورش سوریه، از گروه های مخالف بشار اسد، جانبداری کرد. تهران نسبت به این موضع گیری بی تفاوت نبود و این مسئله باعث ایجاد شکاف بین این دو کشور گردید. قطر پذیرای طارق الهاشمی، معاون سابق ریاست جمهوری عراق، که در کشورش متهم به کمک مالی به گروه های تروریستی است، گردید.

ایران و آمریکای جنوبی

برای مقابله با تحولات بین المللی، ایران می کوشد هم پیمانانی پیدا کند. به عنوان عضو ناظر سازمان همکاری شانگای (COCS)، در رویای عضویت در سازمان BRICS (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است. این سازمان بارها، نگرانی خود را (از حمله به ایران) ابراز داشته است.

در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، ایران در آمریکای جنوبی سرمایه گذاری زیادی کرد. هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا و مولارس، رئیس جمهوری بولیوی، از تهران بازدید کردند. روابط تجاری ایران و این کشورها آنچنان گسترش یافت که هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۹ از موفقیت سیاسی ایران در آمریکای جنوبی ابراز نگرانی کرد.

ایران و اروپا

روابط ایران و اروپا از انقلاب ۱۹۷۹، دستخوش نوسان بوده است. قتل چند عضو حزب دموکرات کردستان ایران، منجمله قتل صادق شرفکندی، دبیرکل حزب، باعث قطع “گفتار انتقادی” گردید. انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری، در سال ۱۹۹۷، موجب بازگشایی سیاسی ایران و اروپا شد. در سال ۲۰۰۳، کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس، به نمایندگی جامعه اروپا مذاکراتی را در مورد برنامه هسته ای ایران آغاز کردند که نهایتاً، ایران متعهد شد که غنی سازی اورانیوم را متوقف کرده و مفاد پروتکل الحاقی پیمان عدم غنی سازی اورانیوم را عملی سازد، اما آمریکا، مست از پیروزی آسان خود در عراق، موجب شکست این روند گردید. در سال ۲۰۰۶، جامعه اروپا، قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت را به اجراء گذارد و اولین تحریم ها را علیه ایران برقرار کرد و دارایی های بانک مرکزی ایران را توقیف نمود. علیرغم تحریم ها، بعضی از کشورهای اروپایی به روابط تجاری خود با ایران ادامه دادند. اما در کل، روابط تجاری با اروپا به سردی گرایید، به طوری که در دو سال صادرات ایران به اروپا از ۱۶۰۵ میلیارد یورو به ۵۰۶ میلیارد یورو، و واردات ایران از اروپا از ۱۰.۵ میلیارد یورو به ۴/۷ میلیارد یورو تقلیل یافت. کمپانی نفتی انگلیس (BP) سعی کرد از تحریم دوری کرده تا بتواند در پروژه های نفتی با مشارکت شرکت های ایرانی، به فعالیت بپردازد. در حقیقت، لندن نقش مهمی در مذاکرات هسته ای با ایران، ایفا نمود. از زمان انتخاب روحانی، بنگاه سخن پراکنی انگلیس (BBC) که بیننده های زیادی در ایران دارد، می کوشد که تصویر مثبتی از ایران ارائه دهد. اگر روابط ایران و آمریکا برقرار شود، احتمال دارد که شرکت های اروپایی، جایگاه ممتاز خود را در بازار ایران از دست بدهند.