در جلسه­ ی هفته‌ی گذشته­ ی “نه ما نه سینما” به تماشا و بحث در مورد فیلم “یک مرد تنها” اثر تام فورد نشستیم. آغاز بحث با ارائه­ ی صحبتی کوتاه پیرامون این فیلم به عهده­ ی من بود. خلاصه­ ای از این صحبت و برخی از نظرات حاضران جلسه از این قرار است:

فیلم “یک مرد تنها” در سال ۲۰۰۹ و بر اساس رمانی به همین نام از کریستوفر ایشروود ساخته شده است و اولین تجربه­ ی کارگردانی تام فورد به شمار می­ رود. داستان فیلم به یک روز از زندگی جورج فالکونر می­ پردازد، که در سال ۱۹۶۲ در لوس آنجلس زندگی می کند و یک استاد زبان انگلیسی و همجنسگراست. او که هشت ماه پیش معشوق و یار چندین ساله­ ی خود را در یک حادثه­ ی رانندگی از دست داده است، به شدت رنجور و افسرده است و در این روز خاص تصمیم به خودکشی گرفته است.a-single-man-poster

محوریت مضامینی مانند عشق، فقدان، میرایی، تصمیم به خودکشی، و تنش بین هویت فردی و نقش اجتماعی در این فیلم تداعی­گر دغدغه ­های اگزیستانسیالیستی است. بر اساس یک خوانش اگزیستانسیالیستی از فیلم، مسئله­ ی جورج را می توان درد اگزیستانس یا خلأ معنا دانست. او که به خاطر همجنسگرا بودنش از حمایت اجتماعی و حق سوگواری برای عشق ازدست­رفته ­اش محروم است، ناگزیر است به دردناک­ترین وجه ممکن با واقعیت میراییِ عشق و تنهایی خود رو­به ­رو شود. از سوی دیگر جسم جورج نیز رنجور است و با بیماری قلبی پیش­رونده­ای دست و پنجه نرم می­ کند. قرار گرفتن کلیت داستان در بستر آمریکای دهه­ ی شصت، که با تهدید موشکی کوبا رو­به ­رو ست، نیز ایده­ ی حتمی بودن مرگ را هر­چه ­بیشتر پررنگ می­ کند. در این میان تصمیم جورج به خودکشی تقابل جالبی میان مرگ جبری و مرگ خودخواسته برقرار می­ کند که در پایان فیلم به اوج خود می­ رسد.

این نکته قابل توجه است که تصمیم جورج به خودکشی اساساً در رمان کریستوفر ایشروود وجود ندارد و نتیجه­ ی اقتباس آزادانه­ ی تام فورد از داستان است. در کتاب ایشروود، که نسبت به فیلم واقع­گرایانه­ تر و کمتر دراماتیک است، تأکید بر روی جسم فیزیکی بیماری ست که به سوی مرگ پیش می­ رود و به عنوان استعاره­ ای از جامعه ­ای به کار گرفته شده است که فرد همجنسگرا را پس می­ زند. اما فیلم، با حفظ این ایده، تصمیم به خودکشی را اضافه کرده است که به نوعی تداعی­ کننده ­ی امکان به دست گرفتن کنترل و فراتر رفتن از جسم فیزیکی ست. از دیگر تفاوت های بین کتاب و فیلم می توان به تصویرسازی­ های درخشان فورد و فلاش­ بک­ های مکرر برای نشان دادن عمق ارتباط بین جورج و دوستش پیش از مرگ او اشاره کرد. فورد، که حرفه­ ی اصلی او طراحی لباس است و خود شخصیتی سرشناس در صنعت مد به شمار می­ رود، با تصویرسازی­های زیبا فضای تلخ و تاریک داستان ایشروود را با صحنه ­­های چشم­نواز و جذاب جایگزین کرده است.

از منظر سینمای کوییر یا فراهنجار، عادی و پیش­ پا افتاده تصویر کردن همجنسگرایی در فیلم قابل تأمل است. درون­مایه­ ی اصلی فیلم، یا همان درد تنهایی و اگزیستانس، از همجنسگرایی شخصیت اصلی فیلم مستقل است و رابطه­ ی عاشقانه به گونه­ ای تصویر شده است که گویی تفاوت چندانی میان روابط همجنسگرا و دگرجنسگرا وجود ندارد ـ نکته­ ای که حاضران جلسه برداشت متفاوتی از آن داشتند. از سایر نکات برجسته ­ی فیلم که در این رابطه مورد بحث قرار گرفت می توان به تأکید بر روی فرم بدن مردانه، پرهیز دوربین از نمایش اندام جنسی، و ارتباط شخصیت­ها از طریق نگاه کردن به چشمان یکدیگر اشاره کرد.

هفته­ ی آینده روز شنبه بیست و نهم مارس، فیلم “دربند” ساخته­ ی پرویز شهبازی با حضور محمود عزیزی نمایش داده می­ شود.

این جلسه، از ساعت ۱۸ تا ۲۲ در اتاق ۵۱۵۰ ساختمان اویزی در دانشگاه تورنتو برگزار خواهد شد.

*برنامه­ ی هفتگی “نه ‌ما ‌نه‌ سینما” به همت تعدادی از دانشجویان دانشگاه تورنتو، روزهای شنبه در این دانشگاه برگزار می­ شود.

اخبار جلسات از طریق   namanacinema@gmail.com قابل پی­گیری است.